دانش را بجویید؛ هرچند در چین باشد . جستجوی دانش بر هر مسلمانیواجب است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

فرهنگی سیاسی اجتماعی

شعار نویسی پس از انتخابات امسال در شهرهای بزرگ گسترش قابل توجهی پیدا کرد و محتوای آن از شعار نویسی خدماتی و تجاری به شعر نویسی سیاسی تغییر پیدا کرده است.آمار رسمی از افزایش شعار نویسی بر دیوار ها
به گزارش سرویس جامعه جهان، شعار نویسی در سال گذشته رشد قابل توجهی نسبت به سالهای پیش از آن داشت، به طوری که یک مقام مسؤول در این رابطه رشد شعار نویسی در این ایام را بیش از 10 برابر برآورد کرده است.
 
قائم مقام زیباسازی شهرداری تهران با بیان اینکه شعار نویسی در چند ماه اخیر رشد نامتعارف داشته و رفع آن به مشکلی برای همه مناطق تبدیل شده است گفت: بسیاری از همکاران ما در شهرداری موظف شده اند در خودرو هایشان اسپری های سفید رنگ داشته باشند تا در مسیر رفت و آمد از منزل به محل کار ،اگر با موردی مواجه شدند در جا به امحاء شعار ها اقدام کنند.
 
به گفته وی حساسیت این نوشته ها بالا است و ما سعی می کنیم با از بین بردن آنها التهاب را کم کنیم.
 
وی در گفتگو با ماهنامه مهر نو  وابسته به بهزیستی گفت:پیش از انتخابات شعار نویسی یک دهم اوضاع موجود بود و گرایش های سیاسی و جناحی هم در آنها وجود نداشت و بیشتر شکل خدماتی داشت.

با این حال طی یک و دو ماه گذشته تحرک  وندال های سیاسی برای سیاه کردن دیوار خانه ها و اماکن عمومی به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کرده است که در این راستا نقش پلیس در برخورد با هنجار شکنان و شهرداری در امحاء سیاهه ها قابل تقدیر است.



رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 8:7 صبح

پس از گذشت حدود یک ماه از انتخابات عراق و اعلام نتایج نهایی، و پیروزی نه چندان چشمگیر ائتلاف العراقیه، مجلس اعلای عراق به رهبری عمار حکیم علیرغم اختلافات مبنایی با علاوی که مورد حمایت غربی هاست، اعلام کرد بودن علاوی در هیچ دولتی حاضر نخواهد شد تا تشکیل دولت و انتخاب نخست وزیر همچنان در هاله ای از ابهام باقی بماند.

به گزارش رجانیوز، پس از اعلام نتایج نهایی انتخابات پارلمانی عراق، جناح های سیاسی حاضر هر چند هر کدام قسمتی از آرا را به دست آوردند اما آینده تشکیل کابینه و انتخاب نخست وزیر که توسط مجلس برگزیده می شود همچنان درهاله ای از ابهام به سر می برد.

انتظار طولانی مدت برای اعلام نتایج انتخابات در نهایت با پیروزی نه چندان پررنگ ائتلاف "العراقیه" وابسته به ایاد علاوی همراه بود که توانست با فاصله ای نه چندان زیاد 91 کرسی از پارلمان را به دست آورد، در مقابل اما ائتلاف دولت قانون وابسته به نوری المالکی نخست وزیر کنونی عراق با کسب 89 کرسی پس از "العراقیه" قرار گرفت و بعد از آن نیز مجلس اعلای عراق به رهبری عمار حکیم بود که توانست 70 کرسی را از آن خود کند اما با توجه به قوانین عراق هیچ یک از این ائتلاف ها با نتایج به دست آمده نمی توانند به تنهایی کابینه را تشکیل دهند، چرا که برای انتخاب نخست وزیر باید 163 رای از کرسی های مجلس را دراختیار داشت.

از همین رو هر یک از جناحین برای رسیدن به بیشترین امتیاز در دولت آینده باید دست به ائتلاف با سایر جناح ها بزند.

بر اساس اولین تحلیل ها، گمانه زنی ها از ائتلاف دو جناح دولت قانون به رهبری مالکی و مجلس اعلا به رهبری حکیم حکایت داشت، اما علیرغم همه این گمانه زنی ها، عمار حکیم در کنفرانسی خبری اعلام کرد در دولتی که ائتلاف العراقیه در آن نباشد، مشارکت نخواهد کرد.

بیشترین حمایت از ائتلاف العراقیه از جانب شیعیان لاییک در جنوب و اعراب سنی در شمال است. ائتلاف العراقیه تنها دو کرسی بیشتر از ائتلاف قانون بدست آورد درحالی که ائتلاف ملی عراق که مجلس اعلای اسلامی عراق نیز از اعضای آن است فقط 70 کرسی بدست آورد. هرچند مجلس اعلای اسلامی عراق کمتر از یک سوم کرسی های ائتلاف ملی عراق را در اختیار دارد اما همچنان در میان مسلمانان شیعه در جنوب محبوبیت دارد و حمایت آن از ائتلاف العراقیه می تواند حیاتی و مهم باشد زیرا نه علاوی و نه مالکی هیچکدام به 163 کرسی مورد نیاز برای تشکیل دولت نزدیک نیستند.

برخی رسانه های خارجی علت حمایت حکیم از ایاد علاوی را رقابت با جناح مقتدی صدر عنوان می کنند تا در رقابت قدرت از حریف خود عقب نماند. صدری ها به شدت مخالف انتخاب مجدد مالکی به نخست وزیری هستند و ائتلاف خود با جناح دولت قانون را منوط به انتخاب فرد دیگری غیر از مالکی به نخست وزیری کرده اند، این درحالی است که این جناح با صدرات دوباره ایاد علاوی هم مخالف است.

از سویی دیگر جناح مقتدی صدر در یک حرکت غیره منتظره در پی همه پرسی در مناطق شیعی تحت نفوذ خود است تا از این طریق از خواست مردم در خصوص گزینه نخست وزیری آگاه شود، این کار گرچه تاثیری بر انتخابات انجام شده نخواهد داشت اما به نوعی از اطمینان صدری ها مبنی بر خواست مردم در انتخاب فردی غیر از مالکی به نخست وزیری حکایت دارد.

ائتلاف العراقیه به رهبری ایادعلاوی از حمایت های غرب و بیشتر کشورهای عربی حامی غرب برخوردار است با این حال مجلس اعلای عراق با محوریت عمار حکیم ترجیح داد تا از علاوی حمایت کند، علاوی برای کسب نتیجه در انتخابات شعارهایی همچون دوری از اسلام و گسترش سکولاریسم به میدان آمد که این خلاف شعارهایی مجلس اعلای عراق است.

همه این ها در حالی است که نوری المالکی همچنان بر بازشماری آرا تاکید دارد وی در در یک کنفرانس خبری در بغداد تاکید کرد وی تنها می خواهد هر گونه شک و تردید و شبهه از چهره انتخابات زدوده شود.

مالکی اعلام کرد ائتلاف وی شکایات حقوقی خود را تسلیم کرده است و تابع هر تصمیمی خواهد بود که مراجع قانونی اتخاذ کنند.

وی تاکید کرد هدف از طرح درخواست بازشماری ارا حذف کرسی یا اضافه کردن کرسی به فهرستهای انتخاباتی نیست بلکه اطمینان یافتن از این موضوع است که انتخابات بدون شبهه و شائبه برگزار شده است.

در کنار همه این موارد باید به موضوع برخی از کاندیداهای بعثی هم اشاره کرد که همچنان در وضعیت نامشخصی قرار دارند، پیش از برگزاری انتخابات، کمیسیون انتخابات عراق کاندیداهای بعثی را رد صلاحیت کرده بود اما بعد از اعلام نتایج مشخص شد برخی از این کاندیداها حتی به مجلس راه یافته اند، با این حال مشخص نیست که آیا ارای این افراد ابطال خواهد شد یا خیر.




رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 8:2 صبح

مجلس در تعرفه‌های جدید واردات خودرو بازنگری کند

خبرگزاری فارس: مدیرعامل شرکت تعاونی اعتبار گروه صنعتی ایران خودرو خواستار بازنگری مجلس در خصوص کاهش تعرفه واردات خودرو شد.

 
محسن علی حسینی، مدیرعامل شرکت تعاونی اعتبار گروه صنعتی ایران در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس با اشاره به اظهارات اخیر مقام معظم رهبری در جمع مدیران و کارشناسان صنعت خودروسازی کشور و انتقاد ایشان از باز کردن دروازه واردات به استناد دلایل عمدتا واهی گفت: هر چند دغدغه‌های مجلس در خصوص کاهش تعرفه خودرو در جهت افزایش کیفیت محصولات قابل درک است اما همانطور که مقام معظم رهبری اشاره کردند گزینه‌های بهتری هم در این خصوص وجود دارد که یکی از آنها اعمال سیاست‌ها و تدوین مقررات سختگیرانه برای بالا بردن کیفیت محصولات داخلی است.
وی با اشاره به اینکه تاکنون نیز سازمانهای مربوطه مانند راهنمایی و رانندگی با اعمال چنین روشی موجب رشد و ارتقا امنیت و کیفیت خودروهای ساخت داخل شده است افزود: مجلس نیز می‌‌تواند با در پیش گرفتن چنین روشی به رشد و اعتلای صنعت در کشور کمک کند.
علی حسینی با ابراز نگرانی از رشد بی‌رویه بیکاری در صورت اجرای کاهش تعرفه واردات خودرو اظهار داشت: با ورود هر خودرو دو فرصت شغلی در صنعت کشور از بین خواهد رفت زیرا رکود در صنعت خودرو بسیاری از صنایع بالا دستی از قبیل فولاد، آلومینیوم و پتروشیمی را تحت تاثیر قرار خواهد داد و به تبع آن صنایع پایین دستی و صدها قطعه ساز نیز تعطیل خواهند شد و لطمات جبران ناپذیری به این صنایع خواهد زد. این در حالی است که تاکنون هزینه‌های بسیاری بابت سرمایه‌گذاری و حمایت از این بخش‌ها در کشور انجام شده است.
این کارشناس اقتصادی افزود: در صورت کاهش تعرفه در شرایطی که کشورهای جهان با بحران اقتصادی رکود و کاهش اشتغال دست و پنجه نرم می‌کنند به نوعی به حل مشکل اشتغال آنها کمک می‌کنیم و از طرفی به این معضل در کشور خودمان دامان می‌زنیم.
علی حسینی تاکید کرد: صنعت خودروسازی با گردش مالی حدود 12 هزار میلیارد تومان، قطعه‌سازان با 2500 میلیارد تومان و علاوه بر آن بخش خدمات پس از فروش نیز با 2 هزار میلیارد تومان گردش مالی، 25 درصد از گردش نقدینگی کشور را به خود اختصاص داده‌اند که گشودن دروازه‌های واردات به راحتی موجب انتقال ارزی این نقدینگی به سمت کشورهای دیگر می‌شود.
وی با بیان اینکه عملکرد صنعت خودروسازی ایران طی چند سال گذشته نشان می‌دهد این صنعت به سرعت در حال کاهش فاصله خود با خودروسازان برتر جهان است افزود: مقام معظم رهبری نیز علاوه بر آنکه حرکت رو به جلوی بخش صنعت را تایید کرده‌اند، پیشرفت‌های به دست آمده در این بخش را نیز بسیار ارزشمند دانسته‌اند که این موجب افتخار صنعت خودروسازی است.
این کارشناس اقتصادی در صنعت خودرو با بیان اینکه کشورهای صاحب نام در صنعت خودرو نیز علاوه بر حمایت از خودروسازها با استفاده از وضع قوانین و مقررات موجب افزایش کیفیت خودرو و کاهش اثرات مخرب زیست محیطی آن شده‌اند افزود: موضوع برند ملی در سایه حمایت‌های تعرفه‌ای و وضع قوانین نظارتی بر کیفیت خودروهای داخلی امکان‌پذیر است و کاهش تعرفه‌ها عملا تمام سرمایه‌گذاری صورت گرفته برای برند ملی را نابود می کند.
وی اضافه کرد: خودرو سازان باید طبق یک برنامه دراز مدت و کارشناسانه به کاهش تعرفه بپردازند.
مدیرعامل تعاونی اعتبار ایران خودرو با اشاره به این موضوع که کاهش تعرفه تهدید جدی برای اشتغال زایی کشور محسوب می‌شود، گفت: با ورود خودرو با تعرفه پایین به کشور موضوع اشتغال، خروج ارز و کسب دانش فنی که افتخار این صنعت پویا است، دچار مخاطره می‌شود.
وی با بیان اینکه کاهش تعرفه خودرو منجر به کاهش تولید خودرو در داخل کشور و در نهایت منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی می‌شود افزود: این صنعت 4 درصد از ارزش افزوده تولید ناخالص داخلی و 2.3 درصد تولید ناخالص ملی را شامل می‌شود و به طور مستقیم و غیر مستقیم حدود یک میلیون نفر اشتغال ایجاد کرده و بر 60 رشته صنعتی دیگر اثرگذار است.
علی حسینی با بیان اینکه صنعت خودروسازی کشور به عنوان برند ملی و صنعت پیشگام اثرات اقتصادی و سیاسی خود را در خارج از مرزهای کشور نیز به جای گذاشته است تصریح کرد: با این وضع چرا باید با دست خودمان با پایین آوردن تعرفه لطمات جبران ناپذیری به این صنعت وارد کنیم و بازار فروش خود را به خودروسازی بزرگ جهان تقدیم کنیم.
وی افزود:ایران خودرو و خصوصا مدیرعامل این شرکت با تمام توان خود رهنمودهای مقام معظم رهبری در مورد خودروسازی را سرلوحه کارهای خود در سال جاری قرار خواهد داد.



رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 7:58 صبح

خبرگزاری فارس: پایگاه اینترنتی ربل نوشت: هر روز که می‌گذرد تعداد بیشتری از متخصصین اظهار می‌دارند که دولت مانع تحقیقات آنها در مورد حملات 11 سپتامبر می‌شود.

به گزارش خبرگزاری فارس، "پل کریگ رابرتز " (Paul Craig Roberts)، اقتصاددان آمریکایی و معاون سابق وزیر خزانه‌داری آمریکا در زمان "دونالد ریگان " در مقاله‌ای منتشره در پایگاه اینترنتی "ربل " به بررسی جوانب مختلف واقعه 11 سپتامبر پرداخته است. این نویسنده سابق نشریه‌هایی چون "وال‌استریت‌ژورنال " و "بیزینس‌ویک " معتقد است که حملات مشکوک 11 سپتامبر بهانه‌ای بود برای نئومحافظه‌کاران آمریکایی تا بتوانند نقشه شوم خود برای سیطره آمریکا بر تمام جهان را با ماشین عظیم جنگی پیاده کنند.
وی در ابتدای مقاله با اشاره به خط‏مشی روزنامه "واشنگتن‌تایمز " و حمایت‌های این روزنامه از جنگ‌طلبان آمریکایی می‌نویسد: "واشنگتن‌تایمز " روزنامه‌ای‌ است که با نظر مساعد به جنگ‌هایی که بوش، چنی، اوباما و نئومحافظه‌کارها در خاورمیانه راه انداخته‏اند؛ می‌نگرد و معتقد است که تروریست‌های 11 سپتامبر باید تاوان جنایاتشان را بپردازند. اما در 24 فوریه و در کمال تعجب شنیدم که پربیننده‌ترین گزارش وب‌سایت این روزنامه به مدت سه روز، گزارشی با عنوان "داخل محدوده اتوبان کمربندی " (Inside The Beltway) بود که در 22 فوریه 2010 توسط "جنیفر هارپر " (Jennifer Harper) تهیه شده است. این گزارش در مورد 31 کنفرانس‌ خبری بود که در 19 فوریه در شهرهای مختلف آمریکا و سایر نقاط جهان توسط مهندسین و معماران سازمان "حقیقت 11 سپتامبر " (9/11 Truth) ترتیب داده شدند. سازمان مذکور هم‌اکنون هزار عضو دارد که همگی در امور ساختمانی و عمرانی متخصص هستند.
دکتر پل کریگ رابرتز در ادامه می‌افزاید: تعجب من زمانی بیشتر شد که فهمیدم در این گزارش خبری، کنفرانس‌های مطبوعاتی این سازمان کاملا جدی انگاشته شده‌اند.
نویسنده سپس سؤالاتی در مورد واقعه 11 سپتامبر مطرح می‌سازد: چگونه سه آسمانخراش عظیم مرکز تجارت جهانی ناگهان به تلی از خاک تبدیل شدند؟ چگونه آتش کوتاه مدت و با درجه پایین توانست تیرهای فولادی آسمانخراش‏ها را به ناگهان فرو بریزد؟ در گزارش "واشنگتن‌پست " چنین آمده است: "هزار معمار و مهندس از نمایندگان کنگره درخواست کرده‌اند تا تحقیقاتی جدید در مورد تخریب برج‌های دوقلو و ساختمان هفتم انجام شود. "
در ادامه مقاله حاضر می‌خوانیم: به گزارش روزنامه "واشنگتن‌تایمز " معماران و مهندسین بدین نتیجه رسیده‌اند که اداره فدرال مدیریت بحران و مؤسسه ملی استاندارد و تکنولوژی "مدارک و نظرات ناکافی، متناقض و فریب‌آمیز پیرامون تخریب برج‌ها ارائه کرده‌اند. " آنها همچنین "خواهان آغاز تحقیقاتی با حضور هیأت منصفه در مورد مقامات مؤسسه ملی استاندارد و تکنولوژی شده‌اند. "
به گزارش این روزنامه ریچارد گیج (Richard Gage)، سخنگوی این مهندسین و معماران گفت: "مقامات دولت باید بدانند که "نادیده انگاشتن جرم " طبق ماده 18 (بند 2382) قوانین آمریکا یک جرم جدی محسوب می‌شود. بنابراین آنهایی که مدرکی دال بر وقوع جرم در دست دارند باید اقدامات لازم را اتخاذ کنند. این مسائل می‌توانند تأثیر بسیار زیادی در محاکمه آتی "خالد شیخ محمد " داشته باشد. "
هم‌اکنون سازمان دیگری با نام "آتش‌نشانان جویای حقیقت 11 سپتامبر " (Firefighters for 9/11 Truth) به وجود آمده است. اریک لایر (Erik Lawyer)، رئیس این سازمان، در کنفرانس خبری اصلی در شهر سانفرانسیسکو حمایت آتش‌نشان‌ها را از خواسته‌های مهندسین و معماران اعلام کرد. وی اظهار داشت که هیچ نوع تحقیق دادگاهی و علمی در مورد آتش‌هایی که این سه ساختمان را ویران کردند صورت نگرفت و این به معنای ارتکاب جرم است.

* چرا ستون‏های فلزی برج‏ها ذوب شدند؟

دکتر رابرتز در مورد وقایع بعد از فروپاشی برج‌ها می‌نویسد: از فرایندهای تحقیقی لازم تبعیت نشد و صحنه جرم به جای نگهداری و تجسس ویران گردید. به گفته رییس سازمان آتش‏نشانان [اریک لایر] بیش از صد نفر از افرادی که بلافاصله در محل حاضر شدند صدای انفجارهایی را شنیدند. مدارک صوتی، تصویری و رادیویی نیز دلیلی بر وقوع این انفجارها هستند.
این اقتصاددان آمریکایی در ادامه بررسی دلایل تخریب برج‌های دو قلو به نقل از کنفرانس خبری می‌نویسد: فیزیکدانی به نام استیون جونز (Steven Jones) مدرکی در مورد وجود "نانو‌ترمیت " در خرابه‌های برج‌های مرکز تجارت جهانی ارائه کرد. این مدارک توسط هیأت بین‌المللی دانشمندان به رهبری پروفسور "نیلز هریت " (Niels Harrit)، نانوشیمی‌دان "دانشگاه کپنهاگ " جمع‌آوری شده‌ بودند. نانوترمیت یک ماده آتش‌زا و انفجاری پیشرفته است که می‌تواند به سرعت فلزات را ذوب کند.

* اسنادی که تئوری توطئه را زیر سوال می‏برند

معاون سابق وزیر خزانه‌داری آمریکا با اشاره به فشارها و انتقادهایی که بر جویندگان حقایق یازده سپتامبر وارد می‌شود در ادامه می‌افزاید: قبل از اینکه فریاد "تئوری توطئه " را بانگ زنیم، باید بدانیم که معماران، مهندسین، آتش‌نشانان و دانشمندان هیچ تئوری را پیشنهاد نمی‌کنند. آنها فقط اسنادی ارائه می‌کنند که تئوری رسمی را به چالش می‌کشد و این اسناد تا ابد نادیده انگاشته نخواهند شد.
اگر تردید کردن در مورد داستان رسمی 11 سپتامبر و گزارش کمیسیون ویژه باعث می‌شود فرد یک مجنون علاقه‌مند به تئوری توطئه نامیده شود در این صورت باید دو رئیس کمیسیون 11 سپتامبر و مشاور حقوقی کمیسیون را نیز جزو این دیوانگان به حساب آوریم. تمام این افراد در کتاب‌های خود اظهار کرده‏اند که در زمان انجام تحقیقات از جانب مقامات دولتی فریب داده شده‌اند.
این اقتصاددان و روزنامه‌نگار آمریکایی در ادامه مقاله‌اش به انتقاد از ساده‌لوحی و زودباوری افکار عمومی آمریکا پرداخته و می‌نویسد: همیشه آمریکایی‌هایی وجود خواهند داشت که بدون توجه به تعداد زیاد دروغ‌های دولت همیشه هرآنچه دولت بدان‌ها بگوید را قبول خواهند کرد. علی‌رغم همه جنگ‌های وسیعی که امنیت اجتماعی و بهداشتی را تهدید می‌کنند، یعنی جنگ‌هایی بر اساس سلاح‌های کشتار دسته‌جمعی عراق که هیچگاه پیدا نشدند، جنگ‌هایی بر اساس ارتباط "صدام حسین " با شبکه "القاعده " که هیچگاه ثابت نشد، بر اساس سلاح‌های هسته‌ای خیالی ایرانی‌ها که قرار است بهانه جنگ تهاجمی آتی آمریکا در خاورمیانه باشند، هنوز هم نیمی از مردم آمریکا داستان‌های خیالی دولت در مورد واقعه 11 سپتامبر را باور می‌کنند و آن را توطئه مسلمانانی می‌نامند که تمام جهان غرب را با زرنگی فریفته‌اند.

* 183 روش در شکنجه شیخ محمد بکار گرفته شد

نویسنده در ادامه انتقاد از افکار عمومی آمریکا می‌افزاید: برای این آمریکایی‌ها هیچ فرقی ندارد که دولت چند بار داستان خود را عوض کرده است. برای مثال، آمریکایی‌ها در ابتدا نام "اسامه‌ بن‌ لادن " را شنیدند زیرا دولت بوش حملات 11 سپتامبر را بر عهده او گذارد. در طی سالیان متمادی فیلم‏های ویدئویی زیادی به مردم ساده‌لوح آمریکا نشان داده شدند که ظاهرا حاوی بیانیه‌های اسامه‌بن‌لادن بودند. متخصصین این فیلم‌ها را جعلی اعلام کردند اما افکار عمومی آمریکا به خودفریبی ادامه دادند. اما ناگهان در سال گذشته یک "مغز متفکر " دیگر برای حملات 11 سپتامبر پیدا شد تا جای اسامه‌بن‌لادن را بگیرد. وی کسی نبود جز خالد شیخ محمد، زندانی پاکستانی "گوانتانامو " که با 183 روش خفگی مجازی شکنجه شد تا بالاخره اعتراف کرد که طراح اصلی حملات 11 سپتامبر بوده است.

دکتر رابرتز معتقد است که اعترافات شیخ محمد هیچ ارزش قانونی ندارند. وی می‌نویسد: در قرون وسطی اعترافات با شکنجه گرفته می‌شدند اما تا جایی که من می دانم در نظام قضایی آمریکا متهم‌سازی خود بدون ارائه اسناد مستدل پذیرفته شده نیست. اما تحت رژیم بوش و قضات جمهوری‌خواه فدرال، که ما را مطمئن کرده‌اند از قانون اساسی آمریکا حفاظت خواهند کرد، خود‌متهم‌انگاری شیخ محمد تنها دلیل دولت برای اثبات این مدعی است که تروریست‌های مسلمان حملات 11 سپتامبر را انجام داده‌اند.

* آیا شیخ محمد سوپرمن بود؟

نویسنده در ادامه مقاله کارهای نسبت داده شده به شیخ محمد را غیرممکن و خنده‏دار دانسته و می‌افزاید: اگر شاهکارهای نسبت داده شده به شیخ محمد را خوب بسنجیم متوجه امکان‌ناپذیر بودن آنها خواهیم شد. گویی شیخ محمد باهوش‌تر و قوی‌تر از "سوپرمن " است. وی تمام 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا و همچنین سازمان‌های اطلاعاتی متحدین و دست‌نشانده‌های آمریکا به مانند "موساد " را فریب داده است. تمام سرویس‌های اطلاعاتی جهان نتوانستند در مقابل شیخ محمد بایستند. شیخ محمد با هوش و ذکاوت سرشار خود همه را فریفت، از شورای امنیت ملی آمریکا گرفته تا دیک چنی، "پنتاگون "، "مجلس سنا "، "فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی "، "نیروی هوایی آمریکا " و "کنترل ترافیک هوایی. "
وی باعث شد بخش حفاظت فرودگاه در عرض یک صبحگاه چهار بار اشتباه کند. وی جدیدترین سیستم دفاع هوایی پنتاگون را شکست داد و برای اولین بار در تاریخ آمریکا یک هواپیمای ربوده شده بدون اینکه از جانب نیروی هوایی آمریکا ردگیری شود به ساختمان پنتاگون خورد.
در ادامه مقاله می‌خوانیم: شیخ محمد توانست این شاهکارهای پیچیده را با استفاده از خلبانان کم‌تجربه و فاقد صلاحیت انجام دهد. شیخ محمد توانست اف‌بی‌آی را وادار کند که از انتشار نوارهای ویدئویی زیادی که وی در آنها، طبق داستان رسمی، اعتراف به ربودن هواپیما و اصابت آن به پنتاگون کرده بود، امتناع کند.

* دولت باید قبل از آشکار شدن ماجرا آن‏را مختومه می‏کرد

چقدر باید ساده‌لوح بود که پذیرفت یک انسان، و یا به عبارت دیگر یک شخصیت خیالی هالیوودی، تا این حد قادر و تواناست؟ اگر شیخ محمد این توانایی‌های فراانسانی را دارد چگونه آمریکایی‌های بی‌کفایت توانستند او را دستگیر کنند؟
دکتر رابرتز در پاسخ سؤالاتی که مطرح کرده می‌نویسد: شیخ محمد فردی است که تحت شکنجه اعتراف کرد تا تقصیرها را به گردن بگیرد و بدین ترتیب اعتقاد ساده‌لوح‌های آمریکایی به تئوری توطئه دولتی و رسمی تداوم داشته باشد. ماجرا از این قرار است که دولت آمریکا مجبور شده واقعه 11 سپتامبر را به پایان برساند. دولت باید قبل از آشکار شدن همه ماجرا، دادگاهی برگزار کند و متهمی را در آنجا محاکمه کند تا این پرونده مختومه شود، و البته هر کسی که 183 بار توسط خفگی مجازی شکنجه شود به هر چیزی اعتراف خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس، "دکتر پل کریگ رابرتز " (Paul Craig Roberts)، اقتصاددان و روزنامه‌نگار آمریکایی در ادامه مقاله‌اش بار دیگر به موضوع سرکوب منتقدین روایت رسمی از واقعه 11 سپتامبر پرداخته و می‌افزاید: دولت آمریکا در واکنش به اسنادی که بر علیه تئوری توطئه (روایت رسمی) ماجرای عجیب و غریب 11 سپتامبر منتشر شده‌اند با بازتعریف جنگ علیه تروریسم و انتقال آن از جبهه‌های خارجی به جبهه داخلی واکنش نشان داده است. جانت ناپلی‏تانو (Janet Napolitano)، وزیر امنیت داخلی، در 21 فوریه گفت که امروزه افراط‌‌گرایان آمریکایی به همان اندازه تروریسم بین‌المللی نگران کننده شده‌اند. البته افراطی‌ها کسانی هستند که در مقابل برنامه‌های دولت می‌ایستند، درست به مانند 1000 معمار و مهندس سازمان "حقیقت 11 سپتامبر ". این گروه 100 عضو داشت و هم اکنون اعضای آن به 1000 نفر رسیده‌اند. اگر این تعداد 10000 نفر شود چه رخ خواهد داد؟

* به هر نحوی باید از دست آنها خلاص شد

دکتر رابرتز در ادامه بررسی فشارهای وارده به حقیقت‌جویان می‌نویسد: کاس سانشتین (Cass Sunstein)، از مقامات دولت اوباما، برای مقابله با طیف شکاکین به روایت رسمی 11 سپتامبر یک راه‌حل ارائه کرده است: "به درون آنها نفوذ کنید و تحریکشان کنید کلماتی بگویند و اعمالی انجام دهند که بتوان دستگیرشان کرد. به هر نحو ممکن از شر آنها خلاص شوید. "
نویسنده با اشاره به دیوانه خوانده شدن منتقدین روایت رسمی واقعه 11 سپتامبر می‌نویسد: اگر این افراد دیوانگانی هستند که حرف‌هایشان فقط به درد خنده و تمسخر می‌خورد چرا باید دست به چنین کارهای زد تا این افراد دستگیر شوند؟ آیا دولت از این می‌ترسد که این افراد کاری انجام دهند؟ چرا دولت آمریکا به جای این کارها، با اسناد ارائه شده روبرو نمی‌گردد و جوابی بدان‌ها نمی‌دهد؟ اگر معماران، مهندسین، آتش‌نشان‌ها و دانشمندان تنها افرادی دیوانه و مجنون هستند می‌توان به راحتی اسناد ارائه شده آنها را بررسی و رد کرد. پس چرا باید مأمورین پلیس را در میان آنها فرستاده و برایشان پاپوش درست کرد؟
این محقق و روزنامه‌نگار آمریکایی معتقد است که خود دولت آمریکا در واقعه 11 سپتامبر دست داشته است. او می‌نویسد: بسیاری از آمریکایی‌ها در جواب خواهند گفت که دولت "آنها " حتی خواب این را هم نمی‌بیند که برای پیشبرد برنامه‌هایش شهروندان آمریکایی را با ربودن هواپیماها و تخریب ساختمان‌ها به کشتن دهد. اما "دنیس بلیر " (Dennis Blair)، رئیس "شورای اطلاعات ملی " در 3 فوریه به کمیته اطلاعات کنگره اعلام داشت که دولت آمریکا می‌تواند حتی شهروندان خودش را در کشورهای خارجی به قتل برساند. هیچ‌ نوع بازداشت، اتهام و یا محاکمه‌ای لازم نیست، بلکه یک‏ راست به سراغ قتل می‌رویم.
نویسنده در ادامه بررسی کشتار شهروندان آمریکایی توسط دولت این کشور می‌نویسد: بدون شک اگر دولت آمریکا می‌تواند شهروندانش را در خارج به قتل برساند این کار را در خانه نیز می‌تواند انجام دهد. برای مثال، در زمان دولت کلینتون و در ایالت تگزاس 100 عضو فرقه داودیان (Branch Davidians) بدون هیچ دلیل قضایی کشته شدند. دولت تنها تصمیم گرفت که از قدرت خود استفاده کند زیرا می‌دانست که می‌تواند مصون از هر گونه پیگیری باشد، و همین طور نیز شد.

* عملیات نورث‏وودز چه بود؟

دکتر رابرتز به مورد دیگری نیز اشاره می‌کند که پرده از طرح دولت آمریکا برای کشتن شهروندان آمریکایی برمی‌دارد: آمریکایی‌هایی که فکر می‌کنند دولتشان عملیات‌ها را به صورت اخلاقی و انسانی انجام می‌دهد بهتر است سری به پرونده "عملیات نورث‌وودز " (Operation Northwoods) بزنند. نورث‌وودز طرحی بود که توسط فرماندهی ستاد مشترک آمریکا برای سیا تدوین شده بود. بر اساس این طرح قرار بود اعمال تروریستی در داخل خاک آمریکا انجام گیرد و مسؤولیت آن بر گردن "کاسترو " گذارده شود تا بدین ترتیب حمایت عمومی از تغییر رژیم در کوبا افزایش یابد. این برنامه سری به امضای "جان. اف. کندی " رسیده بود و پس از مرگ وی توسط هیأت بازبینی اسناد ترور کندی فاش شد. در آرشیو شورای امنیت ملی می‌توانید این سند را به صورت آنلاین مشاهده کنید. علاوه بر این گزارش‌های دیگری نیز در اینترنت، برای مثال در "ویکی‌پدیا "، درباره این طرح وجود دارند.
"جیمز بامفورد " (James Bamford) در کتابی با عنوان "رازها " این طرح را چنین توصیف می‌کند: "عملیات نورث‌وودز که امضای رئیس [ژنرال لمنیزر] و سایر اعضای ستاد مشترک در آن به چشم می‌خورد طرحی بود برای کشتن مردم بی‌گناه در خیابان‌های آمریکا؛ غرق کردن قایق‌های پناهندگان کوبایی در سواحل آمریکا؛ طرحی برای به راه انداختن حملات تروریستی در واشنگتن، میامی و دیگر جاها. قرار بود مردم به خاطر بمب‌گذاری‌هایی که خبری از آنها نداشتند و یا هواپیماربایی‌هایی که در آن دخیل نبودند بازداشت شوند. تمام این وقایع با استفاده از مدارک و اسناد ساختگی به دولت کاسترو نسبت داده می‌شد و بدین ترتیب بهانه و حمایت‌های بین‌المللی و داخلی لازم در اختیار ژنرال لیمنزر و گروه دسیسه‌‌کارش قرار می‌گرفت تا جنگ خود را آغاز کنند. "

دکتر رابرتز هدف اصلی از انفجار برج‌های ساختمان تجارت جهانی را نیز چنین تبیین می‌کند: قبل از 11 سپتامبر نئومحافظه‌کارها بارها اعلام کرده بودند که برای به راه انداختن جنگی تهاجمی در خاورمیانه به یک "پرل‌هاربر " جدید نیاز دارند. هر روز که می‌گذرد تعداد بیشتری از متخصصین اظهار می‌دارند که دولت تحقیقات آنها را در مورد حملات 11 سپتامبر مسدود می‌سازد. به صلاح مردم آمریکا و سایر مردم جهان است که به این متخصصین گوش فرا دهند. 11 سپتامبر آغازی بود برای برنامه نئومحافظه‌کارها تا هژمونی آمریکا را در جهان برقرار سازند. هم‌اکنون دولت آمریکا موافقت کشورهای همسایه روسیه را خریداری می‌کند تا در خاک این کشورها سیستم‌های رهگیری موشکی قرار دهد. آمریکا قصد دارد روسیه را با پایگاه‌های موشکی محاصره کند، محاصره‌ای که از لهستان آغاز می‌شود از اروپای مرکزی و "کوزوو " می‌گذرد و به گرجستان، آذربایجان و آسیای مرکزی می‌رسد. [رجوع کنید به کتاب "انفجار قریب‌الوقوع: آمریکا تهدیدات پیش روی روسیه و ایران را تشدید می‌کند، " ریک روزف (Rick Rozoff)، انتشارات گلوبال‌ریسرچ (Global Research)، 19 فوریه 2010] ریچارد هالبروک (Richard Holbrooke)، فرستاده آمریکا، در 20 فوریه اعلام کرد که القاعده به جمهوری‌های تازه‌استقلال یافته اتحاد جماهیر شوروی سابق، یعنی تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان، و قزاقستان نقل مکان می‌کند. هالبروک با این اظهارات وجود پایگاه‌های آمریکایی را در این کشورها با بهانه همیشگی "جنگ علیه تروریسم " توجیه می‌کند.
این اقتصاددان آمریکایی در ادامه می‌افزاید: آمریکا از قبل ایران را با پایگاه‌های نظامی محاصره کرده است. دولت آمریکا می‌خواهد چین را با کنترل خاورمیانه و قطع مسیر نفت خلع سلاح کند. بر اساس این طرح روسیه و چین، دولت‌های مسلح به تسلیحات هسته‌ای، به‏وسیله سیستم‌های دفاع ضدموشکی آمریکا مرعوب می‌شوند و در برابر هژمونی آمریکا تسلیم می‌شوند. علاوه بر این، چین در تهیه نفت برای صنایع و ارتش خود دچار کمبود می‌شود.

* جاه‏طلبی آمریکا زندگی را در تمام جهان تهدید می‏کند

اما به نظر نویسنده اهداف نئومحافظه‌کاران هیچگاه عملی نخواهد شد: دولت آمریکا دچار توهم شده است. رهبران نظامی و سیاسی روسیه بارها اعلام کرده‌اند که ناتو تهدیدی مستقیم برای امنیت روسیه به حساب می‌آید و درخواست تغییر در دکترین نظامی روسیه را داده‌اند تا در آن حمله اتمی پیشگیرانه نیز لحاظ گردد. چینی‌ها هم چنان بی‌پروا و مطمئن به خود هستند که نمی‌توان آنها را با "ابرقدرت " تحلیل رفته آمریکایی مطیع کرد.
دکتر رابرتز در پایان مقاله‌اش با اشاره به خطرات ناشی از جاه‌طلبی‌های آمریکا می‌نویسد: ابله‌هایی که در واشنگتن حضور دارند کشور را به سوی جنگ هسته‌ای هدایت می‌کنند. تمایل دیوانه‌وار برای برقراری هژمونی آمریکا زندگی را در تمام جهان تهدید می‌کند. مردم آمریکا نیز با پذیرفتن دروغ‌ها و فریب‌های دولتشان این واقعه قریب‌الوقوع را تسهیل می‌کنند.




رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 7:56 صبح

اگر خیلی به عقب برویم نمونه هایی مثل او را بارها در قاب فیلمهای فارسی و با نقش آفرینی امثال ناصر ملک مطیعی و فردین دیده ایم.
میثاق بنی مهد : سریال " دارا و ندار " سریال ضعیفی است  و متاسفانه ضعفش کم هم نیست و این مسله چندان ربطی هم به سخیف بودن یا نبودنش ندارد .البته  این را از این باب نگفتم تا موضع کسانی مثل رشید پور و یا دیگرانی مثل او را به چالش بکشم تنها علت ذکر این مساله آن است که بگویم امثال رشید پورها درنفس استفاده از لغت " سخیف "  تنها می خواسته اند صفت اخلاقی این اثر را به نقد بکشند در حالی که ضعف ساختاری این سریال در پردازش شخصیتها و طرح فیلمنامه ،  به حدی نازل و پیش پا افتاده است که یک منتقد برای محکوم کردن آن  چندان نیازی به طرح این مسائل مفهومی و اخلاقی  ندارد .
مساله را کمی باز می کنم و سعی می کنم به صورت مصداقی ، ذره بین نقد را به روی چند مساله مهم بچرخانم ، به نظر من ، مساله ضعف دارا و ندار و یا آثاری مثل این ، قبل از اینکه به خود اثر برگردد به کارگردان و برخی از عوامل تولید بستگی بیشتر دارد . باید ابتدا مسعود ده نمکی را شناخت و بعد به سراغ نقد اثر او رفت ، در این مسیر توجه به  چند نکته ی ماهوی در باره ی او را بسیار حائز اهمیت می دانم :
نکته ی اول : مسعود ده نمکی بدون شک مرد قلم است ، البته مرد قلمی که به قصد یا بدون قصد ، نمی خواهد و یا نمی تواند چندان به دنیای مستدل و آکادمیک روزنامه نگاری وارد شود ، او بدون شک مرد جهان رومانتیک خویش است . تجربه ی روزنامه نگاری مسعود ده نمکی در نشریاتی مثل شلمچه ، جبهه یا فکه به خوبی چهره ی این نگاه رمانتیک را باز می نمایاند . تیترهای نوستالژی زده ی داغ ، تحلیلهای سر دستی و پر گداز با  نویسش روان ، عکسهای قاب درشت و جگر سوز و داستان دائمی جنگ دارا و ندار همیشه از بخشهای جدا نشدنی پازل دهنمکی در این دوره از فعالیت اوست . او در این دوره چندان نمی خواهد به استدلال مخالفین تن در دهد چرا که درگیری در چالش استدلالی همیشه از نشان دادن شکل مار به مردم سخت تر است .
نکته ی دوم : مسعود ده نمکی داستان گوی خوبی است ، اما مشکل کار اینجاست که داستانهای او به کهنگی داستان صد بار گفته شده ی مادربزرگهاست . او چندان علاقه ای ندارد که لااقل شیوه ی داستان گویی اش را تا حدی تغییر دهد چرا که او به بازتولید همان فرمولها راضی است . او احتمالا خیال می کند فرمولهای قدیمی بارها جوابشان را پس داده اند و بدین سبب بهترین شیوه ی طرح داستانند ! . برای دهنمکی تکرار جمله ی " بی عدالتی بد است ؟ " از بیت خواجه حافظ شیرازی که می گفت : ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را  ... سر و زر در کنف همت درویشان است  ، هنری تر است . او می کوشد که به مستقیم ترین وجه و کوتاه ترین میانبر توی سر ما فریاد بزند  که بابا ظلم بد است ، بی عدالتی بد است ، هوای همسایه را نداشتن بد است ، خیر نبودن بد است ، غرب زدگی بد است . او با هیجان عجیب و غریبی  دوست دارد بارها بارها این حقیقتهای عریان را توی سر ما بکوبد ، گویی آقای ده نمکی کاشف نخستین این حقایق است .
نکته ی سوم : مسعود ده نمکی انسان پر شوری است ، او استعداد عجیبی دارد  که چاشنی هیجان و شور را به هر مفهوم مورد چالشی  بچسباند . او قویا معتقد است که می تواند نتیجه ی هر مناظره ای را هم به واسطه ی توسل به همین هیجان و شور به نفع خود تغییر دهد . او البته چندان فاعل ارادی این خاصه نیست ، دنیای رمانتیک دهنمکی پیشاپیش او را واجد همین خاصه ها کرده است و مطمعنا او در کنترل چاشنی اش چندان موفق نیست . به خوبی به یاد می آورم متن یکی از مقالات نشریه جبهه را ، در صدر یک مقاله ی بی نام که قرار بود پاسخی باشد به آنان که گله کرده بودند از سیاست تدفین شهدا در فضای عمومی دانشگاهها  نوشته بودند : آیا شما ناپالم را می شناسید ؟ آیا گاز اشکاور را نفس کشیده اید ؟ تا حالا شده است نفستان بگیرد و .... این مقاله با همین چاشنی فوق الذکر کوشیده بود پاسخ چالش مخالفین را با ترکیبی از سمفونی احساس و اشک بدهد و احتمالا می خواست برای مخاطبین این منازعه ی منطقی  مجاب کننده هم باشد! .



حال با تمرکز به سه نکته ی بالا و دقت بر روی خصوصیات ازلی مسعود ده نمکی نقد اثر اخیر او نیز باید آسان تر شده باشد  . مسعود ده نمکی کارگردان گرامی این اثر در سریال و فیلمهای پیشین خود حائز تمامی این خصائص بالاست به اضافه ی یک نکته که شاید کلید رمز تمامی این ناپختگی ها باشد . آن نکته ی مهم ذکر این واقعیت است که متاسفانه مسعود دهنمکی در شناخت و بینش سینمایی اش بسیار کم سواد است . او نه سینما را به خوبی می شناسد نه مدیوم رسانه ی تصویری را . برای اینکه ذکر این اتهامم چندان کلی و بی مفهوم نیاید ، به صورت مصداقی تنها دو مورد از سلسله موارد این نقصها را که تنها نشان از ناپختگی و عدم بینش سینمایی ده نمکی دارد به اختصار ذکر می کنم .  
نکته ی اول : کاراکترهای ده نمکی تماما از شاخصه ی تیپ در مقابل شخصیت بهره می برند . این شاخصه شباهت این آثار را به فیلمهای نازل فارسی بسیار نزدیک کرده است .  شخصیت های دارا و ندار شبیه تمام کاراکترهای مجموعه اخراجی ها از خصائص بارز فردی خالی اند . تمام خصائص ظاهرا فردی شان هم درست مطابق الگوی تیپیک طبقه ی اجتماعی آنان است . به عنوان مثال می توان از تیپهای مرد غیرتی ، مرد مودب فقیر ، مرد دندان گرد نوکیسه ، مرد لوده ی محروم ، مرد ورشکسته ی شبه قارون ، روحانی شریف ، لات جوانمرد و ... نام برد . اگر دقت کنید تمامی این تیپها در آثار دهنمکی با جرح و تعدیل بسیار کم بارها و بارها تکرار می شود و تنها نام این تیپها تغییر می کند . به یاد بیاورید سید جواد هاشمی را در نقش رزمنده ی دل رحم فیلم اخراجی ها و بگذاریدش در کنار روحانی خیر سریال دارا و ندار و ببینید آیا در چهره ی سفید این کاراکترها ذره ای از رنگ خاکستری می بینید ؟ (همین مقایسه را می توان به دو شخصیت روحانی در سریال دارو ندار و فیلم اخراجی ها بسط داد) .شما  می توانید عبدی اخراجی ها را هم بگذارید در کنار یوسف صیادی داراو ندار ، آیا به طرز عجیبی شبیه هم نیستند ؟ . بیایید یک کار دیگر بکنیم ، عبدی اخراجی ها را بگذاریم جای عبدی سریال مهمان یا عبدی آن سریالی که تماما در جزیره ی کیش کلید خورد ، آیا این سه عبدی با هم مو می زنند ؟ ( اکبر عبدی درتمامی آثار فوق الذکر با یک تیپ واحد در رفتار و لحن و بازی ظاهر شده است )  این کار را می توان دقیقا برای سایر تیپهای آثار دهنمکی نیز تکرار کرد . مثلا می توان مجید سوزوکی را در کنار جاهل کرمانشاهی دارا و ندار گذاشت  . اگر خیلی به عقب برویم نمونه هایی مثل او را بارها در قاب فیلمهای فارسی و با نقش آفرینی امثال ناصر ملک مطیعی و فردین دیده ایم (در واقع تیپ لات جوانمرد حداقل 20 سال قبل از انقلاب اسلامی قدمت دارد) . برای جانباز بذله گو البته دستمان کمی باز تر است این تیپ به صورت مشخص از یکی از قسمتهای سریال خانه ی سبز بیرون آمد و بعد با تکمیل تیپ و به صورت شسته و رفته با کاراکتر عباس در فیلم آژانس شیشه ای حاتمی کیا تجدید شد ( جالب اینجاست که نقش هر دو شخصیت را در فیلم و سریال حبیب رضایی بازی کرد ) . حالا بعد از سالها آقای ده نمکی همین جانباز بذله گو را درست با همان قامت و تیپ پیشین نزدیک به ده سال بعد از خلق این تیپ بازسازی می کنند و از ما می خواهند که با چاشنی ترحم و اشک به استقبالش برویم .
نکته دوم : سریال دارا و ندار مملو از صحنه ها و نماهای اضافی و کشدار است ، مخاطب محکوم است تمامی این صحنه های اضافی را پشت تم سازهای کوبه ای ، با صدای مجید اخشابی  تحمل کند و  فی المثل هر روز تقریبا 5 دقیقه به تماشای دایره زنگی زدن خمسه بنشیند ! . این اصرار به نمایش مستقیم نگون بختی یک انسان معلوم نیست تا چند قسمت دیگر باید درست به همین شکل و شمایل تکرار و تمدید شود تا به من مخاطب بفهماند که هوشیار باش داستان قصه ی جنگ بی پایان میان فقر و غناست ! .
ذکر این نکات و تامل در محتوای آنها تنها ما را به این نتیجه می رساند که ، مسعود ده نمکی گرامی ، کارگردان اخراجی ها و دارا وندار همچنان همان مسعود دهنمکی شلمچه و جبهه است ، او همچنان به قلم زدن مشغول است و همچنان با همان شور و هیجان زاید الوصف به گزارش نویسی رمانتیک ادامه می دهد . او همان ده نمکی سال 78 است مخلوطی از چاشنی هیجان ، شور ، اشک ، خشم ! . او همچنان در وبلاگ خود شلمچه دارد . قلم خشمگین او همچنان بر سر دشمنانش به همان سبک و سیاق پیشین می تازد و خوب می داند که چه خوب می شود به جای استدلال چنین جملاتی را نوشت :
"ما این سریال را ساختیم تا این نو کیسه ها و بلند گو های آنها عصبانی شوند و ازاین عصبانیت بمیرند.قرار نیست پاشنه همیشه بر این در بچرخد که فقرا قربانی قلم و قدم و هنر حضرات شوند و می شود که گاه جنگ فقر و غنا مغلوبه شود.حتی اگر با یک گل بهار نشود... 



رهروان شهادت ::: شنبه 89/1/14::: ساعت 3:23 عصر

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 155


بازدید دیروز: 27


کل بازدید :146420
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<