دریای خزر بخشی از پیکر ایران است
سیاستخارجی- احسان تقدسی:
همواره این پرسش مطرح است که در خزر چه میگذرد و چرا دستگاه دیپلماسی کشور بهطور روشن حاضر به سخن گفتن دراین باره نیست؟ آنچـه درنشسـتهای خبـری مطرح میشود، هم مونولوگی است که پاسخدهنده پرسشهای بی شمار نیست.شاید این به این معنا باشد که مذاکره با کشورهای حاشیه دریای خزر سالهاست ادامه دارد و لابد نتیجهای هم از این مذاکرات حاصل نشده که مسئولین دستگاه دیپلماسی اطلاع رسانی در مورد آن را لازم بدانند. هراز چندگاهی خبری از رسانههای کشورهای حاشیه خزر منتشر میشود بدون آنکه در داخل اطلاع رسانی دقیقی انجام شود و فقط واکنش ایران را در پی دارد. همین نگرانیها سبب شد تا در گفتوگو با دکتر عباس ملکی، معاون پیشین وزارت امورخارجه و رئیس مؤسسه مطالعات دریای خزر پرسشهایی را مطرح کنیم. آنچه در پی میآید ماحصل گفتوگویی است که دکتر ملکی در آن با گشادهرویی به پرسشهای ما پاسخ داد.
تعداد کسانی که در این حوزه کار جدی کردهاند از انگشتان دست هم کمتر است. بخشهای بزرگی از دریای خزر متعلق به ایران بوده است و دریای خزر در زندگی اجتماعی مردم نقش فعالی داشت، بهخصوص در معیشت مردم. در کنار این دریا اقوام و نژادهای مختلفی زندگی میکردند. در 2 دوره جنگهای ایران و روسیه، ایران حقوق خود را در این دریا از دست داد. وقتی سخن از این جنگها و معاهدات گلستان و ترکمانچای به میان میآید، اینقدر تأسف و تأثر برای ما ایرانیان ایجاد میشود که خیلیها ترجیح میدهند سخنی دراین باره نگویند. بزرگترین شریک تجاری ایران تا سال 1310 شمسی اتحاد جماهیر شوروی بود. رضاخان برهمین اساس بعد از انتشار قانون منع انتشار عقاید اشتراکی که به معنای ایدئولوژی کمونیستی است، روابط با اتحادیه شوروی را کم میکند. این روابط تا جایی کم شد که در پایان دوره رضاشاه ما شاهد دستگیری افرادی که نیت نزدیکی به مسکو را داشتند بودیم. حیدر علی اف، رئیسجمهوری فقید جمهوری آذربایجان برای من نقل میکرد در دفتر مرکزی و کمیته سیاسی حزب کمونیست شوروی هیچ موضوعی مهمتر از ایران نبود و هروقت که موضوع ایران مطرح میشد، ماجرا با حساسیت فراوانی پیگیری میشد. چندین بار هم نقشه حمله به ایران در دفتر سیاسی حزب کمونیست روسیه مطرح شده بود. یکی از این موارد در جنگ دوم جهانی بود که قوای متفقین تا تهران آمدند. بار دیگر هم سال 1980 میلادی بود که با حمله به افغانستان مجددا بحث ایران مطرح شد. در سال 1980 و زمانی که به افغانستان حمله کردند مجددا بحث ایران برای شکست بن بست مطرح شد. در بسط سرزمینی بهعنوان یک راه حل برای حزب کمونیست در همه سالهای گذشته بحث دریای خزر بحثی مهم بوده است. دریای خزر از یک طرف مثل خلیجفارس بخشی از پیکر ایران است و از سوی دیگر در این حوزه همیشه با مشکلاتی روبهرو بودهایم. مشکل، زمانی روسیه تزاری و زمانی شوروی بود. بعد از فروپاشی شوروی، نفوذ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی غرب در برخی از جمهوریهای ساحلی دریای خزر مشکل اصلی شد.
روابط با کشورهایی از نوع بلوک شرق پیشین با روابط با کشورهای بلوک غرب یا جهان سوم متفاوت است. رابطه با روسیه بهخصوص برای ایران رابطهای بسیار خاص است. ما از سالهای آخر جنگ با عراق تلاش کردیم تا همیشه روابط خوبی با مسکو داشته باشیم. این مورد، تائید مقامهای بالای نظام را هم داشت. سفر تاریخی آقای هاشمی رفسنجانی در سال 1989 - در فاصله پس از رحلت حضرت امام(ره) و ریاستجمهوری ایشان- فصل تازهای در روابط ایران و اتحادیه شوروی گشود. در این سفر توافقات و قراردادهای خوبی منعقد شد که نقشه راه ایران و اتحاد شوروی بود. در دوره یلتسین دریای خزر بازهم موضوع مهمی میان ایران و روسیه بود. اما نظرات روسیه در 2 برهه متفاوت بود. ابتدا روسها به رژیم مشاع معتقد بودند. در اواخر دوران یلتسین و اوایل ریاستجمهوری پوتین، روسیه به رژیم تقسیم روی آورد و الان به رژیم دوگانه معتقد است؛ یعنی مشترک در سطح آب و تقسیم در بستر آب. مسئولان ایرانی در مذاکرات همواره امیدوار بودهاند تا در آینده نتایج بهتری کسب کنند. طبیعی است وقتی بهدنبال نتایج بهتری باشیم و مذاکرات هم هنوز تمام نشده باشد، اطلاعرسانی کمتری انجام شود.
من به سیاست خارجی دولت درباره دریای خزر انتقاداتی دارم. سادهتریناش هم این است که چرا کشورهای حاشیه دریای خزر به اندازه کشورهای آمریکای لاتین برای ما مهم نیستند. با وجود این معتقد نیستم که در مسئولان درجهیک کشور کسانی در پی این باشند که با دادن امتیاز در بحث دریای خزر در بحث هستهای دارای دست بالاتری باشند. با توجه به شناختی هم که من دارم فکر میکنم که در فکر کسی اصولا این موضوع نیست. اگر هم باشد نمیتوانند اینکار را بکنند چون سیاست خارجی بهخصوص در کشورهایی مثل ایران همیشه جزو مسائل اصلی مردم است و مردم با حساسیت خاصی آن را پیگیری میکنند. ما ایرانیان تجربه بد از دست دادن سرزمینهایمان در گذشتهها بالاخص در ارتباط با روسیه داریم، به همین دلیل هم فکر نمیکنم کسی این کار را بکند. اما آیا سیاست خارجی ایران درباره دریای خزر هرآنچه میتوانسته را انجام داده است؟ طبیعی است که نه؛ بهخصوص در مواقعی از اینکه این موضوع خیلی مطرح نشود استقبال بیشتری شده است.
در سالهای اخیر توجه کافی و اهتمام لازم به خزر نشده است. نماینده ویژه ما در دریای خزر در مسائل دیگر بیشتر مشغول بود. ایشان همزمان معاون در مسائل اروپا بود. ایشان معاون در مسائل خزر نبود ولی در امور کشورهای اروپایی معاونت داشت. طبیعی است که ایشان اگر میخواست وقتش را تقسیم کند باید وقت بیشتری را روی مسائل اروپا میگذاشت. نکته دیگری که در جواب این سؤال باید به آن اشاره کنم این است که دریای خزر مسائل و وجوهاتی دارد که به راحتی نمیشود آنها را توضیح داد. نیاز به ساعتها بحث بهخصوص مباحث حقوقی ویژه دارد. سوم اینکه وقتی مذاکرات در حال جریان است اگر بیاییم و برای مردم توضیح بدهیم که به این حد رسیدهایم و این توافقات صورت گرفته است، بلافاصله آنهایی که از بهتر شدن روابط ما دچار ضرر میشوند، فعال شده و جلوی آن توافق را میگیرند. بارها این اتفاق افتاده است. ببینید مقامات رژیم تلآویو سفرهایی به کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و روسیه داشتهاند و آن هم در زمانی که احساس میکردند ایران میتواند کارش را جلو ببرد. نکته آخر هم اینکه در بحث دریای خزر ما هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهایم. متن مشترکی که کشورها از سال 1995 تا الان مشغول کار روی آن هستند هنوز نهایی نشده است. در برخی مسائل مثل محیطزیست توافقاتی حاصل شده است. در مورد حملونقل همچنان توافقات 1921 و 1940 جاری است. درباره مسئله بسیار مهم بستر دریا و منابع انرژی هنوز به نتیجه نرسیدهایم.
در سال 1991 اتحادیه شوروی با اعلامیهای تشکیل شورای کشورهای مستقل مشترکالمنافع اسلاو بین 3رئیسجمهوری روسیه، بلاروس و اوکراین را اعلام کرد. از ابتدای سال 1992 به جای اتحادیه شوروی 15 کشور جدید در نقشه پدید آمدند. در کنار دریای خزر هم 5 کشور ایران، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان ، روسیه و قزاقستان قرار دارند. آقای هاشمی رفسنجانی رؤسای این کشورها را برای اجلاس اکو دعوت کرد. بعد از اجلاس اکو جلسهای تشکیل شد و در آن قرار شد سازمانی به نام سازمان همکاری کشورهای ساحلی دریای خزر تشکیل شود. در آنجا رسما اعلام شد بهترین راه برای حفظ این دریا این است که ما بهصورت مشترک از آن استفاده کنیم. تا سال 1995 استفاده از خزر مشترک بود. جمهوری آذربایجان نخستین کشوری بود که اعلام کرد بهدلیل وجود مسئله قره باغ و نیازش به پول زیاد، از کمپانیهای غربی به سرمایهگذاری دعوت خواهد شد و اعلام کرد قسمتی از منابع بستر دریا متعلق به این کشور است. بعد قزاقستان به این روند پیوست. از سال 1997 بهتدریج در وزارت انرژی روسیه هم این ایده مطرح شد و بعد در وزارت خارجه روسیه بهطور جدی روی آن مطالعه شد. در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی این احساس بهوجود آمد که دیگر کسی از استفاده مشترک دفاع نمیکند. بعد اعلام شد اگر قرار بر تقسیم باشد سهم ایران 20 درصد است؛زمانی 2 کشور بودند و اینک 5 کشور.
ببینید جمهوری آذربایجان به یکسری نقشههای داخلی در دوران اتحاد شوروی که برای هماهنگی بین فعالیتهای نفت و گاز خود تهیه کرده بودند استناد میکند و سهم ایران را 11 درصد اعلام میکند. این کاملا مردود است. روسها، ترکمنها و قزاقها هم این را میدانند چون مطابق همان نقشههایی که جمهوری آذربایجان ادعا میکند، سهم ترکمنستان خیلی کمتر از آنی میشود که دولت ترکمنستان ادعایش را دارد. بحث 6/13 درصد هم از آنجا آمد که قزاقستان اعلام کرد اگرچه خزر دریاچه است و راه طبیعی به دریاهای آزاد ندارد اما بیاییم به مدلهایی که در دریاهای آزاد استفاده میشود- بهخصوص کنوانسیون حقوق بینالملل دریاها مصوب 1982 جامائیکا- استناد کنیم و از روشی به نام خط میانه استفاده کنیم و دریا را بر این اساس تقسیم کنیم. اگر بر این اساس تقسیم کنیم سهم ایران همان 13 درصدی است که میگویند. ایران اعلام کرد به استفاده مشترک معتقد است و اگر قرار بر تقسیم باشد سهم 20 درصدی طلب میکند.
اولین بار در سال 1998 بین روسیه و قزاقستان خطوط مرزهای آبی 2 کشور در بستر دریا مورد توافق قرار گرفت. این توافق در سال 2002 دوباره میان پوتین و نظربایف امضا شد. در سال 2000 بین پوتین و حیدر علی اف قراردادی امضا شد که خط مرزی بین روسیه و جمهوری آذربایجان را معلوم میکرد. در سال 1996 هم بین ترکمنستان و قزاقستان انجام شد که آنها هم توافق کردند مرزهای خود را مشخص کنند. در سال 2007 هم روسیه، قزاقستان و جمهوری آذربایجان اجلاس سهجانبهای را برای هماهنگی مرزی برگزار کردند. در اکتبر 2009 هم اجلاس چهارجانبهای بدون حضور ایران برگزار شد. این روشها همهاش به ضرر ایران است. بهنظر من سیاست کلان این کشورها این است که آنها معتقدند همانگونه که ایران زمانی تنها با اتحاد شوروی طرف بود و به توافق رسیده بود، اینک ما بهعنوان کشورهای تولد یافته از فروپاشی شوروی، نظرهای خود را یکسان کرده و بعد جلوی ایران مینشینیم و میگوییم ما یک نظر، ایران هم یک نظر. مشخص است اگر اینگونه شود سهم
در بخش آذری شرکتهای بینالمللی کنسرسیوم تشکیل دادهاند. یکی از این شرکتها روزی یک میلیون بشکه نفت از خزر استخراج میکند. در قزاقستان هم کنسرسیوم بزرگی برای استخراج فعال است. در ترکمنستان هم شرکتهای آمریکایی، غربی و روسی فعالند. در بخش ایران شرکت نفت هفته گذشته اعلام کرد که حفاری چاه نفت را آغاز کرده است. |
![]() |
لوفتهانزا با اعتصاب 4 روزه خلبانان این شرکت هواپیمایی آلمانی در اعتراض به امنیت شغلی و حقوق پایین، مجبور شد دو سوم پروازهایش را لغو کند
واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری فرانسه گزارش داد، شرکت هواپیمایی لوفتهانزای آلمان که از سالها تغییر و تحول در بخش هواپیمایی جهان آسیب دیده است، پیش بینی کرد حدود سه هزار و دویست پرواز در چهار روز آینده لغو خواهد شد.
لوفتهانزا به مشتریان خود اجازه داده است پروازهای خود را تغییر دهند یا بلیط قطار به جای آن دریافت کنند.
فرودگاه فرانکفورت که سومین فرودگاه بزرگ اروپا است و فرودگاه مونیخ بیشترین آسیب را از اعتصاب خلبانان لوفتهانزا متحمل شدهاند.
شرکت باری لوفتهانزا نیز که یکی از بزرگترین شرکتهای حمل و نقل بار در جهان است، از این اعتصاب لطمه خورده است.
خسارات چهار روز اعتصاب خلبانان لوفتهانزا حدود صد میلیون یورو (136 میلیون دلار) برآورد شده است
خبرگزاری فارس: سرکرده گروهک تروریستی جندالله به همراه نفر دوم این گروهک دستگیر شده است.
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، ریگی در بسیاری از حرکت های تروریستی و شهادت عناصر خدوم منطقه سیستان و بلوچستان نقش داشته است.
روابط عمومی وزارت اطلاعات در اطلاعیهای اعلام کرد: رهبر گروه تروریستی جند الله دستگیر شد. ریگی در اقدامات تروریستی که در شرق کشور انجام داد دهها نفر از نیروهای انتظامی و مردم بیگناه را قتل عام کرده است.
مصطفی محمدنجار وزیر کشور اخیراً در حاشیه مراسم تودیع و معارفه استاندار قزوین گفته بود: شرور ریگی در حال حاضر با تلاشهایی که انجام شده لحظهای آرامش ندارد و دائم در حال تعقیب است.
از جمله اقدامات تروریستی ریگی، به شهادت رساندن تعدادی از شهروندان بمی در سال 85 در محور ترانزیتی کرمان به زاهدان در منطقه دارزین است. ریگی همچنین در اقدامات تروریستی که در شرق کشور انجام داد، دهها نفر از نیروهای انتظامی و مردم بیگناه را قتل عام کرده و به شهادت رسانده است.
عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی موسوم به جندالله در راستای اهداف گروهکی خود اقدام به تاسیس مدرسهای در پاکستان کرده بود. ریگی با هدف آموزش عملیات انتحاری اقدام به راهاندازی چنین مدرسهای کرده بود. در این مدرسه افراد معتاد و فقیر از شهرهای ایالت بلوچستان پاکستان جمعآوری شده و به آنها آموزش عملیات انتحاری داده میشد.
تعدادی از این افراد آموزش دیده به کمربند انتحاری مجهز شده و با پشتیبانی گروهک تروریستی جندالله و به منظور انجام عملیات خرابکاری (انتحاری) وارد خاک ایران شدند.
ریگی کیست؟
عبدالمالک ریگی احتمالا متولد سال 1358 است. "ریگی " یکی از قبایل بلوچستان است، مانند قبایلی چون براهوئی، مری، ناروئی، شهنوازی، کهرازهی، گمشادزهی، بارکزهی. او یکی از اعضای طایفه ریگی است.
عبدالمالک تحصیلات کلاسیک ندارد و تنها چند سال در یکی از حوزه های علمیه اهل سنت مشغول به تحصیل بوده که البته از آنجا نیز اخراج شده است. ریگی خودش را "خادم جندالله " میخواند. او دارای سابقه شرارت و یک مورد چاقو کشی بخاطر مسائل قبیله ای در داخل شهر زاهدان است و به همین خاطر مدتی هم زندانی شد اما بعد از آزادی خود را زندانی سیاسی معرفی نمود.
بنا به گفته خودش از سن نوزده سالگی اسلحه به دست گرفته و به عملیات تروریستی پرداخته است. گفته می شود ریگی پیش از آغاز فعالیت های تروریستی برای جلب حمایت علمای اهل سنت منطقه -که به مولوی ها مشهور هستند - نزد آن ها رفت اما آن ها برای حرفهایش اهمیتی قائل نشدند.
گزینه بعدی ریگی قاچاقچیان عمده مواد مخدر بودند. آن ها به دلیل اینکه علاقه داشتند جبهه تازه ای در برابر نیروهای انتظامی و امنیتی استان به وجود آید از ریگی استقبال کردند و با در اختیار گذاشتن اسلحه و پول به حمایت از او برخواستند.
به این ترتیب ریگی گروه خود را پایه گذاری کرد. گروهی که پس از نخستین حمله تروریستی نام "جندالله " را بر خود گذاشت. این گروه هدف اصلی خود را "دفاع ازحقوق ملی و مذهبی قوم بلوچ و اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان اعلام کرده " اما بسیاری از مردم غیر نظامی منطقه نیز قربانی عملیات تروریستی او و گروهش شده اند.
جندالله پس از مدتی نام "جنبش مقاومت ملی ایران! " را بر خود گذاشت. این تغییر نام نمایانگر تغییر حامیان و خط دهندگان اصلی به گروه ریگی بود. پس از این تغییر نام بود که صدا و عکس ریگی به بسامد برخی شبکه های تلویزیونی سلطنت طلب تبدیل شد . جالب اینکه یکی از مجریان این شبکه ها در مصاحبه های مکرر خود با ریگی او را "دکتر ریگی " نامید!
یکی از مجاری تبلیغاتی ریگی رادیو صدای بلوچ است که از استکهلم سوئد پخش می شود. گروه ریگی علاوه بر آن بارها از شبکه العربیه که مالک اصلی آن حاکمان عربستان سعودی هستند به عنوان بلندگوی تبلیغاتی خود استفاده کرده است. این شبکه در اقدامی بحث بر انگیز تصاویر کشته شدن مرزبانان به گروگان گرفته شده ایرانی را پخش کرد. العربیه پیش از آن اقدام مشابهی را نیز در مورد گروگان های غربی اسیر القاعده انجام داده بود.
گروه "جندالله " در سال 1384 شمسی 9 مرزبان ایرانی رابه گروگان گرفت و در قبال آزادی آنها خواهان آزادی برخی از اعضای گروه خود شد که در دادگاه های انقلاب به عنوان مفسد فیالارض به اعدام محکوم شده بودند.
جندالله همچنین در حمله ای که بعدها به کشتار تاسوکی معروف شد 21 تن از مردم غیر نظامی را به قتل رساند.
دربهمن ماه سال 1385 شمسی شهر زاهدان شاهد انفجار بمب هایی بود که هدف آنها اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان بودند. در این بمب گذاریها یازده تن از پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند.
ریگی همچنین باصدای آمریکا مصاحبه داشتهاست. این مصاحبه از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران به دلیل حمایت علنی از تروریسم و نقض قرارداد الجزیره به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
اردیبهشت 1385 شانزده سرباز و پرسنل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در حمله اعضای جندالله به یک پاسگاه درسراوان به گروگان گرفته شدند. این گروه خواستار آزادی برادر عبدالمالک ریگی شد و دو تن از گروگانها را به شهادت رساند.
زیستگاه و محل فعالیت گروه جندالله
در حال حاضر گروه ریگی و جندالله در مناطق بدون کنترل افغانستان، پاکستان و بلوچستان ایران رفت و آمد می کنند. وی می گوید: "من انکار نمی کنم. بسیاری از افراد ما در خاک پاکستان هستند. خانواده ها و کسانی که مجبور به فرار شده اند. با زن و بچه ها. ولی افرادی که کار عملیاتی می کنند در خاک ایران هستند. " ریگی گفته است که حتی یک بار هم در نزدیکی تهران اشتباها بازداشت شده، اما چون شناسایی نشده، رهایش کرده اند. بنا به گفته یکی از گروگانهایی که اسیر جندالله بود، نیروهای جندالله افرادی متعصب هستند و شعائر دینی را بسیار دقیق بجا می آورند. گفته می شود ریگی هرگز یک شب بیشتر در مکانی اقامت نمی کند و حتی با دستکش با دیگران دست می دهد.
"جندالله " همواره مدعی شده که اقداماتش با دستور رهبران بنیادگرای مذهبی صورت می گیرد. نوع فعالیت این گروه نشان از امکانات پشتیبانی گسترده ای می دهد که تاکنون در میان خوانین بلوچ دیده نشده است. آنان از شبکه اینترنت و همچنین از رسانه های گروهی تلویزیونی و رادیویی عمدتأ وابسته به سلطنت طلبان، در انعکاس خبر عملیات و طرح دیدگاهایش استفاده می کند. در بسیاری از عملیات مسلحانه این گروه، شیوه های کار طرفداران القاعده و الزرقاوی در عراق، به شکل گسترده ای تقلید می شود.
ویژگی های ریگی
1) ریگی و گروهش هرگز از اینکه قاچاق یکی از مشاغل آنهاست انکار نکرده اند. "انکار نمی کنم در بین قوم ما قاچاقچی هم هست، اما باید ببینند چرا این مردم قاچاق می کنند. " وی در مورد طبیعی بودن قاچاق در منطقه می گوید: "الان وضعیت اقتصادی بسته است، مردم نمی توانند کار وبار کنند. 50 هزار 60 هزار نفر از مردم بلوچستان طریق ارتزاق شان فقط مرزهای پاکستان و افغانستان بوده که آنها را مسدود کرده اند. "
2) ریگی میل دارد به عنوان رهبر دانای گروهش شناخته شود، اما گروه وی که توسط افرادی مزدور اداره می شوند، در عملیات نظامی به توحش دست می زنند. به همین دلیل جندالله معمولا عملیاتی را با افتخار اعلام می کند و سپس شرکت خود را در آن نفی می کند. مثلا در ترور جاده کرمان ـ بم اول اعلام شد که این عملیات تروریستی کار این گروه بوده است و بعد از چند روز این گروه آن عملیات را محکوم کرد.
3) شیوه عمل گروه ریگی براساس گروگانگیری و معامله است، اما آنها در بسیاری موارد گروگانها را اصلا نمی شناسند. ریگی می گوید: "بعضی گروگان ها را شناسایی کرده بودیم. البته هدف فرماندار و استاندار بودند که فرار کردند. " وی در مورد شیوه گروگانگیری می گوید: "اگر حل نشد دست به اقدام دیگری می زنیم و افراد بزرگ تری را می گیریم. از آدم های اصلی شان می گیریم. آن وقت معامله می کنند. " آنها معمولا برای گرفتن گروگان تور می گذارند، تعداد زیادی را در مسیر حرکت جمعی (اتوبوس و مینی بوس) دستگیر می کنند و بعد گروگانها را تا زمان تعیین تکلیف به کوههای پاکستان یا بلوچستان می برند.
4) گروه ریگی قصد دارد با جنگ نظامی در منطقه ای پر از بحران فضای بازی برای خودش ایجاد کند تا هم از طریق فروش گروگان، هم قاچاق در منطقه، هم باج گیری از قاچاقچیان و هم از طریق کمک های مالی دولتهای خارجی قدرت و ثروت کسب کنند و در نهایت خود را به منطقه تحمیل کنند. برخی ناظران معتقدند در گذشته معمولا این سیستم باج دادن جواب می داد، اما با ورود خارجی ها به معادله دیگر جواب نخواهد داد.
5) بر اساس آنچه تا کنون به دست آمده است، محل آموزش نیروهای تروریست "جندالله " در پاکستان است. آموزش ها به زبان فارسی و انگلیسی صورت می گیرد و اکثر افراد مانند نیروهای الزرقاوی و بسیاری از جریانهای وابسته به القاعده برای عملیات پول می گیرند و باید مدارک انجام عملیات، مانند فیلم و عکس را تحویل بدهند تا پول شان را دریافت کنند، تقریبا این شیوه در کل سیستم جرم و جنایت منطقه وجود دارد. عملیات این گروه جز در حالت گروگانگیری کور، به صورت عملیات انفجاری انجام می گیرد، این گروه در شب 23 آذر 85 عملیاتی علیه استاندار طراحی کرد که ماشین بمب گذاری شده به دلیل نقص فنی قبل از وقت معین و رسیدن استاندار منفجر شد و تعدادی از افرادی که مقابل در استانداری تجمع کرده بودند کشته شدند.
عملیات مهم جندالله
عملیات مهم گروه شامل این موارد بوده است: وقایع 24 اسفند 1384 در جاده زابل به زاهدان در منطقه تاسوکی. واقعه 23 اردیبهشت 1385 درمحور بم به کرمان در منطقه ی دارزین که با بستن راه خودروهای عبوری 34 نفر را کشته و تعدادی را زخمی کرده یا به اسارت بردند. در روز 13بهمن 85 مقارن ساعت 19 و 45 دقیقه چند فرد مسلح چهار مأمور گشت نیروی انتظامی را که در خیابان بزرگمهر مشغول گشت زنی بودند به رگبار بستند و به شهادت رساندند. در این حمله دو افسر انتظامی به نام سرهنگ خواجه و سرهنگ شیبک و یک سرباز وظیفه شهید شدند. و انفجار اتوبوس حامل پاسداران در بامداد 25 بهمن ماه 85 در زاهدان که باعث شهادت 11 و زخمی شدن 18 پاسدار نیروی زمینی سپاه شد. و جدیدترین این عملیات تروریستی انفجار بمب صوتی در جلو ی مدرسه دختران معرفت در زاهدان در شامگاه جمعه 27بهمن ماه است. پس از شروع سال جاری کیهان خبر کشته شدن عبدالمالک ریگی را اعلام کرد، اما بلافاصله عبدالمالک با تلویزیون العربیه مصاحبه کرد و خبر کشته شدنش را تکذیب کرد
خبرگزاری فارس: نجار گفت: ریگی که در اختیار نیروهای امنیتی اطلاعاتی کشورهای بیگانه قرار داشت و دست به شرارت میزد با هوشیاری نیروهای امنیتی و سربازان گمنام امام زمان در یک فرصت مناسب خارج از کشور دستگیر و به داخل منتقل شد.
به گزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزاری فارس، مصطفی محمدنجار وزیر کشور صبح امروز در بدو ورود به بیرجند با حضور در جمع خبرنگاران در خصوص جزئیات دستگیری عبدالمالک ریگی شرور معروف گفت: این فرد شرور که در اختیار نیروهای امنیتی اطلاعاتی کشورهای بیگانه قرار داشت و دست به شرارت میزد با هوشیاری نیروهای امنیتی و سربازان گمنام امام زمان در یک فرصت مناسب در خارج از کشور دستگیر و به داخل منتقل شد.
وی تصریح کرد: این اقدام نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی نشان دهنده اشراف اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی به منطقه است.
وزیر کشور با تبریک به فرماندهی معظم کل قوا و نیروهای نظامی و سربازان گمنام امام زمان اظهار داشت: عبدالمالک ریگی که درصدد بود از نقطهای به نقطه دیگر برای طراحی شرارت جدیدی عازم شود با تور امنیتی که از قبل پهن کرده بودیم دستگیر شد و اکنون در چنگ ملت ایران است.