فتوای جدید یک متفکر اسلامی به نام "جمال البنا" از کشور مصر در خصوص حلال بودن بوسه بین دختران و پسران جوان" در اماکن عمومی بحث و جدال گسترده ای را در بین مجامع علمی و دینی مصر ایجاد کرده است.یکی از بزرگان دانشگاه الازهر و رئیس سابق بخش فتوای این دانشگاه بوده است به شدت به البنا اعتراض کرده و گفت: این گفتار سبب نشر فحشا و مسائلی کنترل ناپذیری خواهد شد... . وی همچنین به با اشاره به فتوای خود به العربیه گفت: به ما واجب است که نسبت به واقعیتی امکان تجاهل به ان در این عصر فعلی نیست شناخت پیدا کنیم. در واقعیت این عصر کنونی، بسیاری از دختران پسران جوان توانایی ازدواج را ندارند. این درحالی است که آنان در شرایطی هستند که بسیاری از عوامل خارجی که باعث تحریک غریزه جنسی می شود بر ایشان سایه گسترانده است. غریزه جنسی ای که خداوند در انسان بنا نهاده است. وی مدعی شد: ما نباید این مشکل را دست کم بگیریم و کوچک بدانیم. فلا یکلف الله نفسا إلا وسعها، و این فتوا به معنای دعوت به فساد نیست. البنا همچنین بالا رفتن سن ازدواج، زیاد شدن مشکلات آن و بیکاری را از مسائلی عنوان کرد که باعث این گناهان کوچک مثل بوسه زدن است، می شود. برخی از علمای الازهر البنا را متهم به انتشار فحشا از طریق این فتوا کرده و خواستار برگشت وی از این نظر شده اند. جمال قطب که یکی از بزرگان دانشگاه الازهر و رئیس سابق بخش فتوای این دانشگاه بوده است به شدت به البنا اعتراض کرده و گفت: این گفتار سبب نشر فحشا و مسائلی کنترل ناپذیری خواهد شد. گفتنی است صدور فتاوی جنجال برانگیز از سوی مرکز الازهر که عمدتا با قصد سازگاری بین دین و دنیای جدید صورت می گیرد، اخیرا افزایش خاصی پیدا کرده است، بطور مثال اخیرا دکتر عزت عطیه استاد و رئیس بخش حدیث در دانشگاه الازهر گفته بود که برای جلوگیری از خلوت یک زن و یک مرد نامحرم در محل کار، "زن می تواند به همکار مرد خود شیر بدهد تا آنها باهم محرم شوند. |
در مقابل سید حسن نصرالله احساس حقارت میکنم
آیت الله مصباح در ادامه با اعلام تواضع در برابر رهبر حزب الله افزودند: بنده که شصت سال با معارف دینی محشور بودهام به ایمان ایشان غبطه میخورم و از همین راه دور عرض میکنم: السلام علیک یابن رسول الله، نصرک الله نصرا عزیزا...
21:32 - 1 اسفند 88
روز گذشته، مراسم سالگرد شهادت شهدای بزرگ مقاومت اسلامی لبنان، شهیدان سید عباس موسوی، شیخ راغب حرب و عماد فایز مغنیه،روز گذشته در سالن موسسه امام خمینی شهر قم برگزار گردید. به گزارش شیرازه و به نقل از امت واحده، در بخشی از این مراسم، آیت الله مصباح یزدی حضور یافت و به ایراد سخنانی کوتاه پرداخت. ایشان در سخنان خود ضمن تاکید بر بزرگی شهدای مقاومت به خاطره خود از ملاقاتش با سید حسن نصرالله پس از ارتحال عماد مغنیه اشاره کرد و گفت: من تصور میکردم با شخص محزون و مصیبت زده روبرو خواهم شد لذا خودم را اماده عرض تسلیت نموده بودم اما وقتی ایشان را دیدم، هیچ نشانهای از حزن در چهره ایشان نبود و بسیار بشاش بودند و من ماندم که حالا چه بگویم! بالاخره با تلکؤ تسلیتی گفتم که ایشان با همان لب خندان گفتند: این یک موهبت بزرگ الهی برای ما بود. من بیشتر تعجب کردم، چون با همان اطلاعات ناقصم میدانستم که این سردار رشید، چه موقعیت و نقشی در حزب الله داشت. در حالی که ما شهادت ایشان را یک فاجعه میدانستیم و بود. ایشان سپس گفت: میترسم اگر موهبتهای متعددی که در شهادت ایشان بود را بگویم کسانی تصور کنند من در آن شریک بودهام!
آیت الله مصباح یزدی افزود: من اعتراف میکنم که بعد از هفتاد سال درس خواندن، در مقابل ایمان ایشان بریدم و آب شدم! این چه ایمان و چه معرفتی است؟ شما بهتر میدانید که ایشان چه نقشی برای سید بازی میکرد اما این مرد بزرگ به خاطر معرفت و باوری که به حکمتهای الهی دارد، خدا هم به او چیزهایی را چشانده است.
ایشان در ادامه با ذکر این نکته که کمتر کسی است که جایگاه عماد مغنیه را بداند و آنگاه صبر سید حسن نصرالله در شهادت او را بتواند درک کند، افزود: حقیقتا من احساس حقارت کردم که ما چه هستیم و چه معرفت و ایمان و فداکاری داریم و اینها چه!
این استاد برجسته حوزه علمیه در ادامه به ذکر ویژگی بارز دیگر سید حسن نصرالله که موجب غبطه ایشان شده است، پرداختند و ارادت و تبعیت سید از مقام معظم رهبری را ستودند. ایشان افزودند: سید، مثل یک سرباز سادهای که در مقابل یک فرمانده بزرگ تسلیم است، در برابر رهبری رفتار میکنند و فرمودند که ما نه تنها هر جا ایشان فرمان بدهند اقدام میکنیم بلکه هر جا احتمال بدهیم که ایشان رضایت دارند اقدام میکنیم. اینجور معرفت و اطاعتی در مقابل فرمانده چیزی است که خدا به هر کسی نمیدهد. ما انسانها مبتلای به انانیت هستیم و خودمان را در مقابل دیگران چیزی حساب میکنیم و به این آسانیها در مقابل دیگری تسلیم نمیشویم! آن هم چنین شخصیتی که اگر کسی ادعا کند که محبوبترین شخصیت روی زمین است گزاف نگفته است. این شخص در مقابل رهبری چنین عمل میکند. اینها همه یک نور الهی در این مرد خداست.
آیت الله مصباح در ادامه با اعلام تواضع در برابر رهبر حزب الله افزودند: بنده که شصت سال با معارف دینی محشور بودهام به ایمان ایشان غبطه میخورم و از همین راه دور عرض میکنم: السلام علیک یابن رسول الله، نصرک الله نصرا عزیزا...
ایشان همچنین در ادامه به تشریح برخی آیات قرآن پرداختند و در بخشی از سخنانشان، سید حسن نصرالله را مصداق بارز آیه «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا...» دانستند و به تواضع ایشان از گذشته تا کنون که چهرهای جهانی هستند اشاره فرمودند و همه این توفیقات را به خاطر تعبد خداوند و ظهور عبودیت اباعبدالله الحسین در شخصیت ایشان دانستند.
این مراسم همچنین با سخنرانی برخی مسوولین حزب الله و اجرای گروه سرود جوانان حزب الله همراه بود.
« خب حالا با اطمینان می توان گفت دور مخملباف به پایان رسیده است، دوری که به اعتقاد من هرگز آغاز نشد...خواهد شد، اما همان تندی و داغی مانع از آن بود که این برودت قریب الوقوع را باور کنند. اما امروز دیگر در وجود او، باید «ایمان بیارویم به آغاز فصل سرد.» «نوبت عاشقی» و «شبهای زاینده رود» از لحاظ ساختار سینمایی به اولین کارهای دانشجویان بی استعداد سینما شبیه هستند و بنابراین، اصلا نباید درباره آنها به عنوان فیلم سخن گفت.»
به گزارش رجانیوز، این یکی از فرازهای نظرات انتقادی شهید سید مرتضی آوینی درباره محسن مخملباف است که در سال 67 در لابلای نقدهای سینمایی او آمده است.
آوینی در یادداشت "مضمون
سید مرتضی آوینی
وی در دو یادداشت
"یادداشت های
آوینی با اشاره به شخصیت وی می نویسد: "مسئلهی مخملباف از «دستفروش»به بعد، فقر و عدالت بوده است بیآنکه جواب را پیدا کند، و آدمی مثل او هرگز به جواب نخواهد رسید. شکاک است، اما این شک را مقدمهی رسیدن به یقین و بعد هم قطعیت و قاطعیت قرار نمیدهد. فقط شک میکند و دیگران را به شک میاندازد و بعد هم رهایشان میکند، چرا که خودش هم به جواب نرسیده است."
او در ادامه می نویسد: "وقتی که به سینمای مخملباف میروی باید قبول کنی که یک ساعت و نیم از زندگیات را در یک فضای آکنده از بدخلقی، عصبانیت، ظاهرگرایی، تردید، نیهیلیسم مزمنِ بدخیم، سیاهاندیشی، سرگردانی و عوامفریبی سر کنی. اشکال کار اینجاست که وقتی کسی به اینجا میرسد باز هم هیچچیز مانع از آن نیست که امکانات سینما در اختیارش قرار بگیرد و فیلم بسازد، فیلم اکران عمومی پیدا کند و آدمهای بسیاری فیلم را تماشا کنند و بیماریهای فیلمساز به آن کسانی که آمادگی دارند سرایت کند و مگر نه اینکه آقای مخملباف خودشان بارها گفته بودند که فیلم، کارگردان را لو میدهد؟"
آوینی ضمن مقایسه فضای روشنفکرمآبانه "فرماندار" با "هامون" و اشاره به اینکه "این سردرگمی صفت ذاتی روشنفکربازی است"، معتقد است فرماندار سردرگم تر از هامون است.
اهانت مخملباف به شهید رجایی در سال 65
فیلم سینمایی "فرماندار" حاوی اهانت هایی به رئیس جمهور شهید رجایی است و این نکته را سید مرتضی با نقل یکی از دیالوگ های فیلم فرماندار مورد اشاره قرار می دهد که میگوید: "وقتی یک سیرابی فروش معاون فرمانداری می شود و یک کاسه بشقابی رئیس جمهور، معلوم است که کار به کجا می کشد." و سپس می نویسد: "مقصود از رئیس جمهور کاسه بشقابی، شهید رجایی است و آدم در می ماند که مگر قرار نبود داستان در زمان بنی صدر اتفاق بیفتد!"
مخملباف؛ مدافع لیبرالیسم جنسی
سید شهیدان اهل قلم و تفکر، معتقد است مخملباف هنوز در اصول اعتقاداتش دچار شک و تردید است: "کسی که بر سر عدالت مشکل دارد باید بداند که پای عقل او در مسئلهی جبر و اختیار میلنگد؛ بگذریم از آنکه اصلاً جای مباحثه و حل مسائل فلسفی در سینما نیست. کسی تا به قطعیت نرسیده است نباید فیلم بسازد و اگر هم فیلم میسازد تا طرح مسئله کند، باید داستانی را طراحی کند که در طول آن، در متن وقایع و ارتباط میان افراد، این مسئله وجود پیدا کند. از زبان قاضی فیلم «نوبت عاشقی» میشنویم که: «قضاوت به درد کسی میخورد که به نتایج عمل مجرم فکر میکند نه به دلایلش.» و درست خود آقای مخملباف هم به همین درد مبتلاست."
آوینی که نمیدانست روزگاری کار محسن مخملباف به تولید فیلم «سکس و فلسفه» خواهد کشید، در ادامه این یادداشت او را مدافع لیبرالیسم جنسی معرفی می کند و می نویسد: "در جامعهای که «جبر موقعیت و شرایط» بسیاری از جوانان کشور را وا داشت تا خود را برای آزادی فدا کنند، «جبر همان موقعیت و شرایط» بچه مسلمان دیگری را هم وا داشت تا خط بطلان بر هرچه داشت بکشد و در صف اصحاب هربرت مارکز و پوپر از لیبرالیسم جنسی دفاع کند! به راستی از «جبر محیط» چه کارها که برنمیآید!"
دور مخملباف به پایان رسیده است
در ادامه همین مقاله بلند، جایی که نوبت به نقد "نوبت عاشقی" و "شبهای زاینده رود" می رسد؛ مرتضی آوینی در همان آغاز، فاتحانه می نویسد "خب حالا با اطمینان می توان گفت دور مخملباف به پایان رسیده است، دوری که به اعتقاد من هرگز آغاز نشد." و بعد هم پیش بینی می کند که "او هیچگاه فیلمساز نخواهد شد."
مخملباف که در "نوبت عاشق" نویسنده و در "شبهای زاینده رود" کارگردان است، اینگونه مورد خطاب فیلسوف فقید سینمای ایران قرار می گیرد که: "آقای مخملباف! شما متعلق به قشری از جامعهی ایران هستید که هرگز روشنفکر نخواهید شد. شما اگر بخواهید ادای روشنفکرها را در بیاورید فیلمی مثل «شبهای زایندهرود» میسازید که یک فیلمفارسی است و هر پلان فیلم داد میزند که سازندهی فیلم از روشنفکری و مراتب و لوازم آن بیخبر است و فقط راهگم کردهای حیران است. فیلم روشنفکری، «پردهی آخر» است با ساختی در کمال مهارت. فیلم روشنفکری، فیلم «نقش عشق» است. فیلم روشنفکری خودش داد میزند که فیلمسازش متعلق به بورژوازی اشرافمنش علمزده و غربزدهی ایرانی است. شما فیلمفارسی میسازید و از «دستفروش» به بعد، فقط شعار دادهاید."
آوینی حتی پا را فراتر می گذارد و بنا به شناخت شخصی که از این کارگردان سینما دارد، او را تحقیر می کند: "آقای مخملباف هنوز در مرحلهی «شک» است و خلاف آنچه وانمود میشود هیچچیز برای گفتن ندارد. فیلم ساختن برای او نوعی اظهار وجود است و هیچ غایت دیگری را در نظر ندارد. خانهتکانی هم نکرده است و فقط در شک خویش عمیقتر و عمیقتر شده است، اما باز هم حاضر به اعتراف به این حقیقت، لااقل در نزد خویش نیست. او باید روی به صداقت بیاورد تا نجات یابد."
وی در یک قضاوت کلی درباره شخصیتهای فیلم های مخملباف می نویسد: "انسان در فیلمهای مخملباف موجودی بیهویت، سرگشته، کور و حیوانصفت است و میان پرسوناژهای او با زندگی واقعی هیچ نسبتی نیست. او همه چیز را برای دستیابی به مطامعی خاص، آنسان که خود میخواهد شکل میدهد، اما از آنجا که هنوز خود به قطعیت نرسیده است، فیلمهایش نیز تجسم شکاکیت بیانتهای او هستند."
در
سید مرتضی آوینی
آوینی در تحلیلی از آغاز روند ابتذال و استحاله در برخی فیلم های ایرانی، پیش قراول آن را افرادی ظاهرا منتسب به انقلاب و باطناً پیوسته با دشمن می داند و با اشاره صریح به مخملباف می نویسد: «پیشقراولان ایجاد آن فضای مغشوشی که امکان ازالهی هویت از انقلاب را رفتهرفته فراهم کند باید افرادی باشند ظاهراً منتسب به خود انقلاب و باطناً پیوسته با دشمن. محسن مخملباف یکی از بهترین کسانی بود که میتوانست این وظیفه را بر عهده بگیرد؛ سیاهاندیشی و عصبیت او سالها بود که خود را در فیلمهایش به ظهور رسانده و گرگها را در کمین او نشانده بود.یک تحلیل درست از جلوههای تحولات فکری او در فیلمهایش میتوانست بهخوبی نشان دهد که مخملباف خودش نیز به همان دور باطلی گرفتار آمده است که «بایسیکلران» در آن رکاب میزد و به مقصد نمیرسید. دیگر پرسوناژهای او نیز به مقصد نرسیدند، نه دستفروش، نه حاجی و نه دیگران...»
آوینی به خودی ها تذکر می دهد و می نویسد: «آنچه که به آنان این جرأت را بخشیده یکی تفرقهی حاکم در میان ماست و دیگر، وجود افرادی چون مخملباف که به حریمهایی که روزی به آن اعتقاد داشتهاند وفادار نماندهاند... مخالفان سیاسی داخلی و خارجی، این کارگردان را به عنوان «یک فرد حزباللهی که از عقاید خویش برگشته است» میشناسند و به همین دلیل در هنگام نمایش فیلمهای او، درست در نقاطی که نیشی سیاسی به نظام میزند، تماشاگران جشنوارهای هم کف میزنند."
دستفروش؛ آینه نابخود مخملباف
سید مرتضی بارها به نمایان شدن انحراف مخملباف در فیلم «دستفروش» به نویسندگی و کارگردانی وی، اشاره می کند.
او بارها و بارها
او در این مقاله نیز این فیلم را آینه نابخود مخملباف می خواند و می نویسد: "آن "فیلم «دستفروش» ـ آینهی نابهخود مخملباف ـ نشان میداد که دیگر میان او و تفکر دینی هیچ پیوندی نمانده است و هرچه هست به تلنگری فرو خواهد ریخت و آقای مخملباف نیز در پرتگاهی خواهد افتاد که بسیاری دیگر فرو غلطیده بودند. و البته در عمق این پرتگاه، آغوشی شیطانی هم باز است که بازماندگان از قافلهی حق را میبلعد. آنچه که باعث میشد تا ما علیرغم آگاهیمان از تحولات فکری و درونی او سکوت کنیم همان ملاحظاتی بود که امروز ما را وا داشته است تا با تفکر او به مقابله برخیزیم."
خبرگزاری فارس: عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: پیشرفت کشور نه با ارزشهای ملیگرایانه بلکه با تکیه بر ارزشهای اسلامی محقق شده است.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیتالله محمدتقی مصباح یزدی سهشنبه شب در مراسم افتتاحیه سومین اردوی نخبهپروری انجمنهای اسلامی مستقل دانشجویان سراسر کشور که در موسسه علمی پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد، در سخنانی اظهار داشت: با روحیهای که بنده از دانشجویان جوان مشاهده کردهام باید بگویم که بیشترین فایده انقلاب اسلامی تربیت کردن چنین جوانانی است.
وی با بیان اینکه امروز راه حل بسیاری از مشکلات از حوزههای علمیه مطالبه میشود، بیان داشت: حوزههای علمیه به تنهایی نمیتوانند مشکلات را برطرف کنند همانگونه که دانشگاهیان و دولت نمیتواند به تنهایی مشکلات را برطرف کند.
رئیس موسسه علمی پژوهشی امام خمینی (ره) با بیان اینکه امروز دانشجویان دلسوزان انقلاب اسلامی هستند، یادآور شد: شما دانشجویان دلسوزان انقلاب اسلامی هستید و دغدغه اصلی شما این است که چرا حوزههای علمیه آنچه که باید بکند انجام نمیدهد، البته اینکه انسان درد داشته باشد و جرات بیان کردن آن را نیز داشته باشد بسیار خوب و مفید است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نامگذاری سال 89 به عنوان سال همت مضاعف و کار مضاعف توسط مقام معظم رهبری خاطرنشان کرد: همه با مفهوم همت و کار آشنا هستند و همه میدانند که با بیهمتی کسی به جایی نمیرسد، ارزش کار و همت برای همه واضح است و رهبر معظم انقلاب نخواستند که چیز مجهولی را برای ما کشف کنند.
مصباح یزدی ادامه داد: البته امسال شرایطی ایجاد شده است که باید بیشتر به این موضوع توجه شود، هستند کسانی که همت بلندی دارند و میخواهند کار کنند، ولی کسانی نیز هستند که میخواهند پیشرفت داشته باشند و همت بلندی دارند ولی میخواهند که برای رسیدن به هدف خود کار کمتری انجام دهند.
وی با بیان اینکه ما نیازمند یک همت بلند انسانی هستیم و لازمه آن این است که یک کار مشروع الهی انجام دهیم، بیان داشت: خوی بسیاری از مردم راحتطلبی است، مردم میخواهند که ترقی کنند و به همین حدی که هستند، قانع نیستند ولی این ترقی در حدی است که به منافعشان ضرر نزند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه ضرر برخی از این افراد برای جامعه بیشتر از منفعتشان است، اظهار داشت: بسیاری از کسانی که کشفیات علمی کردهاند به دلیل این است که همت بلندی داشتند، ما اگر میخواهیم جامعه پیشرفت کند باید به دنبال این افراد بگردیم، کسانی که در بحث هستهای در کشور فعالیت کردهاند چندین نفر هستند ولی منفعتشان به میلیونها نفر رسیده است.
وی گفت: برخیها معتقدند که اگر روحیه وطنپرستی در فرد تقویت یابد این فرد به دنبال رشد و توسعه جامعه میرود، چندین قرن است که در دنیا روی مسئله ناسیونالیستی کار میشود و در ایران هم قبل از شکلگیری قیام امام خمینی(ره) کسانی که با رژیم شاهنشاهی مبارزه میکردند روی مسئله ناسیونالیستی تاکید داشتند.
مصباح یزدی با بیان اینکه راهی که سیاستمداران برای پیشرفت جوامع معرفی کردهاند ناسیونالیستی است، خاطرنشان کرد: امروز در برخیها این روحیه جلوه میکند، آنها میگویند که ما به دنبال آباد کردن ایران هستیم.
وی ادامه داد: مهندس بازرگان در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود که فرق من و امام خمینی(ره) این است که او ایران را برای اسلام میخواهد و من اسلام را برای ایران میخواهم، البته او صداقت داشت و آنچه که در دل داشت را اعلام داشت و اعتراض میکرد که چرا به فلسطین باید کمک کنیم.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اضافه کرد: آیا امام خمینی(ره) به این منظور قیام کرد و محور سخنرانیهایشان این موضوع بوده است، اشتباه برخی افراد در گذشته که قدرت کشور را در دست داشتند امروز معلوم میشود و ما نباید کاری کنیم که آیندگان ما را لعنت کنند.
وی گفت: آیا ما امروز باید روی شعار ملیگرایی و پیشرفت کشور کار کنیم و یا اینکه مسیر را درست رفتهایم و به کار خود ادامه دهیم، ما با ترویج ارزشهای اسلامی میتوانیم پیشرفت کنیم نه با تکیه بر ارزشهای ملیگرایانه.
مصباح یزدی تصریح کرد: کسانی که انرژی هستهای و پیشرفتهای هوا فضا را برای کشور به ارمغان آوردند با رویکرد دینی این اقدامات را انجام دادند، آنها همیشه با وضو وارد آزمایشگاه خود میشدند و از ارزشهای دینی استفاده کردند.
وی ادامه داد: آیا در جبهههای حق علیه باطل ملیگرایی سبب شد که رزمندگان به پیروزی برسند یا عشق الهی بود که توانایی پیروزی را به رزمندگان میداد.