دانشمند بی کردار، مانند چراغی است که خود را می سوزاند و به مردم روشنی می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

فرهنگی سیاسی اجتماعی

 

روزنامه رسالت نوشت: برنامه ریزی اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات شوراها آغاز شده است.
این روزنامه که خبر خود را برشنیده های موثق مستند کرده، نوشته است: در جلسات دید و بازدید ایام نوروز که پدر بزرگان جریان اصلاحات حضور داشته اند چگونگی جبران اشتباهات دوران پس از انتخابات و پیدا کردن راهی برای رسیدن به قدرت محور اصلی مباحث بوده است.
در این جلسات از اقدامات اپوزیسیونی کروبی و موسوی انتقاد شده و از این دو کاندیدای شکست خورده به جد خواسته شده برای جلوگیری از ادامه آبروریزی و ریزش شدید هواداران اصلاحات، در سال جدید از رفتارهای غیر معقولانه ماه های گذشته پرهیز کنند تا از نردبان شوراها به قدرت برسند. بر اساس توافقات به عمل آمده قرار شده کارگروهی برای شناسایی کاندیداهای مناسب تشکیل و تبلیغات رسانه ای برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات شوراها آغاز شود.




رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 12:13 عصر

مجلس در اجرای قانون همراهی صمیمانه با دولت خواهد داشت

خبرگزاری فارس: رئیس مجلس با اشاره به سخنان رهبر انقلاب، گفت: بیانات معظم‌له در همکاری قوا با یکدیگر و مدد رسانی قوه مقننه به دولت، راهگشا و قطعاً مجلس این سفارش را در مسیر اجرای قانون مد نظر قرار خواهد داد و همراهی صمیمانه با دولت خواهد داشت.


به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی امروز یکشنبه در اولین روز کاری مجلس در سال 89 و در آغاز صحن علنی، ضمن تبریک آغاز سال جدید، آرزوی سالی فروزان و سرشار از معنویت و فعالیت پر ثمر برای همگان و عزتمندی برای ایران کرد.
وی در ادامه گفت: لازم می‌دانم از همه دستگاه‌های که در ایام تعطیلات نوروز در خدمت به ملت فعالیت شبانه روزی کردند، تشکر کنم. نظیر نیروی انتظامی و پلیس راه و بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، وزارت بهداشت، هلال احمر و سایر بخش‌های خدماتی کشور و صدا و سیما تشکر نمایم و از اینکه مردم عزیز کشورمان در مجموعه به مقررات راهنمایی و رانندگی در ایام سفرهای نوروزی توجه بیشتری کردند و از این جهت به آرامش روانی جامعه مدد رساندند، سپاسگذاری می‌کنم به امید روزی که این فرهنگ قانون مداری در همه شئون جامعه امر مسلمی شود.
رئیس مجلس همچنین گفت: در روزهای آغازین سال 89 عزیزان ما در وزارت اطلاعات توانستند با اقدام شجاعانه و حرفه‌ای، جناب آقای عطارزاده، دیپلمات در بند ما در کشور پاکستان را از دست گروگانگیران نجات دهند، کار دوستان امنیتی انصافا ارزشمند و قابل تقدیر است. اما انتظار ما این است که دولت پاکستان با جدیت به این گونه مسائل در خاک خود پایان دهد و افراد شروری که گاه در قیافه جند الشیطان ظاهر می‌شوند و دست به ترور می‌‍‌زنند و گاه به صورت گروه‌های گروگانگیر ظهور می‌یابند برخورد جدی نمایند.
رئیس دستگاه قانونگذاری کشور در بخش دیگری از سخنان خود به تاکیدات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به توفیقات صنعتی کشور اشاره و تصریح کرد: رهبر فرزانه انقلاب بر این نکته سفارش کردند که آسان گیر در واردات اعم از مصنوعات و تولیدات کشاورزی پرهیز شود. این راهبردی اساسی برای استقلال کشور است ایشان بهبود کیفیت محصولات را امر لازمی دانستند که به طور جد از طرق مختلف باید مراقبت شود و امیدواریم وزارتخانه‌های ذیربط در تحقق این نظر سعی دقیق نمایند، مجلس شورای اسلامی توصیه خیرخواهانه را ارج می‌نهد و پیش قدم در بازنگری و ساماندهی این امر خواهد بود.
لاریجانی در ادامه به سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در مشهد مقدس اشاره کرد و یادآور شد: سخنان رهبر معظم انقلاب در مشهد مقدس پیرامون اهمیت طرح هدفمند سازی یارانه‌ها که تأثیر در اصلاح الگوی مصرف نیز دارد، رافع دغدغه‌ها و خاتمه دهنده به بحث‌های مطروح در کشور بود و امیدواریم تاکید ایشان در اجرای قانون به همه مسئولان کشور به عنوان پایه اصلی حرکت دهه پیشرفت و عدالت مد نظر قرار گیرد.
وی افزود: در سال گذشته بارها رهبر انقلاب در مسائل مختلف همگان را به رعایت قانون توصیه کردند و روشن است که توسعه بدون قانون امری پایدار نخواهد بود و عدالت بی‌قانون امری خود متناقض و مهمل و در واقع بیداد خواهد بود. در همین نظرات معظم‌له در همکاری قوا با یکدیگر و مدد رسانی قوه مقننه به دولت محترم، راهگشا و قطعاً مجلس شورای اسلامی این سفارش را در مسیر اجرای قانون مد نظر قرار خواهد داد و همراهی صمیمانه با دولت خواهد داشت و در موقع خود منتظر اصلاحات و نظرات و استدلال‌های اصلاحی دولت است.
لاریجانی همچنین به نامگذاری سال 89 از سوی رهبر معظم انقلاب به نام سال "همت مضاعف، کار مضاعف " اشاره و تاکید کرد: نامگذاری سال 89 به همت و کار مضاعف فرصت مغتنمی است که همه دستگاه‌ها به بررسی همه ظرفیت‌ها و استعدادهای خود بپردازند و چگونگی بالفعل نمودن آنها را در حرکت سالانه مورد بررسی قرار دهند بالا بردن بهره وری یکی از اولویت‌ها مهم در توسعه کشور است و در سیاست‌های کلی برنامه پنج ساله نیز مد نظر قرار گرفته است که امیدواریم با این شعار ارزشمند امسال فرصت گامی بلند برای همگان به خصوص حکمرانان و صاحبان حرف و تولید کنندگان و نخبگان فراهم شود.
رئیس قوه مقننه کشورمان در ادامه به ارزیابی برنامه چهارم توسعه پرداخت و ابراز داشت: در ارزیابی برنامه چهارم مکشوف می‌شود که کاستی در تحقق اهداف برنامه باید با تلاش و کار مضاعف در برنامه پنجم جبران شود. اگر رشد 8.9 دهم درصدی برای حصول به سند چشم انداز بیست ساله در برنامه چهارم محقق نشد مبنای آن ترمیم رشد توسعه با کار مضاعف در برنامه پنجم خواهد بود و این امر امکان پذیر است به شرط اینکه با واقع بینی مسیر توسعه مورد ارزیابی علمی قرار گیرد و از همه استعدادها به درستی استفاده شود و فرهنگ کار و تلاش و آبادانی به هیچ وجه تحت الشعاع منازعات کم خاصیت سیاستی قرار نگیرد یعنی برای وحدت حرکت همه نیروهای خلاق انقلابی اهمیت درجه یک قائل شویم که در بین قوا یا درون هر قوه و چه در بین نخبگان سیاسی، طبعاً دنباله این موج فکری رفتار صمیمانه و همدلانه بین قوا خواهد بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به حوادث چند وجهی در فلسطین اشغالی اشاره کرد و آن را نشانگر طراحی جدید رژیم صهیونیستی و پدر خوانده آن ایالات متحده آمریکا دانست و گفت که گسترش بی‌رویه اماکن ساخته شده صهیونیستی در اطراف مسجدالاقصی و تخریب بناها و آثار تاریخی اسلامی در یک ماه اخیر، همراه با بی‌وزنی سران کشورهای عربی و اسلامی، رژیم اسرائیل را به قلمرو گستاخی جدید وارد کرد و آن تهاجم ناجوانمردانه به زیربناهای نوار غزه بود.

* گستاخی‌های اخیر رژیم‌صهیونیستی ناشی از طرح‌های پوشالی سازش عرب‌ها بوده است

رئیس دستگاه قانونگذاری کشور بر همین اساس عنوان کرد: تعجب‌آور است که چگونه برخی از کشورهای عربی که تا این حد دم از غروبت و اسلامیت می‌زنند نسبت به توهین آشکار به مراکز اسلامی و ملت مظلوم عرب فلسطین باز هم دنبال طرح‌های سازش با عقب‌نشینی بیشتر هستند؛ همه گستاخی‌های اخیر معلول همین طرح‌های پوشالی سازش بوده است. امروز وزن این طرح‌ها کاملا روشن شده است لذا باید به داد ملت مظلوم فلسطین رسید و از همه ظرفیت‌ها برای صیانت از مراکز تاریخی اسلامی خود بهره جست.
وی در عین حال به سفر هیئت پارلمانی ایران در آغاز سال 89 به بانکوک تایلند برای شرکت در اجلاس بین‌المجالس اشاره کرد و متذکر شد: هیئت پارلمانی جمهوری اسلامی ایران در روزهای نخست سال 89 در نشست سالانه بین المجالس از مظلومیت مردم مظلوم فلسطین دفاع نمود و همچنین تلاش شد در رایزنی با رؤسای مجالس کشورهای اسلامی کمیته‌ اجرایی بین المجالس اسلامی در ترکیه به زودی تشکیل شود.
لاریجانی اضافه کرد: به نظر می‌رسد ایام عید بسح که بر هموطنان یهودی مبارک باشد، زمینه‌های انتفاضه جدیدی را در فلسطین فراهم نموده است ملت ایران از نیروهای مقاومت فلسطین، حماس و جهاد و سایر گروه‌ها در این مجاهدت ارزشمند حمایت می‌کند و مجلس شورای اسلامی نیز از سازمان ملل و یونسکو و همه مجالس کشورهای اسلامی می‌خواهد که در دفاع از میراث کشورهای اسلامی و ملت مظلوم فلسطین دچار عقب افتادگی نشوند و به وظیفه بین‌المللی و اسلامی خود عمل کنند.
وی در خاتمه به برنامه‌های مجلس در سال جدید که از سوی رهبر انقلاب به نام سال "همت مضاعف، کار مضاعف " نامگذاری شده است اشاره و تصریح کرد: هیئت رئیسه مجلس در جهت شعار سال در حوزه کار داخلی مجالس تمهیداتی را در نظر دارد از جمله فعال شدن کمیسیون‌ها که مغز متفکر مجلس هستند و افزایش جلسات آنان و بالا بردن کار در کمیسیون‌ها و جلسه علنی که با اصلاح مجدد آئین‌نامه محقق خواهد شد و انشاالله این مسائل متعاقباً اعلام خواهد شد.




رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 12:9 عصر

خبرگزاری فارس: آنتونی کردزمن رئیس مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل آمریکا و یک کارشناس امنیتی رژیم صهیونیستی در تحلیلی درباره تهدید‌های نظامی صهیونیست‌ها علیه ایران با تو خالی خواندن این تهدیدات تاکید می‌کنند که حمله ارتش اسرائیل به ایران پیچیده و گیج کننده خواهد بود و شانس موفقیت‌آمیز بودن آن کم است.

"رویوین پداتزور " یکی از سخنرانان در حوزه علوم سیاسی در دانشگاه تل‌آویو بوده و مدیر مرکز استراتژی و امنیت ملی "جلیله " است [وی خلبان ذخیره اسرائیل نیز بوده است] آنالیزی را با "آنتونی کوردزمن " تحلیلگر مسائل امنیتی و رئیس مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل آمریکا درباره احتمال موفقیت حملات به برنامه هسته‌ای ایران نوشته است.
بر اساس گزارش کوردزمن و پداتزور شانس موفقیت برای نابودی و یا به تعویق انداختن سلاح هسته‌ای ایران کم است.
از میان تمامی موانعی که در برابر حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران وجود دارد برخی از آنها عبارتند از:



اولین مشکل موضوع اطلاعاتی و یا فقدان اطلاعات مورد نیاز است

کردزمن و پداتزور در گزارش خود نوشتند: هنوز این موضوع شناخته شده نیست که آیا ایران تاسیسات هسته‌ای مخفی برای پیشبرد غنی‌سازی اورانیوم دارد یا خیر. اگر تاسیسات ناشناخته‌ای برای سرویس‌های اطلاعاتی غربی وجود داشته باشد، در حالی که اسرائیل به سایت‌های شناخته شده حمله می‌کند، ایران همچنان به برنامه هسته‌ای خود ادامه می‌دهد و اسرائیل به هدف خود نمی‌رسد.
در مجموع نویسندگان این گزارش معتقدند که حمله کردن به ایران تنها در صورتی توجیه‌پذیر است که این حمله باعث پایان یافتن برنامه هسته‌ای ایران و یا متوقف شدن آن برای چندین سال شود که رسیدن به این هدف خیلی مشکل است.
حمله به 3 تاسیسات هسته‌ای ایرانیان نیازمند دست کم 90 جنگنده است که شامل تمامی 25 جنگنده F-15E ارتش اسرائیل و 65 جنگنده F-16I/Cs باید باشد. در راس همه آنها تمامی هواپیماهای سوخت رسان ارتش اسرائیل باید به عملیات هوابرد بپردازند. 5 فروند 130Hs و 4 فروند B-707 هواپیماهای سوخت رسان ارتش اسرائیل هستند. جنگنده‌های نظامی باید در هر دو مسیر رفت و برگشت در حمله به ایران، سوخت دریافت کنند.
ارتش اسرائیل برای قرار دادن هواپیماهای سوخت رسان در ارتفاع و مکانی که توسط سوریه و ترکیه شناسایی نشوند کار خیلی سختی در پیش دارد. یکی از دشواری‌های این عملیات، این واقعیت است که تاسیسات نطنز در عمق زمین مستقر شده‌ است. بخشی از سایت غنی‌سازی سوخت نطنز، در عمق 8 متری قرار دارد و این سایت با دیواره‌ای 2.5 متری از بتن ضخیم محافظت می‌شود که توسط یک دیوار بتنی دیگر نیز محافظت می‌شود.
اواسط سال 2004 ایرانیان محل قرارگیری سانتریفیوژهای خود را به 25 متر زیر زمین منتقل کردند که سقف محافظ محل قرارگیری آنها با بتنی به ضخامت چندین متر محافظت می‌شود.
به دلیل آنکه تاسیسات نطنز بسیار مهم است ایرانیان برای حفاظت از آن به عمق زمین رفته‌اند.برای مقابله با اقدامات دفاعی جدی که ایرانیان اتخاذ کردند ارتش اسرائیل باید دو نوع از بمب‌های هوشمند ساخت آمریکا را به کار گیرد.
از سوی دیگر ارتش اسرائیل باید اهداف خود را با دقت مطلق و در بهترین زاویه انجام دهد.
ایران سامانه دفاع هوایی متراکمی ایجاد کرده است که این دفاع هوایی، رسیدن جنگنده‌های اسرائیلی به اهدافشان بدون آنکه صدمه‌ای ببیند را مشکل کرده است.
در میان دیگر نکات، ایرانی‌ها سکوهای پرتاب "هاوک " و موشک‌های زمین به هوای "SA-5 "، "SA-2 " را مستقر کرده‌اند. به علاوه آنها موشک‌های ضد جنگنده "SA-7 "، "SA-15 "، "Rapier "، "Crotale " و "Stinger " دارند و علاوه بر آن هزار و 700 ضد هوایی برای حفاظت از تاسیسات هسته‌ای خود مستقر کرده‌اند البته نمی‌توان به 158 جنگنده ایرانی‌ها که ممکن است در عملیات دفاع از آسمان ایران حضور پیدا کنند اشاره کرد چون اکثر این هواپیماها قدیمی هستند اما ممکن است آنها برای ایجاد مزاحمت برای جنگنده‌های ارتش اسرائیل مورد استفاده قرار گیرند و در صورتی که جنگنده‌های ایرانی وارد عمل شوند بخشی از عملیات ضربتی ارتش اسرائیل باید برای تعامل با این موضوع استفاده شود.
تمامی این موانع در مقایسه با سامانه دفاع موشکی اس-300 که ممکن است روسیه اخیرا به طور پنهانی در اختیار ایران قرار داده باشد چیزی نیست.
سامانه روس‌ها بسیار پیچیده است و این امکان وجود دارد که از 90 جنگنده اسرائیلی که به ایران حمله می‌کنند 20 تا 25 فروند سرنگون شود.
به همین دلیل است که نویسنده گفته است این موضوع خسارتی است که اسرائیل به سختی قبول خواهد کرد که هزینه آن را بپردازد.
همچنین اگر اسرائیل تصمیم بگیرد به رآکتور بوشهر حمله کند یک فاجعه زیست محیطی روی خواهد داد و تعداد زیادی در نتیجه این حمله کشته خواهند شد.
آلودگی هسته‌ای این حمله در منطقه وسیعی منتشر خواهد شد. نویسندگان این گزارش نتیجه گرفته‌اند که بطور قطع تشعشعات رادیو اکتیو کشورهای بحرین، قطر و امارات عربی متحده را به طور گسترده‌ای تحت تاثیر قرار خواهد داد.
این تحقیق همچنین پاسخ احتمالی ایرانیان به حمله اسرائیلی‌ها را تحلیل کرده است.
بدون تردید یکی دیگر از نتایج حمله اسرائیل به ایران این است که این کشور برنامه هسته‌‌ای خود را ادامه خواهد داد و یا حتی برنامه خود را با شتاب بیشتری پیگیری خواهد کرد تا بازدارندگی قابل اعتمادی در برابر تهاجم اسرائیل ایجاد کند.
از سوی دیگر در صورت حمله به ایران، تهران از پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی کنار خواهد رفت این در حالی است که امضای این پیمان باعث شده تا برنامه هسته‌ای ایران مورد بررسی قرار گیرد و بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به بازرسی از تاسیسات ایران بپردازند.
همچنین حمله اسرائیل بلافاصله باعث متوقف شدن تلاش‌های جامعه جهانی برای فشار به ایران برای تحت تعلیق درآوردن توسعه تسلیحات اتمی خواهد شد.
همچنین ایران تقریبا به طور قطعی به طور مستقیم علیه اسرائیل به تلافی خواهد پرداخت. ممکن است ایران اهدافی را با موشک‌های بالستیک شهاب-3 که برد آن تمامی اسرائیل را پوشش می‌دهد مورد هدف قرار دهد. به علاوه ایران از حزب‌الله و حماس برای اعزام بمب‌گذاران انتحاری به داخل اسرائیل استفاده خواهد کرد. جنگ دوم لبنان توانایی موشکی حزب‌الله را به ما نشان داد. تجارب هشت سال گذشته درباره توانایی حماس در شلیک موشک‌های قسام از نوار غزه نیز آموزنده است.
در جریان جنگ دوم لبنان، حزب‌الله چهار هزار موشک از جنوب لبنان شلیک کرد و تاثیرات این موشک‌ها بر شمال اسرائیل فراموش نشدنی است. زندگی برای تقریبا یک ماه در شمال اسرائیل فلج شد.
از آن زمان انبار تسلیحات حزب‌الله پر شده و بهبود یافته است و حزب‌الله هم‌اکنون 40 هزار موشک دارد. اسرائیل پاسخی برای آن حملات نخواهد داشت. سامانه‌های دفاع موشکی در حال توسعه است [Iron Dome و Magic Wand] و هنوز کامل نشده‌اند و حتی بعد از آنکه این سامانه عملیاتی شود تردید‌ها درباره موثر بودن این سامانه‌ها در برابر هزاران موشکی که به سمت اسرائیل شلیک می‌شود وجود دارد.
حمله اسرائیل به ایران همچنین باعث ایجاد بی ثباتی در خاورمیانه خواهد شد. ایرانیان از نفوذ خود در شیعیان عراق استفاده خواهند کرد، از جنگجویان طالبان حمایت خواهند کرد و توانایی‌های مبارزاتی آنها در افغانستان را بهبود می‌بخشند. همچنین ممکن است که آنها به منافع آمریکا در منطقه حمله کنند بخصوص در کشورهایی نظیر بحرین و قطر که میزبان نیروهای آمریکایی هستند. احتمالا ایرانیان تلاش خواهند کرد تا جریان انتقال نفت به غرب از طریق خلیج فارس را مختل کنند.
از سوی دیگر از زمانی که آمریکا به اسرائیل برای حمله به ایران چراغ سبز نشان دهد، روابط آمریکا با متحدانش در جهان عرب به شدت آسیب خواهد دید.

اما سیاستمداران اسرائیل چه نتیجه‌گیری باید انجام دهند؟
حمله ارتش اسرائیل به ایران پیچیده و گیج کننده خواهد بود و شانس موفقیت‌آمیز بودن آن کم است. آنها باید نتایج غیر قابل حصولی که حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران خواهد داشت را بسنجند و آنها باید با وعده‌هایی که افسران ارتش اسرائیل می‌دهند احمق نشوند. این افسران ارتش اسرائیل طرح حمله به ایران را به عنوان عملیاتی که شانس زیادی دارد معرفی می‌کنند.
این موضوع همچنان مشکوک باقی مانده است که آیا اسرائیل توانایی نظامی برای نابودی برنامه هسته‌ای ایران و یا حتی تاخیر چند ساله برنامه هسته‌ای این کشور را دارد یا خیر.
بنابراین اگر تماس‌های دیپلماتیک دولت اوباما با ایران بی‌فایده بود و به دنبال این شکست قابل انتظار،‌ رئیس جمهور آمریکا تصمیم به حمله به ایران نگیرد، احتمال دارد که ایران در مدت زمان کوتاهی به تسلیحات اتمی دست پیدا کند.

اسرائیل به بازدارندگی قناعت کند
به نظر می‌رسد سیاستمداران در اسرائیل باید زمینه‌سازی برای آمادگی ذهنی و عملیاتی، برای شرایطی که ایران یک قدرت هسته‌ای با توانایی حمله به اسرائیل است را آغاز کنند.
یک تا سه سال دیگر هنگامی که ایرانیان به تسلیحات اتمی دست پیدا کنند قوانین بازی‌ استراتژیک در منطقه به طور کامل تغییر خواهد کرد.
اسرائیل باید به این توانایی برسد که بتواند به طور موفقیت‌آمیزی با تهدید هسته‌ای بالقوه مقابله کند حتی زمانی که طرف‌ دیگر قصدی برای انجام حمله علیه اسرائیل نداشته باشد. نکته کلیدی، بازدارندگی است. فقط یک سیگنال معتبر و شفاف برای ایرانیان که نشان دهنده هزینه وحشتناکی باشد که آنها در حمله به اسرائیل خواهند پرداخت باعث بازداشتن آنها از کاربرد موشک‌هایشان خواهد شد.
ایرانیان دلیل منطقی برای مورد هجوم قرار دادن اسرائیل ندارند چون در صورت حمله، اسرائیل به عنوان بازدارنگی شهرهای بزرگ این کشور را هدف قرار خواهد داد. بنابراین نه کشتن صهیونیست‌ها و نه پیشبرد منافع فلسطینیان، قطعا نمی‌تواند این چنین هزینه گزافی برای ایران را توجیه کند.
بازدارندگی اسرائیل در برابر تهدید برنامه هسته‌ای ایرانیان شانس خوبی برای موفقیت دارد چون ایرانیان انگیزه‌ای برای حمله ویرانگر علیه اسرائیل ندارند.
با تمامی اظهارات درباره توانایی عملیاتی جنگنده‌های ارتش اسرائیل، که این جنگنده‌ها می‌توانند تاسیسات هسته‌ای در ایران را مورد حمله قرار دهند و با وجود تمامی وعده‌های توخالی درباره توانایی سامانه دفاع موشکی "آرو " که گفته می‌شود به طور موثر با موشک‌های شهاب 3 مقابله می‌کند اما تمامی این اقدامات نه تنها به قدرت بازدارندگی اسرائیل کمک نخواهد کردد بلکه اصل روند ایجاد این قدرت[بازدارندگی] و اعتبار آن در برابر ایرانیان را تضعیف می‌کند. زمان اتخاذ راه‌های نوین در اندیشیدن فرا رسیده است. نه اظهارات آتشین باید گفته شود و نه تهدید‌های توخالی باید داده شود بلکه باید سیاست سنجیده دقیقی اتخاذ شود.
در نهایت، در عصری که چند کشور در خاورمیانه‌ هسته‌ای هستند، تمامی طرف‌ها منافع شفافی برای کاهش تنش‌ها و عدم افزایش آن دارند. من این مقاله را به دلیل ابزارهای سیاسی آن نوشتم چون توصیه‌های سیاسی در آن وجود دارد و در واقع تکرار پیشنهادهای دقیق مصلحت‌گراهایی نظیر "فلینت لوریت " و " راجر کوهن " بوده که مقالات آنها در نیویورک تایمز به چاپ رسیده است.
این کاملا واضح است که کابینه کنونی اسرائیل هیچگونه علاقه‌ای برای پیشبرد پیشنهادهای واقع‌بینانه‌ای که توسط "پداتزور " ارائه شده است را ندارد اما این پیشنهادات باید شناخته شده و بیشتر منتشر شوند. این مهم است که درک کنیم در میان اظهارات آتشین و تهدیدات تو خالی که ژنرال‌های اسرائیلی و برخی سیاست‌مداران ابراز می‌دارند برخی کارشناسان اسرائیلی وجود دارند که سنجیده صحبت می‌کنند.صحبت‌های آنها باید شنیده شود و همچنین در واشنگتن نیز باید شنیده شود.




رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 12:9 عصر

هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پی در خواست مهدی کروبی برای بازدید نوروزی حاضر نشد با وی دیدار کند.

به گزارش اختصاصی حقیقت نیوز؛ پس از بازدید نوروزی میرحسین موسوی با هاشمی رفسنجانی که در اول فروردین سال 1389 صورت گرفت مهدی کروبی نیز خود را آماده کرد تا برای بازدید نوروزی به دیدار هاشمی رفسنجانی برود.

درخواست مهدی کروبی برای بازدید نوروزی با هاشمی رفسنجانی از سوی  غلامحسین کرباسچی به یکی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی ارائه شد ؛اما رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در روز ششم فروردین و به طور شفاهی از طریق یکی از نزدیکان خود به کرباسچی اعلام کرد که حاضر به دیدن مهدی کروبی نیست.

یک منبع اگاه در همین رابطه به حقیقت نیوز گفت: به نظر می رسد انتقادات اخیر مهدی کروبی از منفعل شدن هاشمی رفسنجانی در حمایت از جریان سبز و همچنین ارسال نامه معروف وی به هاشمی سبب شد تا رییس مجمع تشخیص مصلت نظام حاضر نشود با کروبی عید دیدنی کند.

وی گفت: تکروی ها مهدی کروبی خارج از دایره تعیین شده از سوی هاشمی رفسنجانی اسباب ناراحتی وی را فراهم ساخته است .

گفتنی است ؛هنوز مهدی کروبی واکنشی نسبت به عدم پذیرش از سوی هاشمی رفسنجانی نشان نداده است.




رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 10:52 صبح

گروه فرهنگی- وقتی پای حرف های حاج حسین می نشینی انگار یک سطل آب یخ رویت ریخته اند؛ او از روزهای نبرد می گوید؛ از فکه، طلائیه، شلمچه و از امروز و نبرد امروز. از مسیر دیروز می گذرد تا امروز را به تو بفماند. در جنگ کسی استراحت نمی کرد و تو استراحت کردی. وقتی نهیبش را با وجودت حس می کنی تازه حجاب روزمرگی هایت کنار می رود.

حرف های حاج حسین مقدمه نمی خواهد. حرفهایش شاید بیشتر به درد افسران جنگ نرم بخورد. جنگی که اکنون کمی مختصاتش تفاوت پیدا کرده؛ اما همچنان به قوت خود باقی است. نبرد از آغاز بوده و تا هست، خواهد بود. تنها این مختصات است که تغییر می کند و افسران جنگ بیش از هر چیز باید مختصات جدید جنگ را در هر برهه بشناسند تا بتوانند میدان دار نبرد باشند. نباید معرکه را رها کنند بلکه باید دنبال مختصات جدید بگردند. آنچه در پی می آید، گزیده ای ازسخنان حاج حسین یکتاست که در تاریخ 3/12/88 در یک جلسه بسیج دانشجویی ایراد شده است:(دانلود فایل صوتی)

13شهریور 1359، عراق بعد از اینکه تقریباً یکی-دو سال ما را در کردستان و شلوغی های کردستان اذیت کرد، و بعد از گرد و خاک هایی که در مرز ایران و عراق و در خرمشهر صورت داد و بعد از درگیری های خلق عرب، جنگ را شروع کرد. زد و آمد جلو. یک بمباران مشتی هم تهران را کرد و فرودگاه و چند تا جای دیگر را. و تقریباً مردم همه خبر شدند که جنگ شده است. این یک!

?دو!

چند روزی کهگذشت، قطعی شد که بچه ها باید بروند. این جدا از درگیری های پراکنده در بیابان ها و بعضی درگیریهای خیابانی در خرمشهر بود. حضرت امام اع?م کرد که دشمنی آمده است، دزدی آمده است سنگی انداخته است و رفته است. شیرجوان ها! بچه شیرها! شیعه های امیرالمومنین! عاشق‌های انق?ب! جوان ها! یا علی! بزنید بریم. ملت پا شدند رفتند جبهه. اما همه جبهه نرفتند. جنگ شروع شد اما همه جبهه نرفتند. یک عده هم که رفتند جبهه چند دسته شدند.

یکی شد شهید چمران و ایستاد. رفت در ده?ویه و سوسنگرد و دعوا و درگیری... نمایندگی مجلس را رها کرد، وزارت دفاع را رها کرد و یک ک?شینکف به دست گرفت، و رفت کفسوسنگرد و ده?ویه، شد چمران.

علم الهدی هم بساط ?نه جاسوسی و حرف و حدیث سیاسی و مصاحبه مطبوعاتی را رها کرد و رفت، شد علم الهدی. آنجا ایستاد در درگیری -چی شد را کاری نداریم- له شد و ماند و دشمن دورش زد و بعد جنازه علم الهدی رو پیدا کردند. جهان آرا هم یا علی گفت و ام-یکی، تفنگی، بساطی، راه انداخت و شد درگیری خرمشهر. شهید شیرودی هم نشست پشت هلیکوپترش، رفت ایستاد تو دشت ذهاب. این تانک را بزن، آن تانک رو بزن، و دیدید تصاویر یا خاطرات یا سریال را، به معنای اینکه در غریبی و غربت ایستاد شیرودی و یکجبهه رو به کمک بقیه بچه ها، بسیجی و جهادی و ارتشی و سپاهی جمع اش کردند.

?چه داریم می بافیم به هم؟ می بافیم بههم که 31 شهریور جنگ شروع شد، همه ایران فهمیدند جنگ شروع شده. همه ایران فهمیدند جنگشده، اما همه ایران جبهه نرفتند. اگر می رفتند شاید جنگ هشت سال طول نمی کشید. همه آنهایی هم که رفتند جبهه، علم الهدی و چمران و خرازی و باکری و همت و حاج احمد نشدند. خیلی ها هم که جبهه آمدند، تازه شب عملیات پشت کله شان را باید می‌گرفتی که: «بابا، پاشو نترس!» دوشکا می زد، کُپ کرده بود، که ببریمش جلو. جنگنده هم ما کم داشتیم.

?آقا! پس جنگ روی دست کی می چرخید؟ جنگ روی دست یک عده آدم می چرخید که درک درستی داشتند از جنگ، و متکی به ایمان و اراده و عقل و تدبیر خودشان شدند، رفتند و ایستادند وسط میدان. یک تعداد بر و بچههای ارتش هم که تانک را می شناختند، توپ را می شناختند و گلوله را می شناختند، به اینها یک آموزش هایی دادند. چون آن موقع فرماندهی در جنگ را "آنها" بلد بودند. بعد از این طرف بومی سازی شد با نگاه معنوی و بسیجی و ایمانی و حزب اللهی و سپاهی. یکبساط جدیدی به پا شد.

جنگ رفت جلو، امام فرمود جنگ در رأس امور است. باز پول ها یک جای دیگر شاید... باز تدابیر یک جای دیگر شاید... تا ?رسیدیم به یک جایی که امام فرمود قبل از قطعنامه -فکر کنم 1/11 باشد- امام می گوید: ای احرار، ای آزادگان، به پا خیزید، امروز ایران کرب?ست. ای حسینیان به پاخیزید. اگر دیر بجنبید زیر چکمه آنها خرد می شوید که می خواهند حتی آخ هم نگویید. این جم?ت امام است 3-4 ماه قبل از اینکه قطعنامه را بپذیرد. که اوضاع جبهه دیگر نیرو تویش نبود. جنگ عادی شده بود. حرف و حدیث ها عادی شده بود. همه دیگر نمی رفتند جبهه. می گفتند: «حا? می رویم! بگذار ترم تموم بشه. بگذار دانشگاه تموم بشه. تابستون نه، زمستون. چرا من؟ چرا تو؟ چرا ما؟ بس?ه دیگه! تا کی؟...»

عادی شده بود. موشک اومده بود توی شهر. چهارماه بعد هم امام قطعنامه را قبول کرد. به یک نگاه زهر را بهشنوشاندند. (می گویند تیر را دشمن می زند، زهر را خودی می دهد) و امام گفت قطعنامه. در آن پیام چه گفت؟ گفت خوشا به حال آنانکه جبهه رفتند. خوشا به حال آنانکه در این معرکه ایستادند و بدا به حال آنها که زن و مال و بچه و زندگیشان را از این معرکه دور داشتند و...

?این روند ما در جنگ بود. جنگ شروع شد، همه فهمیدند، همه نرفتند. آن هایی که رفتند همه آن هایی که باید می شدند، نشدند. جنگ روی دست یک عده فرمانده عاشق، نیروی مومنِ معتقد توفیق دار می چرخید. بقیه کسانی هم که آمده بودند جبهه -که میگویند یک درصد کل جمعیت ایران!- آن ها هم زیر ع?لم این توفیق دارها سینه می زدند. آخرش هم اینجوری قطعنامه را به امام تحمیل کردند.

?در حالی که در کرب?ی 5 به خاطر آن نبرد جانانه که بچه ها از نونی ها رد شدند، عراق قطعنامه را نوشت. بروید قطعنامه را بخوانید؛ بندهایش همه اش به نفع ماست، هیچ بندی به ضرر ما ندارد: متجاوز معلوم شود؛ خسارت داده بشود؛ به مرزها برگردیم. ولی امام قبول نمی کرد، چون در موضعقدرت بودیم. فرض کن ما برویم در یک نقطه ای که در مذاکرات همه این بندها قبول بشود، همه این بندها اجرا بشود. و الا دشمن که اجرا نمی کند. می گوید قطعنامه ولیمی زند زیرش. که زد زیرش! دیدید بعد از قطعنامه گازش را هم گرفت آمد. درست؟ ولی آمدند و کار را به یک جایی رساندند و این قضیه تحمیل شد. این جا را نگه دار یک دوره تاریخی را!

?رفیق!

"یک نفر" در مملکت اجازه دارد اع?م جنگ کند! فقط فرمانده معظم کل قوا. فقط «رهبری» می تواند اع?م جنگ کند. و ?دوبار در مملکت جمهوری اس?می اع?م جنگشده است. یک بار در عصر 31 شهریور 1359 -با این روند که برایت گفتم- و یک بار? هم چند وقت پیش آقا اع?م جنگ کرد. جنگ همه جانبه تمام عیارِ فرهنگی دشمن علیه ما شروع شد. این مسخره بازی های خیابان ها و راهپیمایی ها را رها کن! این ها را جنگ نمی گویم، این ها دود جنگ است. این ها گرد و خاک رزمایش قبل از جنگ است. اینها یک تک ایذایی دشمن به ما بود که تست بگیرد. یا فکر میکرد می تواند بزند بیاید جلو، محاسباتش غلط بود.

?یک تکی کرد یک رزمایشی کرد. درست؟ جنگتمام عیار دشمن علیه ما شروع شد. آقا فرمود شبیخون، آقا فرمود تهاجم، آقا فرمود ناتو، حا? اع?م جنگ تمام عیار دشمن علیه ما در جبههی نرم. چه میخواهیم بگوییم امروز با همدیگر؟

دشمن وارد حدود ما شد. دشمن وارد سرحد?ات ما شد. بچه ها دشمن آمد، آمد، یک مرتبه آتشش را ریخت. یعنی تا به هوش شدی، تا به گوش شدی، می بینی یک عالمه از عقول و قلوب بچههای ما فتح شده. یقین ها، شک شده، حب ها، بغض شده.

?بچه ها حالت، حالت جنگی است. نه دوباره شلوغ پلوغی و فتنه و ...، بحث های زیرساختیِ اساسی را می گویم. شلمچه شریفه، فکّه امیرکبیره، ط?ئیه علم و صنعته. هر کدام از یادمان هایی که می رفتی می ایستادی آنجا گریه می کردی! شهادت، شهادت، شهدا قربونتون برم! نمی خواد قربونشون بشی! اینقدر کار خراب شده اونها آمدند و دارند قربون شما میشوند! پریشب یک بچه شهید من را دید گفت: «حاج حسین، پریشب خواب بابام رو دیدم بعد از مدت ها، پریشون و خاکی آمده یه موتور سواره، داره خیابون انق?ب را می ره و میاد.» اون ها نیومدند؟ "اون‏ها" اومدند تو میدون دیگه.

?اول از همه مشکل اساسی این هست که بچه ها باور ندارند جنگ شروع شده. آقا گفت جنگ فرهنگی، قبلشهم گفت غزه، قبلش هم گفت لبنان. آقا میگویند لبنان، ما ها همه میگوییم: لبنان، لبنان، لبنان! آقا میگوویند غزه، ما همه میگوییم: غزه، غزه، غزه،...! ما همه شدیمسیستم دالبی، فقط اکو میکنیم حرف آقا را! دشمن وارد سرحد?ات ما شده است. بخش هایی از خاکریز دانشگاه فتح شده. تعدادی از سنگرها فتح شده. تعدادی جنازه کف دانشگاه ریخته، بوی گند گرفته، بوی تعفن داره بیماری ها و میکروب ها و مرض ها رو دور خودش جمع می کنه. تعدادی تیر خوردند دارند، خون ریزی می کنند هنوز تو حالت اغما و بیهوشی نرفتند. تعدادی بین ما و آن طرف ماندند، موجی شدند، نمی دانند کدوم طرفی بروند.

به من بگویید ببینم جهان آرای این جنگ کیه؟ همه نشستید می گویید انق?ب فرهنگی، وزارت علوم، دولت،... شش تا جبهه الکی برای خودمون باز میکنیم، دوباره میکشیم کنار تیر بخورد به آقا! تا آقا میگویند نخبه ها همه نگاهمان به سیاسیون است. تا آقا میگویند خواص نگاهمان به آقایان قم است. نخبه دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه شریف، اینجا کیست؟ خواص آقا اینجا کیست؟

?ماحالتمون با قبل از جنگ نرم که آقا اع?م کرد، افسر جوان، فرمانده، فرق کرد؟ فرقینکرده. میگویم: «خانم شما کی میروی خانه؟» میگوید: «ما ساعت 2 ک?سهایمان تمام شد میرویمخانه.» برادر، شما کیتشریف می برید؟ جواب می دهد:«ما هم دیگه باید بریم خونمون دیگه!» روش هر شبمون برقراره. لباس و آنکاردمون برقراره. مهمونی ها مون برقراره. هر موقع هم دلمون گرفت شبعید بریم راهیان آبغوره بریزیم. ای به گور سیاه! همه زندگیمون داره طبیعی می چرخه، بعد قربون شهید همت و جهان آرا و اونها میرویم که چندشب بود نخوابیده بودند، رفته بودند تو معبر شناسایی کنند. فقط قربون اونها بریم کهمی رفتند روی کالک و نقشه، ساعتها بحث می کردند تا یک معبر برای بچه ها پیدا کنند. اون وقت قربون اونها بریم که یک ماه، چهل روز همت نمی تونست بیاد به خانمش توهمون اندیمشک سر بزنه. مگه نخوندین تو خاطرات شهدا؟ فقط قربون اون ها بریم که گیر میکرد شهید برونسی، می نشستگریه میکرد- خوندین در خاک های نرم کوشک- گریهمیکرد، ضجه میزد، حضرت زهرا در گوشش می گفت بیست تا به چپ، ده تا به راست، معبر پیدا می شه!

?این حرف ها مال اون هاست، به ماها که رسیده همه ترسیدیم. به ماها که رسیده تدبیر جنگی نداریم. به ماها که رسیده اص?ً نمی فهمیم آقا چی میگه! چون آرایشجنگی نگرفتیم. چون لباسخاکی به تن نکردیم. چون دل هامون مثل شهید کاظمی پشتخاکریز باند بسته به کله اش، دل هامون پریشون نیست. کی قلبش این مدت تیرکشیده؟ کی معده اش این مدت سوخته؟ کی خوابش کم شده؟ کی مطالعه اش بیشتر شده؟

رفقا! آرایشجنگی بگیرید رفقا! جنگ شده است! رفقا رهبر محدوده جنگ را دانشگاه گذاشته. هی برید در مدح دیگران ?بسرایید. ای قربون این برم جانباز قطعنخاعی! ای قربون این برم مادر شهیده! ای قربون این برم پدر 5 تا شهیده! ای به فدای این برم که این همه رفت تو اردوگاه عراقی ها کتک خورد!

حسن باقری کیه؟ حسن باقری 19 سالش بود می اومد می ایستاد تو وزارت دفاع فرمانده ها را توجیه می کرد؟! حسن باقری کیه؟ هی عکس حسن باقری می زنیم تو کتابمون و در و دیوار اتاق خوابگاهمون. به چه درد میخوره؟ عکس شهدا را می زنیم، ولی عکسِ شهدا عمل میکنیم!

من نیومدم امروز حرف تهییجی و تحریکی و حماسی بزنم ها! من اهل خاطره و روایت و شهید و... هستم. همه تون هم می دونید. ولی تموم شد بسیج با اون فضا، تموم شد راهیان با اون فضا. آرایش جنگی بگیرید! هیچکی حق نداره از این دانشگاه بره بیرون بدون برگه مرخصی مسئول بسیج. حق نداری بری بیرون! داری می جنگی! ببخشید من امشب مهمونی دارم! داریم می جنگیم ببخشید امشبخواستگار اومده! آقا داریم می جنگیم من می خوام برم امشب شرکتمو تأسیس کنم! آقا داریم می جنگیم. من امشب دعوت دارم جایی باید برم! آقا داریم می جنگیم. من حا? فع? ده روز نیستم، داریم می ریم خونمون! تک به تک بچه ها دارند پرپر می شوند، دارندگلوله می خورند، کی باید با اینها حرف بزنه؟ کی باید بره کار چهره به چهره بکنه؟ کی باید بره کار نفس به نفس بکنه؟

?آقا فرمود: افسر. تعبیرش هم اینجوریه که :«من سرباز نمیگم. سرباز کسی ست که به خطّش می کنند. سرباز کسی ست که به او بشین و برپا میگویند. من به شما افسر میگویم.» افسر یعنی چه؟ افسر در حداقل ترین حالتشیعنی فرمانده گروهان و گردان؛ درحداقل ترین حالتش تو لشکر ما به یاد یارای امام حسین 72 تایی می بستند. به خط کن نیروهات رو ببینم! هر کدوم 72 نفر رو به خطکنید، از جلونظام! داری؟ داری 72 نفر به خط کنی؟ اص?ً با 72 نفر رفیق هستی اینجا؟ اص? برای 72 نفر وقت گذاشتی اینجا؟ اص?ً افسری کردی اینجا؟ اص?ً تعابیر آقا رو نفهمیدیم! خوابیم!

?کار چهره به چهره است. کار نفس به نفس است. اون ها تک تک پشت این جبهه دارند نیرو میگیرند. تک تک داره گلوله میزنه. ?تک تک داره شک میاره. تک تک داره بغضمیاره. تک تک باید ارتباط بگیری. همایش گرفتیم! ساختارمون رو عوض کردیم! از ?اون ساختارها ما دیگه نمی خوایم! ما اص?ً ساختار نمیخواهیم! ما یک قرارگاه جنگیِ عملیاتیِ معرفتی بصیرتی با عنوان تیپ و گردان و لشگر و یگان، با اط?عات عملیات و توپخانه و دیده بانی و حمله و تخریب می خواهیم. اینطوری باید ساختار ببندی.

کی داره ا?ن بحث می کند؟ من قبول ندارم بچه بسیجی در عصر امروز دانشگاه، آخر شب بدون بیهوش شدن و فشارش افتادن و یه گوشه ای از حال رفتن خوابش ببرد! من قبول ندارم! هر کی هم هر حرفی دارد رو کند! ما خیلی هم جا برای کار کردن داریم. خیلی جا برای حرف زدن با همدیگر داریم. خیلی برای حضور در عرصه بصیرتی و معرفتی و ارتباط گیری با بچه ها کار داریم. آنکارد من به هم نخوره! آنکارد تو هم به همنخوره! فقط قربون حضرت زهرا برم، قربون امام حسین، قربون رزمنده ها برم که این همه شهید و جانباز و قطع نخاع و آزاده بشوند. این همهمادرها بیبچهبشوند. به من نباید دست بخورد!

?بچه ها، چه باید کرد؟ من اون خودسازی زمان جنگ را ندارم، خودم یه عالمه شبهه دارم. خودم یه عالمه کسری دارم. چند نفر رو جواب بدم؟ چهجوری باید جواب بدم؟ برو زیر چرخ تانک له بشو، یه سال بعد استخوان هایت را پیدا کنند، بشو علم الهدی. ما به تکلیف مون باید عمل کنیم. به نتیجه نباید توجه کنیم. ما باور کنیم امروز وظیفه مون کار سخت شبانه روزی است. ما قبول کنیم امروز وظیفه مون رصد درست ضعف ها و قوت هاست. ما قبول کنیم امروز باید بایستیم. شبانه روزی برویم. ما قبول کنیم حال امروزمون با حال سهماه قبل مون باید فرق کنه. خدا مخرج صدق اش را می فرستد.

?ما باید چه کنیم ا?ن؟ باید ا?ن یکقرارگاه عملیاتی واقعیِ به معنای تمام کلمه ی توی میدون بودن تشکیل بدیم. ?تقسیم مأموریت بشه. اص?ً یک گروهی بشوند اط?عات عملیات رصد کنند که اوضاع در دانشگاه چه خبر است؟ اوضاع یعنی نفر به نفر. چندنفر دانشجو دارید؟ لیست شو بردار بیار. اینخوابگاهیه. این تهرانیه. این استاداشون این ها اند. این نقطه بمبارانشون اینه. از اینجاها خوردن. این دانشکده ضعفمون اینه. کمبود نیرو در اینجا باعث شد این اتفاق افتاد. یک رصد درستی از وضع نفر به نفر باید بکنید. از یک نفر هم غافل نشوید! اون یهنفر گوشه خاکریز ایستاده، گوشه دانشکده ایستاده، به امید اونی-حتی بچه های خودمون را غافل نشوید- همون را دور می خوریم. از همون جا مشکل درست میشود. همون فردا مدیر نظام می شود، دخل نظام را از آن نقطه میاورد. اگر ما رصد درست نکنیم، اگر شناسایی درست نکنیم و ندانیم واقعا سوال بچه ها، حرف بچه ها، قصه و غصهبچه ها چیه و جواب منطقی درست کنیم...

?بچه ها ما بعضی وقت ها مکلف به جواب دادن همه چیز نیستیم. یه اتفاقاتی تو نظام می افتد. من بخواهم همه را جواب بدهم، خب! قطعاً نمی تونم. من میخوام بگم اون روز که بچه ها رفتند تو جبهه می جنگیدند، شهید همت ایستاد تو خیبر. امام گفت امروز باید جزایر حفظ بشه، نمی دونستتهرون چه خبره؟ میرحسین را نمی شناخت؟ تهران را نمی شناخت؟! منتظری را نمی شناخت؟ فرمانده لشکرِ بچه تهرانی، تهران را نمی شناخت؟ که برود تو اون مرداب ها، بایستد اونجاها، شهید بشه؟ سرش قطع شه؟ می دونست! امام گفته امروز باید جزایر حفظ شود. ایستاد تو اون جزیره مجنون، به عشق این لیلی جنگید، که امروز برای همهی مجنون های راهیان نور شده لیلی، که می روی از ط?ییه خاک تبرکی برمیداری میاری.

تک به تک نیرو ها را بررسی کنید وضع بچه های خودی را بررسی کنید. شیمیایی می زنند! پیدا نیست. یک دفعه به عنوان هوا -فرهنگ هواست- تنفس می کنی. می بینی بچه ها افتادند. هر جور قراره تجهیز شوید. رفقا! از دست می روید. بمبارون سنگین است، آتیش سنگین است، کار سهمگین است. دارم بهتون می گم ها! حالا بازی بازی کنید تا کار تموم شه! تا این یه قطعنامه را هم به سید تحمیل کنید. تا این دفعه هم دخلمون بیاد. هر چند خدا رفویش می کند. هرچند خدا درستش میکند. هر چند هر کی خدا رو نصرت کرد خدا یاریش می کند. حواست باشه ان تنصروا ?ینصرکم، تو اون آدمی باش که خدا رو یاری می کنه! کی قراره پشت دشمن را بشکند؟ کی قراره طرح رو درست اجرا کنه و آرایش جنگی که آقا خواسته و جنگ نرم رو درست کنه و برای بقیهجاها الگو بشود؟ حتی اگه له بشه؟ با معرفت، با بصیرت، با آخرین شناسایی وارد عمل بشه؟

تقسیم کنید مسئولیت ها را. یکی باید برود مهمات بیاورد -کتاب بیاره، محتوا بیاره، م?ت بیاره. یکی باید بایستد اینجا دیده بانی کنه. رصد کنه کجا رو بزنیم. یکی باید بره شناسایی کنه. یکی باید بره معبر بزنه. تازه فرمانده های جنگ رو چی کار کنیم؟ آقا گفته اساتید فرمانده‌اند. شما اوضاع اساتید را می دونید.

آقا داره به زبون بی زبونی می گه این جنگ فرمانده اش استاده. میگی استاد اشکال داره؟ میگی آقا چرا گفته این استاد فرمانده است؟ پس باید سریع خودتو بکشی با? فرمانده بشی. یعنی اینکه بچه ها اینجا استاد به یه معنی حوزه تأثیر با?تری هم دارد، هم به یک معنیفوت کوزه گری را هم بلد است. بروید ازش یاد بگیرید. بعد خودتون را سریع بکشید با?. چون بحث ما آخرش هم بحث علمی است.

آقا به یه بنده خدایی گفته: «به ساعت نگاه کنید! ف?نی! -که در عرصهفرهنگ کار می کرد- کار شما به ساعت است.» بچه ها کار به ساعت است! یعنی امشب بایدجلسه تشکیل بدید. امشب باید طرح عملیات بریزید. امشب باید تیم های شناساییبروند. امشب باید تقسیم مأموریت بشه. نگید ما نمی دانیم! اول جنگ هیچکس هیچی نمی دونست. هر کسی یک گوشه را دستش گرفت. هر کسی یک دانشکده را دستش بگیرد.

?یک مطلب دیگر اینکه ما اون جنگ سخت رو با نگاه نرم چرخوندیم؛ یعنی اون سنگرها، اون تانک ها، اون توپ ها، اون دور ?زدن و رفتن پشت توپخانه دشمن در فتح المبین، اونجوری خرمشهر را خدا آزاد کرد. شریف را هم می تواند خدا آزاد کند. اماخداوند عنایت را ریخت کجا؟ ابر بهاری از با?ی سر ما رد میشه، می بینه تو اهلش نیستی با?سر یکی دیگه می ریزه. و الّا خدا بارون رو بر زمین می باره ولی به اهلش می باره. شب پاتک، کارخونه نمک، عراقی ها تیراندازی کردند. بچه ها می خواستنبریزند تو سنگرهایعراقیها، یهو عراقی ها ساکت شدند. یه ساعت بودند. بچه ها گفتن بریم بزنیم به صف؟ دوباره عراقی ها آتیش ریختند. دوباره گفتند بریم بزنیم به خط، رفتند دیدند عراقی ها خوابند! صبح که شد به عراقی ها گفتند چی بود؟ گفتند هیچی! دو سه ساعت قبل از اینکه شما حمله کنید یهسر و صدا هایی شد تو خط ما، ما فکر کردیم ایرانی ها آمدند آتش ریختیم. یه خورده گذشت دیدیم ساکت شد و خبری نیست. یک خورده بعد دوباره دیدیم سر و صدا شده آتش ریختیم. بعدش دیدیم دیگه خبری نیست گفتیم ایرانی ها دیگه عملیات نمیکنند، تموم شد دیگه! رفتند صبح دیدند عجب! خدا امر کرده به این گرازهای داخل خلیج داخل خورعبد?، جلوی خاکریز بچه ها، یه گلهگراز می رفته این طرف، دوباره می اومده اینطرف! خدا با گرازها به کمکش آمد. خدا با باد و طوفان طبس به کمک می آمد. اهلشباشی خدا کمکمی کنه. رفیق ها! اهلش باشید خدا کمک می کند ها!

?شوخی نگیرید کار رو! وقتی آقا دلش خونه، وقتی آقا آماده باش زده، ما بریم استراحت کنیم؟ از گلوت پایین می ره؟ شام و نهار از گلویت پایین می ره؟ اص?ً ما مگه می تونیم استراحت کنیم؟ اص?ً مگه ما می تونیم از دانشگاه بیرون بریم؟ کی دلش میاد از دانشگاه بیرون بره؟ وقتی بهترین دسته گل هامون رو، دختر-پسرهای دبیرستانی 88ی مون رو زدیم پرپر کردیم تو دانشگاه تحویل جامعه دادیم! نشدند 88یها پرپر؟ نشدند؟ وقت گذاشتید؟

?بچه ها! جدیه ها! به همین خاطر تو اینجنگ هم ما با نگاه نرم باید بجنگیم. همون گریه ها باید باشد. توسل ها باید باشد. دعاها باید باشد. همدلی بین بچه ها تو گردان و گروهان باید باشد. ما دیگه حرف و حدیث نداریم باهمدیگر! وقتی آمادهست بره شهادت، وقتیآمادهست بره تا اجرای فرمان الهی. یه جیب تون باید قرص زیر زبونی باشد قلبتون درد نکنه، یه جیب تون هم باید از این شربت های آلومینیومیباشه که معده تون درد نگیره. نمیشه که! هیچکی هیچ طوریش نیست! همه شنگول، همهشاداب، همه با طراوت! نمی شه! دلپریشون نیستید! لباس خاکی هنوز به دل هامون و به تنمون نکردیم. فانوسقه ها رو نبستیم. بند حمایل نبستیم. پای میدون نیستیم. درسکه واجبه، جهاد علمی واجبه. اصل این کار علمی و معرفتی و بصیرتیه. کتک و کتک کاری نیست.

?مشکل ما ا?ن دوتا چیزه؛ حل بشه همه چیزحله. باور جنگ، بودن تو جنگ. والس?م! باور کردیم می ریم با هم. هر که دارد هوس کرب و ب? بسم ?! بودن تو جنگ دیگهخونه ای نیست، زندگیای نیست، استراحتی نیست. ناز و کرشمهای نیست. قهر و اخم و دعوایی نیست. همه داریم می رویم سمت مأموریت الهی. اگه این باور بشه همه چیز حلمیشه.

?بچهها خدا کمک می کنهها! خدا یاری میکند. خدا مدد میکند هر کسی را که خدا را یاری کرد، هر کسی ولی خدا را یاری کرد. وا? کتک میخورید ها! سیاهی کتک خدا روی بدنتون میمونه. میبینم اگه نیایید تو این جرگه، اگه وقت نگذارید، اگه تعطیلنکنید زیادی های زندگی رو، اگه لباس پوشیده، گتر شده حاضر نباشی پای میدون رزم. بهخدا خیر نمیبینی. مگر خیر دید کسی که نیامد با ما جبهه؟

?به همه فارغ التحصیل ها هم میگویم بیایند. هر چی کارت پایان خدمت و هر چی کارت معافیت تحصیلی است، کنسل! نیروی احتیاط، همه برگردند جبهه. برگردند پادگان. نمی شه قدیمیها گذاشتند رفتند دنبال زندگیشان... چهار تا جوان را گذاشتند وسط این همه آتیش! راه باید بروید، آنها هم بیایند.

?نگهبان امشب تو خوابگاهها کیه؟ پاسخ بهشبههها شبانه روزی کیه؟ و علی الخصوص از همه مهمتر نیرو باید سریع شکار شود.

?تایم بگذارید تا چند روز دیگر هر کسی گروهانش را به خط می کند؟ حاج آقا ما از این عرضه ها نداریم بریم 70 نفر رو شکار کنیم! جمع کن برو بیرون دیگه رویت حساب نکنیم! نمی تونی تو چند نفر رو شکار کنی؟ ادعای یاری امام زمان هم می کنیم! فکر کردید ما شب عملیات چشم در چشم هم نگاه می کردیم که بریم؟ بزنیم؟ پاشیم بریم میدون مین؟! نه! می دویدیم توی میدون مین می رفتیم. کجا چشم توی چشم این بچه ها نگاه کردیم به حرف ما گوش نکردند؟ کی رفتیم دل دادیم بهحرف ما گوش نکردند؟ جیب های همه تون کاکائو است؟ شک?ت است؟ همه لب ها لبخند است؟ همه روها بشاش است؟ یه سوال میکنم جواب بدید! در روز چقدر گریه می کنید برای دانشگاه؟ داریم با جنگ نرم حرف میزنیم، شوخی نمی کنیم. در روز چقدر گریه میکنید برای رفیق ها و همک?سی ها؟ بچه ها روزی چقدر واقعاً خلوت با خدا دارید؟ چه نمازی دارید می خونید؟ سجده شکر بچه ها بعد از نماز که شکراً لله، حمداً لله یک ساعت طول می کشید، دور و بر سجاده اش خیس می شد که خدایا من فردا کم نیارم در مقابل دشمن. تو چقدر گریهکردی؟ چقدر رفتی زدی به این قلب ها و قلب ها پرت نشد؟ حاج آقا می زنیم، شبهه داره! شبهه داره؟ از سنگر بتونی عراقی ها که محکم تر نیست؟ آبش کن، جذبش کن. گرم نیستی! خرمن او خیسه، گندم او خیسه، محصول او خیسه. تو بخاری گرم بشو بایستد جلویش. شبهه اش را هم بایدجواب بدی. راست هم می گه طرف. هزار تا حرف و حدیث دارد. مگه ما تو این 20 سال بعد از جنگچی از جنگ برایش گفتیم؟ چی از ارزش ها گفتیم؟ چی از شهدا گفتیم؟ چیزی نگفتیم! مگهگذاشتی بره خرمشهر؟

?بردیمش کیش! مگه گذاشتیم چادرش سفت سرش باشه؟ برش داشتیم! مگه گذاشتیم تو مسجد بمونه؟ بردیمش فرهنگسرا. مگه گذاشتیم دینش بمونه؟ پول خرج بی دینی شده. تو باید خون دلت خرج دینداری بشه. باید اشک چشمت خرج دینداری بشه.

?محاسبات تو با محاسبات ما فرق دارد. بچهها ما 30 ساله منتظر هم چنین روزی بودیم تا پرده نفاق و فتنه، پرده دو رویی بره کنار. اینجنگ مال ماست. امام حسین مال ماست. امیرالمومنین مال ماست. حضرت زهرا مال ماست. پیروز میدان ماییم. چرا هول برت داشته؟ بزن به خط! هیچکس حق نداره پدافند کندها! پدافند یعنی مرگ یک نیروی مسلح، مرگ یک افسر. فقط حرکت رو به جلو! میریم می ایستیم وسط اون خاک ها! کجا واقعی حرف زدیم، دلی گفتیم، خالصانه گفتیم و طرف گوش نکرد؟ ندیدید شلمچه شهدا با بچهها چه می کنند؟ با چه قیافه ها عقیده ها، شل میشه می نشیند! چرا پای منبر تو نمی نشینند؟ تو شهید نیستی! تو نفست رو نکشتی. هنوز نفسمون رو نکشتیم. هنوز ما کم آوردیم. مورچه را آب می بُرد، می گفت دنیا را آب برده! ما کم آوردیم می گوییم اوضاع خرابه. مشکل ما اینه که ما مثل اقیانوس نمکی نیستیم کههرچی می ریزن توش مزه و طعمش عوض نشه! بی نمکیم. دائم هم ادعا داره. ما اهل کوفه نیستیم، علیتنها بماند. و یا لیتنا کنا معک!

?اینجوری نمی شه رفت. یکتجدید نظر کنید. دشمن جدیست. جنگ جدیست. کار?جدیست تو نکنی یکی دیگه می ره انجام می ده و این یداللهی تو نمی شی. عین اللهی تو نمی شی. می میری! تازه ما اهل فتنه نیستیم. ما اهل نا امنی نیستیم. ولی بخوای نخوای، بهیه کلکی ?ی در شهادت هم باز شده ها!

?به جنون کار کنید، به عاشقی کار کنید. خدا از نازش کم کرده، شهدا از نازش کم کرده تو عصر شما. تو دوره تحصیلی شما این جنگ را گذاشت در دامنتان. بچه ها امروز اگه شاخ می شد تو کلهی من در بیاد برای مرخصی هایی که آمدیم و پایانی ها، برای مرخصی های چند روزه اش شاخ در می آوردیم. از ناراحتی و از پشیمونی. پشیمون می شی ها! از شریف می ری بیرون برای روزی که با هم دیگه گفتیمپشیمون می شی که کار نکردی. بعد می گی چرا بچه ام اینجوری شده؟ چرا شوهرم اینجوری شده؟ چرا زندگیم گیر کرده؟ چرا کارم قفل کرده؟ چون گیر به کار آقا انداختی. گره به کار آقا انداختی. تو می تونستی امروز یه کاری بکنی. تو میتونستی امشب بایستی، یه ذره دیگه حرف بزنی یه ذره دیگه مطالعه کنی یه ذره دیگه سازماندهی کنی و نکردی.

?بچه ها تورو خدا بیایید بریم جبهه! تو رو خدا بیایید اعزام بشیم. تو رو خدا ساک هاتون رو ببندید. تو رو خدا اگه بچه ها شب عملیات یه جا خلوت می کردند وصیت نامهمی نوشتند امشب تو یه گوشه خلوت کن وقف نامه بنویس. تو رو خدا وقف نامه تون رو برای آقا بنویسید. بچه ها بهخدا خواص شمایید، نخبه شمایید. پای کار آقا شمایید. هیچکس دیگه نیست. کار هم شولوغ پولوغی بردار و هارت و پورت کن نیست. خون دل خوردن است. تا دق کردن است، تا مردن است، تا دود از کفن برآمدن است. اگر مردیم و آقا نیومد، بعداً شاهداً سیفی مجرداً ملبیاً ...صفاش به همینه. صفاش به وفاشه.

?بچه ها با وفا باشید نسبت به امام زمان. بین این همه آدم ضریب هوشی تو، نمره تو، نه، توفیق تو، تو رو انداختتوی این یادمان، انداخت تو این جبهه. انداخت تو این سنگر. براش فریاد بزنید. براش کار بکنید. براش قلم بزنید. براش قدم بزنید. براش نفس بزنید. خدا نفستون رو گرم می کنه. العلم نور. می خوای جواب شبهه بدی؟ العلم نور یقذفه ? فی قلب من یشاء. خدا حکمت را به زبانت جاری می کند. خدا حکمت را جاری می کند، قلب ها را نرم میکند.

?بگم برایت یک خاطره؟! گفت حاج آقا می شه من پشت بولدوزر بنشینم؟ بهش گفتم: نه نوبت اینه نوبت اونه. پشت دشمن زیر ارتفاعات میخواستیم یه جاده بزنیم. محاسبه مون هم این بود که مث?ً امشب که بزنیم فردا شب می رسیم اون با?. اومد در گوش من یه چیزی گفت: حاج حسین نمی تونم برات بگم به این دلیل، به اون دلیل بگذار من بنشینم پای بولدوزر. بچه ها کار تو شریف اینجوری حلمیشه می خوای بفهم، می خوای نفهم. به خاطر حرفی که زد گفتم بشین پشت بولدوزر. سرشب بود. بولدوزر و صخره، دره، سنگ، کوه. استخوان هات خرد می شه. دمدم غروب که هوا گرگ و میش شد بولدوزر حرکتشو شروع کرد که دشمن نبیند. گلوله هم می زدند. من رفتم دنبال کارهام. قرار بود دو ساعت این بشینه دو ساعت اون. دم اذان صبح آمدم ببینمجاده چقدر رفته جلو؟ دیدم عجب! خیلی زیاد رفته جلو. تندتر از محاسبات ما رو خاک و رو سنگ و رو مسیر و صحبت منطقه و حد و حجم و توان بولدوزر کار رفته جلو. کیخاک رو نرم کرد؟ کی راه رو باز کرد؟ بچه ها به حضرت عباس قسم خدا هست!

?یکی بلند شه روضه خدا بخونیم! موحد شید! خدا مال توئه! دم صبح اومدم گفتم: تو هنوز نیومدی از بولدوزر پایین؟ دیدم همونه کهسر شب اومد در گوش من یه پچ پچی کرد. گفتم نمیای پایین؟ گفت حاج آقا ما قرارمونه بریمتا با? دیگه. گفتم: من گفتم ولی فکر نمی کردم بری تو. گفتم چه جوری بکشمشپایین؟ گفتم نماز صبحه، میای پایین؟ تا گفتم نمازه دسته بولدوزر رو کشید. اومدپایین. اینور دره اینور صخره. یکی دیگه رو فرستادم با?ی بولدوزر. خودم رفتم جلوی بولدوزر چراغ قوه انداختم ببینم راه درست می زنه می ره جلو؟

?اومدم پشت بولدوزر ببینم چنگک پشتبولدوزر هم داره خوب سنگ ها رو جمع میکنه؟ دیدم انگار یه چشمه شکافته شده و آبیجاری شده وسط جاده. چراغ قوه رو دقیق تر انداختم. دیدم قرمزه! از بولدوزر اومد پایین. دیدم رو این خاک های لب دره از خستگی خوابش برده، افتاده، هی بولدوزر رفت عقب، هی رفت جلو، هی رفت عقب، هی رفت جلو. هیچی ازش نمونده بود. گوشت چرخ کرده ها رو جمع کردم، بردم. کی بود؟ دانشجوی شریف بود؟ حتماً باید تقدیر و تشکر بشه؟ حتماً باید راه برای من باز بشه؟ کجایید بچه ها؟

?محاسبات ما با محاسبات بچه جبهه ای هافرق داره. معاد?ت ما با معاد?ت بچه جبهه ای ها فرق داره. ما جبهه نرفتیم. هنوز شریف جنگ نشده. هنوز شریفی ها تو افسری جنگ نرم وارد نشدند. به خدا از عالم با? و پایین، از عالم معنا، به رویا، به خواب، به مکاشفه، به تفألی، به لحظه ای، به بارقه ای، به جرقه ای، به یه آنی، به یه مشورتی، به یه تلنگری، به یه حدیثی، بهیه روایتی راه رو برایت باز می کنند. "یا دلیل المتحیرین" خدا رو تو باید تو شریف ثابت کنی. نذار این ذکر خدا رو زمین بمونه. می فهمی چی می گیم باهم؟ بخون کتاب پرواز تا بی نهایت رو. بخون کتاب خاک های نرم کوشک رو. بخونین. یه بار دیگهبیاین مباحثه کنیم. دعوت کنید از م?ئکه خدا. دعوت کنید از شهدا.

?آخری ها که یه ذره حواسمون پرت شده بود، سه راه شهادت می گشتیم. دانشکده المهدی شریف کدومه؟ امام زمان را ما گذاشتیم روی طاقچه! گذاشتیم برای شب کنکور. گذاشتیم برای قصه و غصه. بچه ها، جمکران، گریه، حضرت عبدالعظیم گریه. توسل، توسل. زاهدان شب و شیران و مطالعه کن ها و مباحثه کن ها و عمل کننده های روز... راه دیگری ندارید.

?حجت به بچه های شریف و این فرمان نایب امام عصر تمام کردم. من دیگه حرفی ندارم. بریم که وقت کمه، سریع جلسات کاریتون رو شروع کنید...




رهروان شهادت ::: یکشنبه 89/1/15::: ساعت 10:41 صبح

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 154


بازدید دیروز: 27


کل بازدید :146419
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<