سجده گاهی به وسعت آسمان؛
میدان صبحگاه دوکوهه است اینجا؛ جایی که مثل دریا، انگار انتهایش معلوم نیست. جایی که زمانی معراج روحانیِ عاشقان الله بود. جایی که بسیاری در اینجا مهر شهادت بر پرونده خود زدند و برای همیشه سعادتمند شدند. درست در چنین ساعتهایی اینجا دیگر زمین نبود. اینجا عرش خدا بود. عرش واقعی خدا؛ چونکه عرشیان خاکی در اینجا با خدا ملاقات داشتند. و چه عاشقانه بود آن ملاقاتها!
و اینک بعد از گذشت این همه سال من در جای آنها نشسته ام. چشم که بسته می شود و گوش که از این اصوات دنیوی فارق می گردد به راحتی می توان حضور آنها را در اینجا حس کرد. هنوز انگار از گوشه گوشه میدان، صدای مناجات و العفو گفتن ها بگوش می رسد. هر جای میدان را که نگاه می کنم انگار عزیزی با خدایش خلوتی کرده و آنچنان عاشقانه با او مناجات می کند که گویا فقط، خدا مال خود اوست. هرکس فانوسی به دست و پتویی به سر کشیده، بر گناهان نکرده اش توبه می کند و ...
و من اینک اینجا نشسته ام و همچنان به شرمندگی خود فکر می کنم که آنها که بودند و من که هستم؟!! آنها چه کردند و من چه می کنم؟!! آنها چطور بودند و من الان چطورم؟!!.............
دوشنبه 28/12/85 (روز شهادت امام رضا)
ساعت 2:50صبح
میدان صبحگاه دوکوهه
مکه من فکه بوَد، منــــای من دوکوهـــه
قبله من جبهه و کربلای من دوکوهه
مدینه ام شلمچه و بقیع مــــن هویــــزه
مروه من طلاییه، صفای من دوکوهه
دیار غربت و غم و وادی عشق و عرفـان
جای قبــول توبه و دعای من دوکوهه
اگرچه راه کربلا بسته به عاشقان است
علقمــه و فرات و نینوای من دوکوهه
قافله رفته و دگـــر جدایــــم از شهیــدان
مریض هجرم و فقط دوای من دوکوهه
و فکه را ما چه می دانیم که چیست؟!
باید خود زبان باز کند و برایمان بگوید. باید دانه دانه رملها و ماسه های این سرزمین زبان بگشایند و از آن چه دیده اند برایمان بازگو کنند. باید آنها برایمان بگویند که طی کردن چندین کیلومتر در رمل و ماسه با تمام تجهیزات یعنی چی؟ باید او بگوید که چطور هر پایی که در آن می گذاشتند و تا زانو در رملها گیر می کرد یعنی چی؟ چطور می باید از این همه موانع طبیعی و .... گذر کرد تا تازه به محل درگیری و جنگ برسی. براستی ما چه می دانیم به فکه چه گذشته؟ در این سرزمین بود که رزمندگان، شب عملیات بیاد سقای تشنه لب کربلا، قمقمه هایشان را خالی می کردند و آب نمی نوشیدند تا تأسی به مولای بی دستشان کنند. اینجا بود که رزمندگان، سینه به سیم خاردار و مین می سپردند تا راه بر بقیه باز شود و وقتی ازشان می پرسیدی که چرا با کمر روی سیم خاردارها نمی خوابی تا کمتر اذیت شوی؟!! جوابت می داد که: شاید کسیکه می خواهد از روی من رد شود چشمش به چشمم بیفتد و خجالت بکشد و عملیات لغو شود. اینجا بود که بعدها بدنهای شهداء را به سختی از سیم خاردارها جدا می کردند. اینجا بود که بعد از حدود هفده سال 120 شهید را که در قتلگاه فکه در کنار هم دفن شده بودند پیدا کردند. اینجا بود که مین، وسیله ای شد که سید شهیدان اهل قلم را خونین به جوار دوست رسانَد. بله! اگر این دل زنگار گرفته اجازه مان دهد و این گوشها و چشمهای دنیایی مان خوب دقت کنند، هنوز حضور شهداء را می توان اینجا حس کرد. از جای جای فکه و از دانه دانه رملهای آن بوی شهداء استشمام می شود. فقط باید اعضاء و جوارحمان بوی شهید بدهد......
هویزه کربلای ایران است. بله! هویزه.
مگر در کربلا فرماندهی با حسین(ع) نبود؟ هویزه را هم حسینی دیگر فرماندهی می کرد و به راستی چه زیبا به جد بزرگوارش اقتدا کرد که لب تشنه با 120 یار باوفایش مردانه جنگیدند تا دست یزیدیان را کوتاه کنند. اگر در کربلای 61 قمری مقابل 72 یار حسین بن علی (ع)، لشگر چندین هزار نفری صف آرایی کرده بود، اینجا هم در هویزه برای هر نفر، یک تانک و کلی مهمات و سرباز آماده شده بود. مگر نه اینکه عصر عاشورا اسبها ابدان مطهر شهداء را لگد مال کردند. اینجا هم تمام شهداء بعد از شهادت در زیر شنی های تانک له شدند. بله! له شدند و برایمان ثابت کردند که "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا". هر زمان عاشورایی و هر مکانی کربلاست. فقط می بایست حسین(ع) زمانت را بشناسی و از یزید زمان دوری کنی که آنوقت زهی به سعادتت.
التماس دعا
امیر دریادار حبیب الله سیاری فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در گفتوگویی نکات خواندنی از جزئیات ساخت ناوشکن بومی جماران، محدودیتهای فراروی این پروژه عظیم و نقش محوری رهبر انقلاب در فرمان ساخت، جوانبسنجی، رهنمودها و روحیه دادن به متخصصان و سازندگان این پروژه عظیم را بیان کرد.
پروژهی ناوشکن جماران چه روندی را طی کرده تا به موقعیت امروز رسیده است؟ به کار گیری این ناوشکن چه تحولی در عرصهی قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران در حوزهی دریا محسوب میشود؟
به طور کلی ساخت ناوشکن در نیروی دریایی از وضعیت خاصی برخوردار است. ناوشکن در نیروی دریایی جزء عناصر تجهیزات محور محسوب میشود؛ یعنی باید تجهیزات مناسب در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم برای ساخت آن اقدام کرده ودر دریاها حضور داشته باشیم. البته این به معنای بیتوجهی به نیروی انسانی نیست، چرا که اگر شما بهترین تجهیزات را هم داشته باشید ولی نیروی انسانی کارآمد نداشته باشید، از کارایی خوبی برخوردار نخواهید بود. حال اگر تجهیزاتتان تولید داخل باشد و در کنار آن نیروی انسانی کارآمد و خوبی هم داشته باشید، میتوانید بهترین بهره را از آن ببرید. با همهی این تفاسیر نیروی دریایی تجهیزات محور است و باید تجهیزات لازم را داشته باشد تا بتواند روی سطح آب و یا زیر آب حضور جدی داشته باشد و بتواند از منافع مملکت دفاع کند. خب برای اینکه تجهیزات داشته باشیم، باید چه کنیم؟ در طول سالیان قبل از انقلاب ما نیروی دریایی قدرتمندی نداشتیم؛ علت آن هم این بود که توان تولید در داخل مملکت را نداشتیم که بتوانیم تجهیزات را خودمان بسازیم و استفاده کنیم. در آن سالها اگر تجهیزات دریایی هم در اختیار داشتیم، همهاش ساختهی دست دیگران بوده است. نکته مهم اینجاست که تعمیر و نگهداری آن را هم خودشان انجام میدادند و نرمافزارش هم در اختیار خودشان بوده است. ما به عنوان یک کاربر معمولی از این تجهیزات استفاده میکردیم و بیشتر از این هم اجازه نداشتیم؛ ضمن اینکه در نهایت مأموریتی هم که انجام میگرفته است در خط و زنجیرهی خواستهی دیگران بوده است.
بعد از اینکه انقلاب پیروز میشود ما کاملاً مستقل عمل میکنیم و خواستههایی هم که از سوی بیگانگان به ما تحمیل میشد همه از بین میرود. تعمیر، نگهداری و نرمافزار تجهیزاتی هم که در اختیار داشتیم، همه در دست دیگران بود. حالا ببینید ما در آن زمان چه وضعیتی داشتیم. برای اینکه بتوانیم از تجهیزات موجود استفاده کنیم، با مشکلات زیادی رو به رو بودیم. ولی با همان درس خودباوری و خوداتکایی که از انقلاب یاد گرفته بودیم، خیلی سریع بر تجهیزات موجود تسلط پیدا کردیم و از آن به بهترین نحو ممکن استفاده کردیم و توانستیم در عرصهی دریا در همان 67 روز اول جنگ دشمنمان را شکست دهیم. در واقع به خاطر اعتماد به نفس و خودباوری که در کارکنان نیروی دریایی به وجود آمده بود، توانستیم به این موفقیت دست پیدا کنیم.
اما استفادهی مستمر از این تجهیزات بالاخره ملزوماتی هم داشت به طور مثال نیاز به تعمیر و نگهداری و یا نیاز به تعویض قطعه. اینها مسائلی بود که نمیشد به آن بیتوجه باشیم. خب آیا کسی به ما کمک میکرد؟ آیا کسی به ما قطعه میفروخت؟ آیا کسی به ما نرمافزار میداد؟ جواب همه این سوالات منفی است. هیچ کشوری در دوران دفاع مقدس حاضر به این کار نبود. فرماندهی معظّم کل قوا هم در سخنانشان فرمودند که حتی حاضر نبودند که به ما سیم خاردار بدهند. حالا شما فرض کنید، با این اوضاع میتوانید قطعهای حساس از یک ناوشکن را بخرید؟ قطعا امکانپذیر نبود.
به هر حال ما وارد دفاع مقدس شدیم و با خودباوری و شجاعت تجهیزات را تعمیر و نگهداری کردیم. اما نیازمندیها روز به روز زیادتر میشد و آنجا بود که فرمان تشکیل جهاد خودکفایی در نیروهای مسلح توسط رهبر معظم انقلاب صادر شد. این حرکت موثر باعث شد که ما بیشتر به طرف ساخت قطعات و دستگاههای مورد نیازمان برویم. گام اول با صدور دستور تشکیل جهاد خودکفایی، ساخت قطعات بود. تولید قطعات که شروع شد، نیازمان به خرید قطعه برطرف شد و توانستیم دستگاهها را به خوبی نگهداری کنیم. اما بعد از ساخت قطعه در اجرای همان فرمان به دنبال ساخت سامانه رفتیم. در واقع با گردآوری یک سری از قطعات، دستگاههایی را به وجود آوردیم و سامانه ساختیم. بعد هم توانستیم این سامانهها را به روز کنیم و روی یگانهای شناورمان به کار بگیریم. چون اگر شما تجهیزات داشته باشید ولی به فناوری روز مجهز نباشید باز هم حرفی برای گفتن در پهنهی دریاها ندارید.
در نهایت بعد از ساخت سامانه به این فکر افتادیم که به دنبال ساخت خود یگان باشیم. به این ترتیب از جزء شروع کردیم و به کل رسیدیم، یعنی به جایی که حالا باید خود ناو را بسازیم. همان اول صحبتم هم اشاره کردم که دیگران چیزی به ما نمیدادند و ما هم به طور طبیعی نباید تفکرمان به این سمت میرفت که بخواهیم از آنها چیزی بخریم. تجربه هم به ما ثابت کرده بود که شما هر چه قدر وسیله بخرید و در زنجیرهی دفاعی استفاده بکنید، قطعا دارای گلوگاههایی است که اگر اتفاقی بیفتد و اوضاع بحرانی و جنگی شود، این گلوگاه در اختیار دشمن است. در حالی که به قطعات و تجهیزات نیاز دارید، دست شما را خالی میگذارند. شما در حالت دفاع میتوانید روی وسایلی که متعلق به خودتان است حساب کنید و از صفر تا صد آن را مدیریت کنید؛ اگر غیر از این باشد، آنجایی که نیاز دارید، یا کمک نمیکنند یا اینکه در تنگنا قرار میدهند. بر همین اساس این برنامه در تهیه و تولید وسایل مورد نیاز چرخهی دفاع وجود دارد و ما توانستیم بر همین مبنا پیش برویم.
ما از این جهت باید وارد عرصهی ساخت یگان جدید میشدیم که تعدادی از نیروهای شناورمان در طول هشت سال دفاع مقدس صدمه دیدند و تعدادی از آنها نیز از نظر قدمت خدمتی، سنشان بالا رفته بود و باید جایگزین میشدند. به طور مثال اگر عمر مفید یک ناو 30 سال باشد و 20 سال هم بیشتر از حد ممکن از آن استفاده کرده باشید، دیگر نمیتوان از آن انتظار بیشتری داشت.
این تفکر را باز فرماندهی معظّم کل قوا در نیروهای مسلح و به ویژه در نیروی دریایی به وجود آوردند که دستور ساخت ناوشکن را صادر کردند. حالا چرا ناوشکن؟ ما کلاسهای دیگری از ناو را هم داریم. ناوهای پشتیبانی، لجستیکی، ناوهای نیروبر، ناوچه و... ولی گل سرسبد نیروی دریایی در سطح آب، ناوشکن است. با این تفسیر، حضرت آقا میآیند و دستور میفرمایند که بروید ناوشکنی با طراحی بالگرد و موشک بسازید. همین جا اگر دقت کنید، به عمق نگاه ایشان پی ببرید؛ چرا که میشد این فرمان به این صورت باشد که ناوشکن بسازید، ولی ایشان تاکید میکنند باید با طراحی بالگرد و موشک باشد. عمق نگاه از آنجایی مشخص است که یک ناوشکن برای اینکه امروز در دریاها حضور داشته باشد و اقتدارش را نشان بدهد، لازمهاش این است که هم موشک داشته باشد و هم بالگرد. چون اگر بالگرد داشته باشد، شعاع عملیاتیاش هم افزایش پیدا میکند. اگر انواع موشکها را هم داشته باشد قدرت رزمیاش بالا میرود. وقتی هم که ناوشکن شما مجهز به موشک باشد، دیگر سلاحهای زیر مجموعه موشک را هم به طور طبیعی دارد.
در طول ساخت ناوشکن با چه محدودیتهایی روبرو بودید؟
در طول ساخت محدودیتهایی وجود داشت و چون تجربهی اولمان بود، با مشکلاتی مواجه بودیم، اما تسلط بر موضوع و اعتماد به نفس برای رفع این معایب و مشکلات بسیار حائز اهمیت بود. در طول این مدتی که ناوشکن در حال ساخت بود، به طور مستمر از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب استفاده میشد. ایشان در جایی هم فرمودند شما هر چه قدر پیش بروید، پنجرههای دیگری از علم و دانش و صنعت در ساخت ناوشکن برای شما باز خواهد شد و نگاه شما عوض میشود.
در مورد رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در جریان کار آیا نمونههای عینی وجود دارد که به آن اشاره کنید؟
بله. در طول مدتی که بحث ساخت این ناوشکن را دنبال میکردیم، در بعضی از مقاطع گزارشاتی به صورت حضوری و یا مکتوب به عنوان فرماندهی معظّم کل قوا محضرشان تقدیم میشد، که میزان پیشرفت کار را ارائه میکردیم. معمولاً ایشان با نگاه دقیقی که به قضیه داشتند، موضوع را دنبال میکردند. اگر هم مشکلات موجود برای ایشان بازگو میشد
هر جا با کمبود و کسری مواجه میشدیم، شاید بگویم مهمترین مسئله وضعیت روحی و روحیهی کارکنان ومتخصصان بود، که معمولاً
یعنی اعتماد به نفس و توکل مهمترین فاکتورهای مدنظر ایشان بود.
بله. اینکه ایشان در سخنانشان هم دائم میفرمایند که به خدا توکل کنید و به او دل ببندید و تلاش کنید تا کار را جلو ببرید، به همین مسئله بازمیگردد. اعتماد به نفسی هم که از سلسله مراتب و ردههای بالا به کارکنان زیرمجموعه منتقل میشود، خیلی مهم و حائز اهمیت است؛ به ویژه در یک کاری که کاملاً نو و جدید است و سابقهای هم نداشته است.
در مورد ویژگیهای این ناوشکن نیز اگر نکتهای وجود دارد، بفرمایید.
علاوه بر اینکه شعاع عملیاتی بسیار خوبی دارد از قدرت مانور بسیار بالایی نیز برخوردار است. سلاحهای مختلف آن چه سطحی، چه هوایی و چه زیرسطحی، سلاحهای به روز و مناسبی است. قابلیت حمل بالگرد آن نیز
با همه این تفاسیر دو ویژگی برجستهی دیگری که ناوشکن جماران دارد عبارت است از اینکه اولاً ساخت آن به طور کامل به دست توانمند متخصصین نیروهای دریایی صورت گرفته است و بعضی از قسمتهایش نیز با هماهنگی صنایع دفاع و نخبگان و متخصصان دانشگاهی انجام شده است و صد در صد بومی و وطنی است.
به هر حال این افتخاری است که بعد از سالها در این کشور موفق به ساختن ناوشکن شدیم. همانطور که پیشتر هم گفتم
توان کشورهای دیگر خصوصا کشورهای همسایه در ساخت ناوشکن چگونه است؟
کشورهای محدودی در دنیا توان ساخت ناوشکن را دارند. در منطقه هم اگر کشورهایی توانی در ساخت و ساز ناوشکن دارند، به تنهایی این کار را نکردند؛ یعنی به صورت ابزاری و یا فکری از دیگران کمک گرفتند.
باید به این نکته هم اشاره کنم که این افتخار تنها برای نیروهای مسلح و ارتش نیست؛ بلکه این ملت و مملکت هستند که به این توانمندی دست پیدا کردند. باید به ملت تبریک گفت و این توانمندی را به آنها تقدیم کرد. تبریک به این دلیل که فرزندانشان به چنین توانمندی، افتخار و اقتداری دست یافتند که قابل ارائه در سطح جهانی است.
با توجه به حضور گسترده آمریکا در خلیج فارس و کشورهای حاشیه آن واکنشهای سیاسی نسبت به این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟ این مسئله چه اثری در وجهه بینالمللی و روابط ما دارد؟
این مسئله قطعاً در اقتدار نظام در عرصهی جهانی موثر خواهد بود و بر همگان روشن میشود که جمهوری اسلامی ایران از نظر علم و دانش و فنآوری به جایی رسیده است که قدرت طراحی و ساخت ناوشکن را دارد. همانطور که شما وقتی موفقیتهای علمی و هستهای
به هر حال همه کسی که فکر میکند این ساخت و سازها ممکن است که به ضرر منافعشان باشد سخت در اشتباهاند. چرا که ما از ابتدا نوع تفکرمان را در ساخت و سازها مشخص کردیم. ما برای دفاع از منافع خودمان به دنبال ساخت و ساز هستیم و فکر تعرّض به منافع هیچ کسی را هم نداریم.
دست نیاز به سوی هیچ کسی دراز نمیکنیم و هر جا هم که لازم باشد، باید بتوانیم از منافعمان دفاع کنیم. مقام معظم رهبری هم میفرمایند «که هر ملتی نتواند از خود دفاع کند، مرده است.» ما هم نمیخواهیم مرده باشیم؛ میخواهیم از خودمان دفاع کنیم تا ملت زندهای باشیم و همه دنیا متوجه شوند که ما ملت زندهای هستیم
ساعاتی پس از آنکه محمود احمدی نژاد در کنفرانس خبری خود از طراحی های رژیم صهیونیستی برای آغاز جنگی جدید در بهار یا تابستان سال آینده خبر داد، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم سالروز شهدای مقاومت در ضاحیه جنوبی حاضر شد تا از تحرکات رژیم صهیونیستی و پاسخ محکم حزب الله به تهدیدات احتمالی سخن به میان بیاورد.
به گزارش رجانیوز، احتمال وقوع جنگ جدید در حالی مطرح شد که قبل از نبرد سی و سه روزه هم حزب الله از نبرد پیش رو اطلاع پیدا کرده بود. این بار اما طرح هوشمندانه این احتمال بر مبنای اطلاعات موجود از یک سو بار دیگر نگاه ها را به شرایط فلسطین اشغالی و گزارشاتی نظیر گزارش گلدستون برگرداند و از سوی دیگر هزینه های هر گونه تحرک احتمالی را بیش از پیش برای رژیم صهیونیستی بالا برد.
سخنان رییس جمهور در مورد حمله احتمالی اسرائیل بازتاب های گسترده ای در سطح جهان داشت. احمدی نژاد در کنفرانس خبری خود تصریح کرد:«خیلی واضح است که روند سازش به شکست کامل رسیده است و هیچ کس نمیتواند آن را احیا کند و معنا ندارد که یک کسی با دروغ و زور یک سرزمینی را اشغال و مردم آنجا را آواره و زندانی و ترور کند بعد هم بگویند بیآیید بنشینید تفاهم کنیم. در حالی که باید دید سر چه چیزی باید تفاهم کنند.»
رئیسجمهور خاطرنشان کرد:«رژیم صهیونیستی امیدی ندارد که از این روندها بتواند به یک نقطه ثباتی برسد به فرض بنشیند با چند نفر یک کاغذی را امضا کند. مسئله روی کاغذ حل نمیشود نه ملت فلسطین و نه ملتهای منطقه هیچ گاه این رژیم را به رسمیت نمیشناسند و رژیم صهیونیستی جایی در منطقه ندارد و فلسفه وجودی آن زیر سئوال است بنابر این آنها همچنان به جنگ فکر میکنند البته هنوز مردد هستند و جرات نکردهاند که این تصمیم را نهایی کنند و طبق اطلاعاتی که ما داریم آنها به دنبال این هستند که در بهار و تابستان سال آینده جنگی را به راه بیاندازند ولی هنوز تصمیمشان قطعی نشده است.»
احمدینژاد همچنین گفت:«مقاومت و دولتهای منطقه هم آماده هستند که اگر این رژیم جعلی و دروغین دوباره دست به اقدامی زد این بار کارش را یکسره کرده و مسئله را خودشان حل کنند و دیگر به گفتگو و سازش هم نرسد.»
چندی بعد از اظهارات احمدی نژاد سیدحسن نصرالله هم در سخنان خود به تحرکات اسرائیل و پاسخ قاطع لبنان به توطئه های احتمالی اشاره کرد. سید حسن نصرالله گفت:«رژیم صهیونیستی درحال شکلدهی به سامانهای تحت عنوان "گنبد آهنی" است تا به گفته خود از آن برای مقابله با موشکهای حزبالله و موشکهای مقاومت در نوار غزه استفاده کند.»
دبیرکل حزب الله همچنین از سه ابزار مقابله اسرائیل و نحوه پاسخ به آنها سخن گفت. سید حسن نصرالله تاکید کرد:«سیاست این رژیم اقدام برای عدم افزایش قدرت دشمنانش است و به این منظور سه وسیله دارد. نخست تهدید به جنگ، یعنی اگر این نوع سلاح را بیاورید ما هم اقدام کرده و همانند آن را خواهیم آورد؛ به عبارت دیگر تهدید به جنگ برای جلوگیری از تکمیل آمادگی.»
وی افزود:«دوم، فعالیت در زمینه امنیتی است، یعنی ترور حاج مغنیه، المبحوح و دیگران و در نتیجه ضربهزدن به قدرت بالا بردن آمادگی.»
دبیرکل حزبالله گفت:«سوم، گزینه فتنهانگیزی است. اسرائیل مانع اساسی پیشرفت آشتی در فلسطین است و هر یک از اعراب که در مسیر برقراری این آشتی مانعتراشی میکند، با همدستی با اسرائیل به این رژیم خدمت میکند و گزینه فتنهانگیزی در لبنان با مجله "اشپیگل" آغاز و به تهدیدات لیبرمن رسید.»
وی در ادامه بار دیگر به استراتژی رژیم صهیونیستی برای از بین بردن ضاحیه جنوبی لبنان اشاره کرد و گفت:«در جنگ گذشته گفتیم اگر بیروت را هدف قرار دهید، تلآویو را هدف قرار میدهیم، برای مرحله آینده به شما گفتیم که اگر ضاحیه را هدف قرار دهید تلآویو را هدف قرار میدهیم. »
نصرالله با تاکید بر اینکه زیرساختهای آنها در اسرائیل مهمتر از زیرساختهای لبنان است، گفت:«من این نکته را میگویم و آنها میتوانند در این زمینه مطمئن شوند، اگر شما فرودگاه بینالمللی شهید "رفیق الحریری" در بیروت را هدف قرار دهید، ما فرودگاه "بن گوریون" در تلآویو را میزنیم.»
دبیرکل حزبالله تاکید کرد:«اگر بنادر ما را بزنید، بنادر شما را هدف قرار میدهیم و اگر تاسیسات نفتی ما را بزنید، کارخانهها و تاسیسات نفتیتان را میزنیم.»
با طرح احتمال کلید خوردن نبردی جدید علاوه بر اینکه فضای رسانه ای مجددا نسبت به رژیم صهیونیستی حساس شد، سردمداران این رژیم عملا در موضعی انفعالی قرار گرفتند.
بعد از سخنان احمدی نژادبود که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل رسما به میدان آمد تا هرگونه برنامه ریزی برای نبرد جدید را نفی کند. نتانیاهو که در مسکو به سر می برد بعد از مذاکراتش به تکذیب اخبار مربوط به جنگ پرداخته و گفت:«ما هیچ نوع جنگی را طراحی نکرده ایم.»
این همه در حالی است که غزه همچنان با محاصره دست و پنجه نرم می کند و گزارش گلدستون نیز که در آن اسرائیل با عنوان جنایتکار جنگی شناخته شده بود، با چالش های فراوانی روبروست.
پیش از این اسماعیل هنیه در جریان دیدار هیئت پارلمانی بینالمجالس کشورهای عربی تاکید کرده بود:«دیگر ادامه سکوت بینالمللی و جهان عرب درقبال محاصره شدید تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه یک میلیون و پانصد هزار فلسطینی در نوار غزه امکانپذیر نیست.»
به نظر می رسد این همه بیش از پیش توجه محافل جهانی به شرایط فلسطین و لبنان و جنایات رژیم صهیونیستی را موجب شود.
در حالی که میرحسین موسوی در آخرین مصاحبه خود به مناسبت 22 بهمن از احترام گذاشتن به حق تنوع عقاید و اندیشه سخن گفته بود، عبدالکریم سروش نیز در مصاحبه با گویانیوز از متکثر بودن جریان فته موسوم به جنبش سبز سخن به میان آورد.
به گزارش رجانیوز سروش با اشاره به شرایط سبزها گفت:«واقعیت این است که در درون جنبش سبز هم دینداران و هم غیردینداران، چپها و سکولارهای فلسفی و حتی افرادی از انجمن حجتیه وجود دارند و این را نه میتوان انکار کرد و نه میتوان مخفی نگاه داشت.»
اظهارات سروش در حالی بود که موسوی، در آخرین مصاحبه خود نه تنها حاضر نشده بود حساب جریان فتنه، را از وابستگان خارج از مرزها جدا کند، بلکه عملا از نقش آفرینی آنها استقبال هم کرده بود. موسوی، در مصاحبه خود گفته بود:«جنبش سبز به کرامت ذاتی انسانی و حق تنوع عقاید و اندیشه و آزادی بیان احترام می گذارد و از همه جنبش هایی که اهداف آنها بهروزی و رشد ملت و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت ما و نیز عدالت اجتماعی است استقبال می کند و آنها را از خود جدا نمی داند.» در واقع می توان اظهارات سروش را تبیین و شفاف سازی اظهارات روشنفکرمآبانه موسوی، دانست.
تاکید سروش بر حضور انجمن حجتیه در جنبش سبز نیز در نوع خود قابل توجه بود. چه آنکه پیشتر محتشمیپور که ید طولایی در طرح عنوان موهن "فرقه مصباحیه" دارد، با متهم کردن جریان مقابل
محتشمی پور همچنین توضیح داده بود که:«انجمن حجتیه با اساس نهضت امام مخالف بود و الان بسیار قدرت پیدا کرده و پشت سر تمام این فتنه هایی است که رخ داده است. این تفکر در قالب برخی بنیادها و تشکل ها با عناوین و اسامی دیگر فعال است و در بسیاری از مراکز نفوذ دارد و از طریق برخی چهره ها و شخصیت هایی که در زمان امام اجازه مطرح شدن نیافتند و افکارشان دقیقاً مخالف امام است، عمل می کنند.» اینکه محتشمی پور حضور جریان های مخالف امام و کینه دار از امام را در میان سبزها نمی
مسئول کمیته صیانت از آرای میرحسین موسوی همچنین افزوده بود:«طبق اطلاعاتی که دارم تفکر انجمن حجتیه متحول شده و اکنون اعتقاد دارند نباید دست روی دست بگذاریم تا فساد جهان را فراگیرد و مقدمه ظهور امام زمان باشد زیرا این امر باعث می شود تا حرکت هایی برای اصلاح جامعه صورت گیرد و ظهور عقب بیفتد، لذا وظیفه ماست که کمک کنیم تا فساد همه جا را فرا گیرد. در همین راستا تخریب اخلاق، اقتصاد و سیاست و... در دستور کار آنها قرار گرفته است.» تناقض عمیق سخنان سروش و محشتمی پور محل توجه است.
سروش اما در
در حالی که میرحسین موسوی در آخرین مصاحبه خود به مناسبت 22 بهمن از احترام گذاشتن به حق تنوع عقاید و اندیشه سخن گفته بود، عبدالکریم سروش نیز در مصاحبه با گویانیوز از متکثر بودن جریان فته موسوم به جنبش سبز سخن به میان آورد.
به گزارش رجانیوز سروش با اشاره به شرایط سبزها گفت:«واقعیت این است که در درون جنبش سبز هم دینداران و هم غیردینداران، چپها و سکولارهای فلسفی و حتی افرادی از انجمن حجتیه وجود دارند و این را نه میتوان انکار کرد و نه میتوان مخفی نگاه داشت.»
اظهارات سروش در حالی بود که موسوی، در آخرین مصاحبه خود نه تنها حاضر نشده بود حساب جریان فتنه، را از وابستگان خارج از مرزها جدا کند، بلکه عملا از نقش آفرینی آنها استقبال هم کرده بود. موسوی، در مصاحبه خود گفته بود:«جنبش سبز به کرامت ذاتی انسانی و حق تنوع عقاید و اندیشه و آزادی بیان احترام می گذارد و از همه جنبش هایی که اهداف آنها بهروزی و رشد ملت و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت ما و نیز عدالت اجتماعی است استقبال می کند و آنها را از خود جدا نمی داند.» در واقع می توان اظهارات سروش را تبیین و شفاف سازی اظهارات روشنفکرمآبانه موسوی، دانست.
تاکید سروش بر حضور انجمن حجتیه در جنبش سبز نیز در نوع خود قابل توجه بود. چه آنکه پیشتر محتشمیپور که ید طولایی در طرح عنوان موهن "فرقه مصباحیه" دارد، با متهم کردن جریان مقابل
محتشمی پور همچنین توضیح داده بود که:«انجمن حجتیه با اساس نهضت امام مخالف بود و الان بسیار قدرت پیدا کرده و پشت سر تمام این فتنه هایی است که رخ داده است. این تفکر در قالب برخی بنیادها و تشکل ها با عناوین و اسامی دیگر فعال است و در بسیاری از مراکز نفوذ دارد و از طریق برخی چهره ها و شخصیت هایی که در زمان امام اجازه مطرح شدن نیافتند و افکارشان دقیقاً مخالف امام است، عمل می کنند.» اینکه محتشمی پور حضور جریان های مخالف امام و کینه دار از امام را در میان سبزها نمی
مسئول کمیته صیانت از آرای میرحسین موسوی همچنین افزوده بود:«طبق اطلاعاتی که دارم تفکر انجمن حجتیه متحول شده و اکنون اعتقاد دارند نباید دست روی دست بگذاریم تا فساد جهان را فراگیرد و مقدمه ظهور امام زمان باشد زیرا این امر باعث می شود تا حرکت هایی برای اصلاح جامعه صورت گیرد و ظهور عقب بیفتد، لذا وظیفه ماست که کمک کنیم تا فساد همه جا را فرا گیرد. در همین راستا تخریب اخلاق، اقتصاد و سیاست و... در دستور کار آنها قرار گرفته است.» تناقض عمیق سخنان سروش و محشتمی پور محل توجه است.
سروش اما در
اما در حالی که بالاترین رفراندوم در 22 بهمن برگزار شد و مردم پیام خود را به گوش جهانیان رساندند، سروش بار دیگر به احیای تئوری های مبتنی بر طرح regime change در ایران پرداخت و از ضرورت برگزاری رفراندوم در ایران سخن گفت!
به نظر می رسد دوری از ایران، مسائل کشور و مردم، خارج نشینان را از درک واقعیات کشور بی بهره کرده و از پس این همه است که می توان برخی
اما در حالی که بالاترین رفراندوم در 22 بهمن برگزار شد و مردم پیام خود را به گوش جهانیان رساندند، سروش بار دیگر به احیای تئوری های مبتنی بر طرح regime change در ایران پرداخت و از ضرورت برگزاری رفراندوم در ایران سخن گفت!
به نظر می رسد دوری از ایران، مسائل کشور و مردم، خارج نشینان را از درک واقعیات کشور بی بهره کرده و از پس این همه است که می توان برخی
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان، در سر مقاله صبح امروز(شنبه) این روزنامه به افشاگری درباره جزئیات و پیامدهای طرحی که با قید فوریت ساعتی دیگر در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار می گیرد، پرداخت.
به نوشته حسین شریعتمداری، این طرح که هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و محسن رضایی برای قانونی شدن آن تلاش میکنند، قرار است به صورت ظریفی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات های ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی را حذف کند و به کمیسیون موهومی به نام کمیسیون انتخابات که زیر نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام است، واگذار شود.
همچنین براساس این طرح، التزام عملی کاندیداها به ولایت مطلقه فقیه حذف شده است.
گفته می شود این طرح در واقع ادامه تئوری های سران فتنه برای بازگشت به عرصه سیاسی با یک دوپینگ سیاسی است.
متن کامل سرمقاله امروز کیهان در ادامه میآید:
این نوشته در پی آن نیست که آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا افرادی نظیر آقایان دکترحسن روحانی رئیس محترم کمیسیون سیاسی، دفاعی، امنیتی مجمع و دکتر محسن رضایی، دبیرمحترم این مجمع را به تلاش برای دور زدن قانون اساسی متهم کند و یا انگیزه آنان از اقدامی که در پی آن هستند را- خدای نخواسته- تأمین خواسته ها و منافع بر زمین مانده دشمنان اسلام و انقلاب بداند! ولی متاسفانه و با عرض پوزش باید گفت، نتیجه طرحی که آقایان در دست تهیه داشته و برای قانونی شدن آن تلاش می کنند، چه بخواهند و چه نخواهند -والبته که نمی خواهند- از یکسو «دور زدن قانون اساسی» و از سوی دیگر، تامین خواسته ای است که دشمنان بیرونی نظام و دنباله های داخلی آن طی 20 سال گذشته با همه توان برای دسترسی به آن تلاش کرده و می کنند. ماجرا در یک کلمه، حذف شورای نگهبان از چرخه تعیین صلاحیت نامزدهاست. این طرح که امروزه با قید «فوریت» و «خارج از نوبت» در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دارد، به گونه ای تنظیم شده است که اهداف اصلی و نهایی آن در پوششی ازلفاظی ها و ظاهرسازی های دهان پرکن، مخفی شده و در نگاه اول به چشم نمی آید و بعید نیست که این پنهان کاری به مسئولان مجمع نیز تحمیل شده و افرادی با زرنگی خاص- بخوانید با موذی گری و لفاظی های هزار لایه- اهداف نهایی طرح را از نگاه آنان مخفی کرده باشند!
ماجرا، اما به طور خلاصه اینگونه است که در اردیبهشت ماه سال 1387 آقای پورمحمدی وزیر وقت کشور با اشاره به برخی از موارد مبهم و بعضاً مشکل آفرین در قانون انتخابات و چرخه اجرایی آن، نظیر منابع مالی نامزدها، چگونگی تبلیغات، برگزاری جداگانه چند انتخابات که قابل جمع هستند و... نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب می نویسد و درخواست می کند که موضوع به عنوان یک «معضل» در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی قرار گرفته و راهکارهایی برای آن اندیشیده شود. مشکلاتی که آقای پورمحمدی خواستار چاره جویی برای آنها شده بود، از مدتها قبل- بیش از یک دهه- مورد توجه تمامی مسئولان نظام و مخصوصاً دست اندرکاران برگزاری انتخابات قرار داشته و تقریباً تمامی مسئولان ذیربط خواستار برطرف شدن آن بوده اند و برخی از این موارد، نظیر ضرورت تجمیع انتخابات ریاست جمهوری، مجلس، خبرگان و شوراها به صورت انتخابات همزمان «مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری» و «ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا» و یا دوگانه های دیگر، از مدتها قبل مطرح شده و درباره آن بحث و بررسی هایی صورت گرفته بود. روشن شدن منابع مالی نامزدها، اخلاق انتخاباتی و... نیز، از جمله همین موارد بوده است. بنابراین درخواست وزیرکشور وقت برای حل و فصل نهایی این اشکالات و رفع ابهامات و یا قانونمندی آنها، خواسته اکثریت قریب به اتفاق مسئولان-صرفنظر از سلیقه های سیاسی آنان- بوده و انجام آن کمترین نیازی به دور زدن قانون اساسی نداشته و ندارد. درخواست آقای پورمحمدی از سوی رهبرمعظم انقلاب به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع می شود تا پس از بررسی های لازم و ارائه نظر پیشنهادی مجمع، درباره آن «تصمیم مقتضی» گرفته شود. روالی که در امور و مسائلی از این دست، جاری و متداول است.
کمیسیون «سیاسی، دفاعی و امنیتی» مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست آقای دکترحسن روحانی، بعد از چند جلسه بحث و بررسی، نظر پیشنهادی مجمع را از طریق ریاست محترم مجمع به محضر رهبرمعظم انقلاب تقدیم می دارد این پیشنهاد با دستور العمل بعدی معظم له به مجمع بازمی گردد و نهایتاً کمیسیون یاد شده با تشکیل 20 جلسه دیگر- و با حضور برخی از شخصیت های سیاسی، نمایندگان ادوار و کنونی مجلس و... - پیشنهاد نهایی خود را طی نامه ای در تاریخ 3/11/88 برای طرح در «صحن اصلی مجمع تشخیص مصلحت نظام» به ریاست محترم مجمع ارائه می دهد و از ایشان می خواهد « به دلیل اهمیت مسئله» مقرر فرمایند که «موضوع، خارج از نوبت و با فوریت در دستور کار مجمع قرار گیرد» که با این درخواست موافقت شده و طرح مورد اشاره هم اکنون با دو قید «خارج از نوبت» و «فوریت» در دستور کار صحن اصلی مجمع قرار دارد که گفتنی است ؛
1- در این طرح برای برخی از مشکلات نظیر، زمان برگزاری انتخابات و ضرورت تجمیع 4 انتخابات به صورت 2 به 2، تعیین قطعی حداقل سن رأی دهندگان و انتخاب شوندگان، ضوابط لازم الاجرا برای فعالیت انتخاباتی نامزدها، فراهم آوردن امکانات کافی و عادلانه برای کاندیداها، پیشگیری از تخریب نامزدها و قانونمند شدن اخلاق تبلیغاتی و... پیشنهادهای - در مجموع- راه گشایی ارائه شده است که این بخش از طرح یاد شده را می توان و باید از موارد مثبت آن تلقی کرد.
2- و اما، بخش ها و بندهایی از طرح پیشنهادی مجمع تشخیص مصلحت نظام، از یکسو با قانون اساسی مغایر است و از سوی دیگر، در صورت تصویب - که محال و غیر ممکن به نظر می رسد- آرزوی چندین ساله دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنان برای حذف نظارت شورای نگهبان و نفوذ افراد بی صلاحیت به مراکز حساس نظام را برآورده می کند. چرا...؟! بخوانید؛
بند 4 از فصل «ساماندهی اجرا» در طرح 28 ماده ای یاد شده می گوید؛«کمیسیون ملی انتخابات» مسئولیت برگزاری انتخابات، بررسی صلاحیت داوطلبان، کنترل و نظارت بر تبلیغات و هزینه های انتخاباتی و انجام بازرسی و رسیدگی به شکایات را برعهده دارد.» که باید گفت؛
الف: در اوایل آذرماه سال جاری و بعد از آن که نشانه های شکست قطعی فتنه اخیر آشکار شد و سران فتنه از دروغ بزرگ «تقلب در انتخابات»! حمایت بی پرده آمریکا، اسرائیل و انگلیس، ائتلاف اعلام شده با منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها و تمامی افراد و گروههای اپوزیسیون، اهانت به آرمان های اسلام ، امام (ره) ،انقلاب و... طرفی نبسته و به جایی نرسیدند، به ناگاه طرحی با همین عنوان «کمیسیون ملی انتخابات»!! که یکی از نامزدهای ناکام انتخابات در پشت صحنه آن قرار داشت، به میان کشیده شد و بلافاصله با استقبال گسترده فتنه گران و حامیان بیرونی آنها روبرو گردید. کیهان در همان هنگام، طرح یادشده را نقد کرده و ضمن تأکید بر مغایرت این طرح با قانون اساسی به بخش مضحکی از طرح مزبور اشاره و نوشته بود؛ «طراحان طرح موسوم به کمیسیون ملی انتخابات در ماده چهار آن شورای نگهبان را دور زده و نوشته اند: در صورتی که شورای نگهبان، مستندات و دلایل کمیسیون را نپذیرد اما کمیسیون همچنان با تکیه بر مستندات مربوطه بر وقوع تخلف اصرار کند در این حالت جهت حل اختلاف، دو راه حل پیشنهاد می شود: الف- به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع خواهد شد. رأی مجمع تشخیص، قطعی خواهد بود. ب- به کمیته ویژه ای که شش نفر از اعضای کمیسیون در آن حضور دارند و ریاست آن هم برعهده یکی از اعضای مجمع تشخیص خواهد بود ارجاع می شود. رأی کمیته مذکور، قطعی خواهد بود»!
همانگونه که ملاحظه می کنید در آن هنگام نیز از متن طرح موسوم به «کمیسیون ملی انتخابات» معلوم بود رد پای تهیه کنندگان آن به مجمع تشخیص مصلحت نظام می رسد! و کیهان به همین علت و با کنایه نوشته بود «اگر ارائه کننده این طرح به جای عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، کارمند مثلاً وزارت نفت بود، مرجع رسیدگی به اختلافات احتمالی را «وزارت نفت»! معرفی می کرد»!
بنابراین، بعید به نظر می رسد که پیشنهاد اخیر کمیسیون مربوطه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، به قول آقای دکتر روحانی «بعد از 20 جلسه کارشناسی و...» تهیه شده باشد، چرا که این پیشنهاد مدتی قبل، از سوی افراد وابسته به مجمع مطرح شده بود! و اکنون در پوشش لفاظی های دیگر به اصطلاح «پرورده» شده است، انگار قانون انتخابات «پنیر» یا «زیتون» است که پرورده آن قیمت بیشتری داشته باشد؟!
ب: مطابق نص صریح اصل 99 قانون اساسی، «نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی بر عهده شورای نگهبان است» بنابراین، پیشنهاد «کمیسیون ملی انتخابات» که در طرح مجمع آمده است، با نص صریح قانون اساسی در تضاد است و «تغییر قانون اساسی» در صورت ضرورت، راه کار جداگانه ای دارد که به مجمع تشخیص مصلحت مربوط نیست.
ج: از اولین سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مخصوصاً طی دو دهه اخیر، تمامی گروههای ضدانقلاب داخلی و خارجی و قدرت های استکباری حمله مشترک و هماهنگی را علیه نظارت شورای نگهبان آغاز کرده و بی وقفه ادامه داده اند. چرا که این شورا مطابق وظیفه قانونی خود مانع از ورود افراد بی صلاحیت به کانون ها و مراکز تصمیم ساز و سیاست پرداز نظام است. حمله به شورای نگهبان مخصوصاً در دوران مدعیان اصلاحات به اوج خود رسید تا آنجا که آقای خاتمی رئیس جمهور وقت، بخشی از لایحه موسوم به «دوقلو» را به حذف نظارت شورای نگهبان اختصاص داده بود و...
د:متاسفانه باید گفت که طرح مورد اشاره در چارچوب فتنه اخیر قابل ارزیابی است و از آنجا که برخی از تهیه کنندگان طرح، اگر با فتنه اخیر همراه نبوده اند- که بعضاً بوده اند- علیه فتنه گران نیز مواضع روشن و مرزبندی شده ای نداشته اند، احتمال آن که طرح یاد شده، تلاش و تقلایی- البته بی ثمر- برای دمیدن در تنور فتنه شکست خورده اخیر باشد، دور از انتظار نیست!
این تلاش مخصوصاً بعد از راهپیمایی بی نظیر 9 دی ماه و حماسه بی سابقه 22بهمن ماه، بسیار عجیب به نظر می رسد و گویی برخی از آقایان هنوز پیام روشن و پرصلابت توده های چند ده میلیونی مردم را دریافت نکرده اند ویا خدای نخواسته...!
3- آقایان لطف کرده! و در بند 5 طرح پیشنهادی خود که به ترکیب «کمیسیون ملی انتخابات» اختصاص دارد، از شورای نگهبان نیز یاد کرده و به عنوان یکی از اعضای این کمیسیون، آورده اند، «یک نفر از اعضای شورای نگهبان به انتخاب آن شورا، به عنوان ناظر و بدون حق رأی»!
4-طرح یاد شده، نکات درخور نقد و غیرقانونی و غیرمنطقی دیگری نیز دارد که از آنها می گذریم و تنها به بند 21 این طرح اشاره می کنیم که در آن به گونه ای زیرکانه درباره یکی از شرایط داوطلبان آمده است؛
«تعهد و پایبندی داوطلبان نسبت به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و التزام عملی نسبت به احکام اسلام (التزام اقلیت ها به احکام دین خود)»
در این بند با ظرافت خاصی، التزام عملی به اصل ولایت فقیه، یعنی همان نکته که مشکل اصلی و همیشگی دشمنان و از جمله سران فتنه بوده، حذف شده است. ممکن است گفته شود، التزام به قانون اساسی و «احکام اسلام» می تواند جایگزین آن باشد! که باید گفت؛ روال تعریف شده در قانونگذاری، اجتناب از «کلی گویی» و «ابهام» است. به عنوان مثال، فلان کاندیدا بعد از حضور در مسئولیت می تواند قانون اساسی و حکم و نظر ولی فقیه را نادیده بگیرد و در پاسخ ادعا کند که بنده، مثلاً مقلد آقای صانعی!!و یا ... هستم! و این آقایان، فلان نظر حضرت امام(ره) را قبول ندارند و یا همراهی و همکاری با آمریکا را «تعامل سازنده»! می دانند و...
6- و بالاخره، تردیدی نیست که این طرح در همان صحن اصلی مجمع- با توجه به حضور افراد متعهد و هوشمند- رد خواهد شد و بر فرض تصویب، با مخالفت مجلس و شورای نگهبان روبرو می شود. ولی چرا باید برای «هیچ» هزینه داد؟!