خدا را فرشته‏اى است که هر روز بانگ بر مى‏دارد : بزایید براى مردن و فراهم کنید براى نابود گشتن و بسازید براى ویران شدن . [نهج البلاغه]

فرهنگی سیاسی اجتماعی

ایران با سیستم جدید موشکی خود قادر به انهدام هواپیماهای جنگی پیشرفته است
کوالالامپور - خبرگزاری غیرمتعهدها روز دوشنبه با انعکاس سخنان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ایران درباره راه اندازی سیستم جدید موشکی، نوشت: ایران با سیستم جدید موشکی خود قادر است هواپیماهای جنگی پیشرفته را منهدم کند.
به گزارش ایرنا به نقل از این خبرگزاری، این سیستم که مرصاد نامگذاری شده، قادر است هواپیماهای جنگی با فناوری پیشرفته را که در ارتفاع کوتاه یا متوسط پرواز می کنند، مورد هدف خود قرار دهد.
بر اساس این گزارش، این سیستم موشکی توسط وزارت دفاع ایران طراحی و تولید شده و دارای سکوهای متحرک پرتاب است.
خبرگزاری غیرمتعهدها در ادامه به نقل از سردار سرتیپ احمد وحیدی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح می افزاید: این سیستم دارای قابلیت های بالایی همچون پرتاب در سرعت بالا، ردیابی و تعقیب دشمن و هدف گیری دقیق بوده و می تواند وظیفه دفاع از تاسیسات هسته ای را به خوبی انجام دهد.



رهروان شهادت ::: دوشنبه 89/1/23::: ساعت 9:57 صبح

اختصاصی ایرنا/
انتقاد اساتید دانشگاههای آمریکا و اروپا از سخنان اوباما علیه ایران
تهران - جمعی از اساتید دانشگاههای اروپا و آمریکا در گفت و گو با ایرنا سخنان اخیر باراک اوباما علیه ایران را غیرقابل تصور و نادرست خواندند.
"باراک اوباما" رییس جمهور ایالات متحده آمریکا، آخر هفته گذشته در سخنانی به تبیین استراتژی جدید هسته ای این کشور پرداخت و در سخنانی تند و بر خلاف قوانین بین الملل و با ادبیاتی خصمانه، دو کشور ایران و کره شمالی را از استراتژی جدید خود مستثنی ساخت و به نوعی، تهدید حمله هسته ای علیه این دو کشور را مطرح کرد.
کمی بعد از آن بسیاری از رسانه های جهان به بررسی این سخنان پرداختند و اظهارات رییس جمهور آمریکا را تعجب آور و به دور از واقعیات جهانی عنوان کردند و تلاش داشتند تا این گاف اوباما را توجیه و تفسیر کرده و شرایط را عادی نشان دهند.

پروفسور "فواد جرجیس"، استاد برجسته دانشگاههای انگلیس و آمریکا در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار سیاسی ایرنا ضمن انتقاد از سخنان اوباما، گفت: من شک دارم و نمی توانم باور کنم که آمریکا بتواند برای یک بار دیگر از تسلیحات اتمی استفاده کند به ویژه این که اکنون باراک اوباما در راس دولت آمریکا قرار گرفته است.
جرجیس که علاوه بر تدریس در مدرسه اقتصاد در لندن- LSE - در دانشگاه های هاروارد و کلمبیا در آمریکا نیز تدریس کرده است، تاکید کرد: این اقدام، واقعا غیر قابل تصور است.

گفتنی است آمریکا تنها کشوری که تاکنون از تسلیحات اتمی برعلیه یک کشور دیگر استفاده کرده است.

"ریچارد ند لبو"، استاد و کارشناس روابط بین الملل در اروپا نیز با نادرست خواندن آنچه به نقل از اوباما مطرح شده است، تصریح کرد: از نظر من تهدید دیگر کشورها و یا استفاده از تسلیحات اتمی علیه کشورها، غیر قابل تصور است.
این استاد بریتانیایی تاکید کرد: کشورها تنها در یک حالت می توانند و اجازه دارند که به دیگر کشورها حمله اتمی کنند و آن هنگامی است که یک کشور مورد حمله هسته ای از طرف کشور دیگری قرار گرفته باشد، که البته احتمال وقوع چنین حالتی در مورد آمریکا وجود ندارد.

"روی آلیسون"، استاد روابط بین الملل دانشکده اقتصاد لندن و کارشناس مسائل امنیتی روسیه نیز با انتقاد از این سخنان، گفت: موضوع اقدام و حمله اتمی آمریکا به یک کشور، موضوعی کاملا غیر قابل تصور و محال است زیرا تنها در شرایطی یک کشور می تواند به یک کشور دیگر حمله هسته ای انجام دهد که موجودیت آن کشور به مخاطره افتاده باشد.
وی تاکید کرد: از آن جا که ایران هیچ تسلیحات اتمی ندارد، پس جایی برای نگرانی وجود ندارد .

به رغم این، "مارک مدیش" مشاور بیل کلینتون رییس جمهور پیشین آمریکا به ایرنا گفت که اوباما هیچ کشوری را تهدید نکرده است و منظور وی این گونه نبوده است.
وی مدعی شد: دکترین اصلاح شده و جدید هسته ای آمریکا از گزینه های هسته ای ، به دور است.
این استاد آمریکایی، توافق جدیدی که بین روسیه و آمریکا برای کاهش زرادخانه حاصل شد را دلیلی بر تعهد این دو کشور به پیمان ان پی تی خواند.

پیش از این، یک استاد چینی رشته علوم سیاسی در دانشگاه وارن ویلسون آمریکا در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا با بیان اینکه آمریکا و هیچ کشوری نباید جرات کنند به تهدید هسته ای علیه دیگر کشورها بپردازند، تصریح کرد: این درحالی است که آمریکا قوانین بین الملل را با معیارهای دوگانه خود نادیده می گیرد و به تهدید کشورها می پردازد.
"دانگ پینگ هاناین" ، خاطرنشان کرد: آمریکا در موضوع عدم اشاعه معیارهای دوگانه ای دارد.
وی در واکنش به سخنان "باراک اوباما" در اعلام استراتژی جدید هسته ای این کشور که با تهدید اتمی ایران و کره شمالی همراه بود، گفت: از نظر من بهترین وضعیت هنگامی اتفاق می افتد که هیچ کشوری در جهان تسلیحات هسته ای در اختیار نداشته باشد، از آن استفاده نکند و یا به وسیله آن به تهدید دیگر کشورها نپردازد.
این تحلیلگر و کارشناس چینی ادامه داد: باید امور به گونه ای مدیریت شوند و سیاست کشورها به طرفی برود که هیچ کشوری جرات تهدید دیگر کشورها به استفاده از تسلیحات اتمی را نداشته باشد.
وی با اشاره به این مطلب که تنها برای تحقق صلح تلاش می کند، تاکید کرد: من می دانم که کشور شما -ایران- هیچ گاه برای تولید تسلیحات اتمی تلاش نکرده است.
وی در بخش دیگری از گفتگوی خود با اشاره به سیاست های آمریکا این پرسش را مطرح کرد هنگامی که یک کشور که بمب هسته ای دارد و از آن استفاده کرده و بقیه کشورها را تهدید می کند، دیگران چه سیاستی را باید اتخاذ کنند و چه کاری انجام دهند؟
وی گفت: ایالات متحده در اعلامیه استقلال خود همه انسان ها را برابر دانسته است، اما همانطور که پیش از این در یکی از مقالاتم اعلام کردم، همین کشورآمریکا، چشم خود را به روی برخی کشورهای دوست و متحدش، بسته است. این کشورهای دوست آمریکا، علاوه بر این که دارای تسلیحات اتمی هستند، موضوع عدم اشاعه هسته ای را نیز نقض کرده اند.
این استاد تاریخ و علوم سیاسی در آمریکا چند هفته قبل در مصاحبه ای که با روزنامه چینی "چاینا دیلی" انجام داده بود بر صلح آمیز بودن برنامه های هسته ای ایران تاکید کرد و گفت ایران به دنبال تولید سلاح هسته ای نیست و چین نباید از تحریم های آمریکا علیه ایران حمایت کند.
دانگ پینگ هان در این رابطه گفت که ایران به دنبال ساخت بمب هسته ای نیست زیرا برای ایران استفاده ای ندارد.

حضرت آیت الله خامنه ای روز یکشنبه در دیدار رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرماندهان کل ارتش و سپاه، و جمعی از فرماندهان عالیرتبه نظامی و انتظامی، با تأکید بر اینکه در دنیای مبتنی بر فریب، دروغ، ظلم و زور نقابدار، برخی قدرتها به دلیل غرور و اعتماد به پایه های پوشالی قدرت، اختیار خود را از دست می دهند افزودند: نمونه این موضوع، سخنان اخیر رئیس جمهور امریکا است که ملت ایران را تلویحاً تهدید به استفاده از سلاح اتمی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این سخن بسیار عجیب است و دنیا نباید از آن بگذرد زیرا در قرن بیست و یکم که قرن ادعاهای حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است، رئیس یک کشور تهدید به حمله اتمی می کند.
حضرت آیت الله خامنه ای اینگونه سخنان را به ضرر آمریکا دانستند و خاطر نشان کردند: معنای اینگونه سخنان این است که دولت آمریکا، دولتی شریر و غیر قابل اعتماد است.
ایشان افزودند: امریکاییها در سالهای اخیر تلاش زیادی کردند تا بگویند جمهوری اسلامی ایران در موضوع هسته ای غیرقابل اعتماد است در حالیکه اکنون مشخص است، غیرقابل اعتماد، آن دولتهایی هستند که بمب اتمی دارند و با بی حیایی دیگران را تهدید به بمب اتم می کنند بنابراین سخنان رئیس جمهور امریکا، رسوا کننده است.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز امروز با انتشار بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن ادبیات جنگ طلبانه باراک اوباما از وزارت امور خارجه خواستند تا از دولت آمریکا به عنوان تهدید کننده صلح و امنیت جهانی رسما به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کند.
نمایندگان مجلس در این بیانیه که به امضای 225 تن رسیده به باراک اوباما هشدار دادند که منطقه حساس خلیج فارس و خاورمیانه را بیش از این با بحران مواجه نکند و با زبان جنگ طلبانه و ضد حقوق بشری که احساسات همه ملت‌ها را جریحه‌دار کرده و نشان از روحیه استکباری این کشور دارد بیش از این آمریکا را نزد ملت‌ها و افکار عمومی جهانیان مطرود نکند.




رهروان شهادت ::: دوشنبه 89/1/23::: ساعت 9:29 صبح

ادعاهای وزیران خارجه و دفاع امریکا در مورد ایران در یک برنامه تلویزیونی
«ای.بی.سی.نیوز»؛ ایران نسل سوم سانتریفیوژها را رو نمایی کرد

سیاست > انرژی‌هسته‌ای  - یک روز قبل از برگزاری اجلاس «امنیت هسته‌ای» در واشنگتن، وزرای خارجه و دفاع آمریکا در مصاحبه با شبکه‌های مختلف خبری به تشریح مواضع هسته‌ای دولت آمریکا پرداختند.
به گزارش خبرآنلاین روز یکشنبه و در خلال مصاحبه این 2 وزیر دولت اوباما با شبکه «ای.بی.سی.نیوز» چندبار نیز به ایران اشاره شد. 

به گزارش وب‌سایت این شبکه آمریکایی مجری برنامه «این هفته This Week» به هیلاری کلینتون گفت هفته قبل در مورد عوامل بازدارنده خیلی صحبت شد، به ویژه عوامل بازدارنده بر ضد ایران. و با وجود این، ایران از نسل سوم سانتریفیوژهای‌اش خبر داد که 6 برابر سریع‌تر از نسل قبل هستند. آیا ایران به ایالات متحده نمی‌گوید که «ما [از پیگیری برنامه هسته‌ای] منصرف نشدیم»؟

وزیر خارجه آمریکا پاسخ داد «هفته بسیار مثبتی برای سیاست خارجی آمریکا بود و به ویژه با توجه به گزارش وضعیت هسته‌ای. هنگامی که به موضوع ایران می‌رسیم، ما هر چیزی که آنها می‌گویند باور نمی‌کنیم چون می دانیم آنها همیشه راست نمی‌گویند، چرا که می‌دانیم آنها تمایل دارند تا چیزهایی بگویند که احتمالا محقق شده و یا احتمالا محقق نشده باشد؛ ممکن است درست باشد و ممکن است نادرست باشد. اما در واقع ستیزه‌جویی آنها هر روز به ما کمک می‌کند».  

کلینتون افزود «کشورهایی که ممکن است درباره نیات ایران شک داشته باشند، دولت‌هایی که احتمالا تردید داشتند ایران در صدد تسلیحات هسته‌ای است، با شواهدی که ما ارائه کردیم و آنچه از رهبران ایران دیدند، تردیدهای‌شان برطرف شد».<\/h2>

وزرای خارجه و دفاع آمریکا
چرا نتانیاهو نیامد؟
از کلینتون در مورد انصراف نتانیاهو از شرکت در اجلاس امنیت هسته‌ای سوال شد. 

وزیر خارجه آمریکا به شکل تناقض‌آمیزی پاسخ داد «بخشی از اهداف اجلاس امنیت هسته‌ای توجه به تهدیدات ناشی از تروریسم هسته‌ای است. و بر این باور نیستیم که تهدید تروریسم هسته‌ای از ناحیه دولت‎‌ها است. بزرگترین نگرانی ما این است که تروریست‌ها به مواد هسته‌ای دست پیدا کنند. ما از کره و ایران در هراسیم، چرا که رفتار آنها غیرقابل پیش‌بینی است. آنها در مقابل کشورهایی مانند اسراییل و سایر همسایگان در خلیج [فارس] موضع دارند، این امر آنها را تبدیل به خطر می‌کند». 
 
کشورهایی چون مصر و ترکیه قصد دارند موضوع عدم عضویت رژیم صهیونیستی را در اجلاس امنیت هسته‌ای واشنگتن طرح کنند و از این رژیم بخواهند تا به بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازدید از زرادخانه‌های هسته‌ای را بدهد.  

مجری برنامه به گیتس گفت بسیاری از جمهوری خواهان بر این باورند در استراتژی جدید، ایالات متحده مواردی را از روی میز حذف کرده که باعث بازدارندگی سایر کشورها می‌شده است. 

وزیر دفاع دولت اوباما پاسخ داد تصور می‌کنم آنچه رخ داده این است که شرایط تغییر کرده، ما امروز عوامل بازدارنده بیشتری داریم، چرا که ما به بازدارندگی هسته‌ای، دفاع موشکی را اضافه کرده‌ایم. و با رویکرد انطباقی رییس جمهور، ما توان بیشتری برای منصرف کردن ایرانی‌ها خواهیم داشت، چرا که دفاع موشکی عظیمتری داریم.
 




رهروان شهادت ::: دوشنبه 89/1/23::: ساعت 9:26 صبح

اشاره: مصاحبه با سردار سرتیپ دوم نعمت‌اللهی، فردی که پنج سال مجالست دائمی با شهید صیاد شیرازی داشته است، به لطف هماهنگی یکی از دوستان در شرایطی فراهم شد که او تا دقایقی قبل از آن نمی دانست ما برای مصاحبه به سراغش خواهیم رفت. سردار که فردی بسیار اخلاقی بود و از جلوه‌گری رسانه‌ای بیزار،‌ تا زمان این مصاحبه با هیچ رسانه‌ای مصاحبه نکرده بود. او کسی بود که در پنج سال آخر حیات دنیایی شهید بزرگوار صیاد شیرازی ، بیش از هر فردی با او محشور بوده است. خاطرات او به خوبی نمایانگر آن است که چرا آن شهید رادمرد را "صیاد دلها" می نمامیدند.

آشنائی شما با شهید صیاد شیرازی را از کجا و چگونه بود و چه ویژگی‌هائی را در ایشان بارز دیدید؟
من از سال 68 به صورت رسمی با ایشان آشنا شدم. من بازرس ستاد مشترک و ایشان رئیس بازرسی ستاد کل بودند و به دلیل کاری از نزدیک باهم آشنا شدیم.

یکی از ویژگی‌های شهید صیاد این بود که آدم را ارزیابی میکرد. وقتی که می‌خواست مسئولیت اداره دفتر را به من ارجاع کند، دیدم که با دقت خط سیر فعالیت‌ها و گذشته مرا پیگیری می‌کند و لذا حدود دو سالی طول کشید که از سپاه به ستاد کل آمدم. در سال 73 ایشان هم جانشین رئیس ستاد و هم مسئول بازرسی بود. من آن موقع سرهنگ بودم و مرا به عنوان رئیس دفترشان دعوت به کار کرد که تا روز شهادت به صورت شبانه‌روزی با ایشان بودم. ایشان خیلی پرکار بود و تا مدتی خیلی به ما فشار می‌آمد. من رئیس دفترش بودم و از صبح تا ساعت ده شب با ایشان بودم. ساعت ده شب که ایشان می‌رفت، من هنوز کار داشتم، به طوری که یک وقتی به یکی از دوستانش گفته بود که من دلم برای نعمت‌اللهی می‌سوزد و انشاء‌الله در جای دیگری از او استفاده کنیم، چون در این مدت خیلی فشار روی او بوده و چند سال شبانه روز کار کرده است. این را که شنیدم جرئت پیدا کردم و نامه‌ای به ایشان نوشتم که ما را آزاد کنند برویم. ایشان گفت که فعلاً صبر کنید و بعد هم نصیحتم کرد که مشکلات نباید انسان را از راه به در کند. مدتی گذشت و باز در مرحله دیگری درخواستم را تکرار کردم. ایشان گفت که من یک جایی را برای شما در نظر گرفته‌ام، باز هم صبر کن. مرحله سوم که با ایشون صحبت کردم، گفت دو ماه به من فرصت بده و خدا شاهد است که درست سر دو ماه شهید شد. من تاریخ را دقیقاً یادداشت کرده بودم و دیدم که سر دو ماه بود.

نکته جالب این است که چطور شهید صیاد با اینکه یک ارتشی بود، یک سپاهی را برای اداره دفترش انتخاب کرد.

من سپاهی با ایشان که ارتشی بود طوری کار می‌کردیم که واقعاًَ چنین چیزی را احساس نمی‌کردیم. ایشان بسیار مقرراتی بود، ولی انسان به هنگام همکاری با ایشان اصلاً چنین چیزی را احساس نمی‌کرد.

از لحاظ امور معنوی هم ایشان برنامه خاصی داشتند؟
ایشان چهارچوب و قالب خاصی برای خود درست کرده بود و وقتی انسان بررسی می‌کرد، می‌دید مدت‌ها در همه ابعاد کار کرده است. ایشان در ماه‌های رمضان، رجب و شعبان انسان دیگری می‌شد و روزه می‌گرفت. در ماه رمضان این حالاتش اوج می‌گرفت. در ماه‌های محرم و صفر هم خیلی عجیب و غریب بود و زندگی‌اش را طوری برنامه‌ریزی کرده بود که اینها جزو برنامه‌های همیشگی‌‌اش بود. تمام ساعات روزانه ایشان حساب و کتاب داشت. بی‌تردید منافقی هم که ایشان را شهید کرد، روی همین نظم حساب کرده بود. به حفظ رابطه با علما و روحانیون بسیار مقید بود. تک تک کارهایش وقت دقیق داشت و می‌شد از روی آنها زمان دقیق را فهمید. یک وقتی که مشغول کار بودم، از صدای قدم‌های ایشان می‌فهمیدم که الان وقت نماز است.

بعد از شهادت ایشان مشخص شد که خودشان رانندگی می‌کردند، در حالی که قاعدتاً فردی در این سطح سازمانی از لحاظ امنیتی باید راننده و محافظ اختصاصی داشته باشد. به نظر شما علت این موضوع چیست؟
ایشان در همان زمانی که شهید شد، دوتا راننده داشت، اما از مدت‌ها قبل یکی از آنها را در اختیار سپاهی جانباز شیمیائی قرار داده بود که در دوره دکترا تحصیل می‌کرد و به دلیل مشکلات جسمی در رفت و آمد مشکل داشت. ایشان به خاطر تشویق آن برادر جانباز یک راننده را با ماشین در اختیارش گذاشته بود و لذا دو سالی می‌شد که روز در میان، خودش رانندگی می‌کرد. آن روزی هم که شهید شد، شیفت همان راننده در اختیار آن برادر جانباز بود.

این احترام به وی به خاطر جانبازی‌اش بود؟
شهید به همه احترام می‌گذاشت. یک روز صبح آمد و به من گفت: «فلانی! من دیشب داشتم توی خیابان راه می‌رفتم که پسر جوانی با مادرش جلوی مرا گرفت و گفت که مادرش بیمار است و از شهرستان برای مداوا به تهران آمده‌اند. گفت مادرش عمل جراحی دارد. من آدرس آنها را گرفتم. گفتند در فلان مسافرخانه هستند. البته من کمک مختصری به آنها کردم، ولی شما اگر حاضری در یک کار خیر شرکت کنی، بیا و به این آدرس برو». گفتم: «اگر شما بفرمائید حتماً این کار را انجام می‌دهم». گفت: «برو به فلان آدرس و وضعیت را به من خبر بده تا ببینیم اگر راست گفته‌اند، آنها را ببیریم بیمارستان و راهنمائی‌شان کنیم».

از مبلغی که آنها از شهید صیاد گرفته بودند، فهمیدم که واقعاً بیمار نبوده‌اند، با این همه به آن آدرس رفتم و اثری از آثارشان پیدا نکردم. غیر ممکن بود کسی از ایشان کمک بخواهد و ناامید برگردد. ایشان تا آنجا که در توانش بود تلاش می‌کرد تا حاجات افراد را برآورده کند.از لحاظ احترام به انسان‌ها و خواسته‌هایشان نظیر نداشت. جالب اینجاست که ایشان ارتشی بود، ولی مراجعاتی که به ایشان می‌شد بیشتر از سوی بچه‌های سپاه بود، برای همین ما سپاهی‌هائی که برای ایشان کار می‌کردیم، اصلاً تفاوتی را احساس نمی‌کردیم. شهید صیاد مطابق شخصیت آدم‌ها با آنها برخورد می‌کرد. روزی که رئیس دفترشان شدم، یک کلید ماشین به من داد و گفت: هر جا می‌روید با این ماشین بروید» من خدمت ایشان گفتم: «من هر جا بوده‌ام، ماشین تحویل نگرفته‌ام. ترجیح می‌دهم با سرویس بیایم. بگذارید این قسم ادامه داشته باشد. فقط شب‌ها که سرویس نیست، بفرمائید کسی بیاید و مرا به منزل برساند». در آن لحظه احساس کردم که ایشان خوشش نیامد، ولی دو ماهی که کار کردیم، گفت: «فلانی! این روحیه‌ات را حفظ کن».

از رفتارهای ایشان در محیط کار و خانه و با دیگران نکاتی را ذکر کنید.
به پرسنل به شدت احترام می‌گذاشت. از خریدهایی که برای خانه‌اش می‌کردیم، کاملاً معلوم بود چگونه زندگی می‌کند.صورت می‌داد به راننده می‌گفت که اینها را بخر. لیست را که نگاه می‌کردیم، مثلاً نوشته بود دو کیلو برنج! اول هر ماه جلسه روضه‌خوانی داشت و از ظهر به خانه می‌رفت و لباس کارش را می‌پوشید و همه جا را نظافت می‌کرد. به عشق امام حسین(ع) مثل یک کارگر معمولی جارو و نظافت می‌کرد. به ائمه اطهار(ع) ارادت خاصی داشت. در ماه‌های شعبان و رمضان به عشق حضرت علی(ع) و در ماه‌های محرم و صفر به عشق پیامبر(ص) و امام حسن(ع) و امام حسین (ع) اصلاً آدم دیگری می‌شد. در این ماه‌ها این طور نبود که از کارش غافل شود و فقط عبادت کند، بلکه همه کارهایش همیشه بوی عبادت می‌داد. همه کارهایش را دقیق و با انگیزه بالا انجام می‌داد. بسیار ولایتمدار بود و هنگامی که فرمانی از سوی ولی امر صادر می‌شد، سر از پا نمی‌شناخت و تا آن را انجام نمی‌داد آرام نمی‌گرفت. همیشه برای انجام بازرسی نیروهای مسلح، بهترین آدم‌ها را انتخاب و بهترین امکانات را برای تیم بازرسی فراهم می‌کرد. همیشه به ایده‌آل‌ها فکر می‌کرد. خیلی از وقتش خوب استفاده می‌کرد و کارش را خیلی جدی انجام می‌داد. همیشه احساس میکرد امروز روز آخرش است. در صحبت کردنش، در کارهایش به قدری جدی بود که گوئی روز آخر و مأموریت آخر است. به هیچ وجه وقت تلف شده نداشت.در بازرسی بسیار قاطع و جدی بود. تک تک حرکات و حرف‌های ایشان را هنوز بعد از سال‌ها به یاد دارم و معتقدم چیزی که شهید صیاد را به این مرتبه رساند، تقید به احکام دین، به خصوص نماز سر وقت بود. شهید صیاد خیلی به نماز بسیار اهمیت می‌داد. غیرممکن بود که تجدید وضو کند و دو رکعت نماز نخواند. به خواندن نماز شب تقید بسیار داشت. خیاطی در ستاد داشتیم که یک بار آمد پیش من و گفت: «تیمسار صیاد عبایی برایم فرستاده که من تعمیر کنم. اصلاً نمی‌توانم، چون هر جایش را کوک میزنم، یک جای دیگرش در می‌رود. شما به ایشان بگو که این را عوض کند، چون واقعاً نمی‌شود کاریش کرد». گفتم: «من هم مثل تو رویم نمی‌شود بگویم. خودت یک کاریش بکن». شهید صیاد همیشه روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه میگرفت. پی بهانه می‌گشت که مناسبتی مثل تولد حضرت زهرا (س) پیدا و دوستان صمیمی را جمع کند. می‌گفت فلانی فردا می‌خواهیم برویم زیارت و با دکتر محسن رضائی هم هماهنگ می‌کرد. بعد همه را جمع می‌کرد و مثلاً می‌برد قم به دیدار علما و ناهار را هم از جیب خودش می‌داد. هر وقت هم خسته می‌شد، می‌گفت بیا برویم زیارت و دیدار علما و تجدید قوا کنیم و برگردیم. علاقه عجیبی به رفع کدورت بین افراد داشت و سعی داشت همه را با هم آشتی بدهد. به کار فرهنگی به شدت علاقه داشت و غیرممکن بود که ایشان را برای سخنرانی به مدرسه‌ای دعوت کنند و نرود. کافی بود برای تأسیس هنرستان یا مکانی فرهنگی به ایشان مراجعه شود. دیگر تا کار را به سامان نمی‌رساند از پای نمی‌نشست و همه را هم بی‌آنکه نامی از ایشان در میان باشد انجام می‌داد. ما گاهی متوجه می‌شدیم، ولی نه ایشان به روی ما می‌آورد و نه ما به روی ایشان می‌آوردیم. حواسش به همه کس و همه جا بود. یک وقت‌هائی می‌گفت فلانی مدت‌هاست که درست در کنار خانواده‌اش نبوده و دائماً کار کرده. خوب است ترتیبی بدهید که یک هفته ده روزی همراه خانواده به مشهدی جائی برود. بعد هم مهمانسرا و این مسائل را هماهنگ می‌کرد که طرف در شهرستان به زحمت نیفتد و خانه و مجبور نباشد در خانه اقوام اقامت کند. همه هزینه‌ها را نیز خودش تقبل می‌کرد.

ایشان از جایگاه نظامی بالاترین درجه را داشت و بالاترین حقوق را می‌گرفت، ولی از لحاظ هزینه برای خود و خانواده‌اش واقعاً به حداقل قناعت می‌کرد و به بقیه می‌رسید. در آخرین روز اسفند 77 به یکی از بچه‌ها مبلغی داد که متأسفانه ما متوجه شدیم و ایشان ناچار شد برای ما توضیح بدهد که از حقوق خود من است. روزهائی که شهید صیاد به نماز جمعه می‌رفت، می‌دانستیم که فردا خودمان حتماً فردا ده بیست نفری به ما مراجعه می‌کنند. چون ایشان خالصانه عمل می‌کرد، ما هم کم نمی‌گذاشتیم. خدا به ما توفیق داد که امانتدار ایشان باشیم و از ایشان درس‌های زیادی گرفتیم. ایشان روی بیت‌المال حساسیت زیادی داشت. روی مصرف بنزین ماشینی که در اختیارش گذاشته بودند وسواس عجیبی داشت و کنترل می‌کرد که بیش از حد لزوم بنزین استفاده نشده باشد. حساب و کتابش بسیار دقیق بود. اگر ضرورت ایجاب می‌کرد که از دفتر تلفن شخصی بزند، به ما سفارش می‌کرد که دقیقاً یاداشت کنیم تا از حقوق خودش بپردازد. من برای این نوع کارهای ایشان پرونده‌ای درست کرده بودم که حساب کارهای ایشان را از امور اداری جدا نگه دارم. از سال 70 که عملاً کار را با ایشان شروع کردم تا روزی که شهید شد، هیچ وقت ندیدم لباس جدیدی تهیه کند. لباسش همان کت و شلوار همیشگی بود، ولی اصلاً ندیده بودیم که آن را عوض کند. تنها چیزی که دیدیم در این مدت عوض کرد، یک کلاه بود. بسیار اهل قناعت بود و بعید می‌دانم پس اندازی داشته باشد. واقعاً به مسائل دنیایی بی‌اعتنا بود. شهید صیاد با خانواده‌اش کم بود. شب‌ها اغلب دیر می‌رفت و بچه‌هایش خواب بودند، صبح‌ها هم زود می‌آمد و باز بچه‌ها خواب بودند، به خاطر این گاهی برای اینکه غیبتش را جبران کند آنها را می‌آورد و در محل کارش با آنها صبحانه می‌خورد. وسایل صبحانه را هم از خانه می‌آورد و سر راهش نان می‌خرید. از هر فرصتی استفاده می‌کرد تا جاهائی را که به دلیل مشغله کاری کم گذاشته بود، جبران کند.

برای شهید صیاد که حقوق بالائی می‌گرفت کاری نداشت که برای فرزندانش از آژانس ماشین بگیرد، اما این کار را نمی‌کرد. خیلی مواظب بچه‌ها بود و آنها را دست راننده نمی‌داد. هم ملاحظات امنیتی و حفاظتی در کار بود و هم از لحاظ تربیتی دقت داشت. خیلی وقت‌ها بچه‌ها از مدرسه می‌آمدند اینجا و ایشان با آن حجم کاری بالا می‌نشست و با بچه‌هایش یک ساعت درس کار می‌کرد. من می‌دانستم با خرج‌هائی که ایشان این طرف و آن طرف می‌کند، هیچ وقت ماشین‌دار نمی‌شود! همیشه از تحولاتی که در دفاع مقدس در برادرهای ارتشی ایجاد شده بود، خیلی تعریف می‌کرد و خاطراتی را می‌گفت که بار معنوی داشت.اغلب هم مخاطب او تیپ جوان و قشر دانشجو و دانش‌آموز بودند. خاطرات دوره شاه خیلی برایش مهم بود و آنها را برای ما تعریف می‌کرد. یک بار می‌گفت: «من دانشجوی دانشگاه افسری بودم و بنا بود شاه بیاید. فرمانده ما را جمع کرد و گفت: «فلان ساعت باید بیائید فلان جا و خانواده‌هایتان را هم بی‌حجاب بیاورید. برای یک لحظه همه چیز جلوی چشم ما سیاه شد. به خودم گفتم خدایا! چه کنم؟ چه اشتباهی کردم. در این فکر بودم که این کار را به هر قیمتی که استواری از جا بلند شد و گفت که این کار را نمی‌کند. چند نفر دیگر هم پی قضیه را گرفتند و فرمانده ناچار شد بگوید هر کسی دلش می‌خواهد خانواده‌اش را بیاورد.وقتی آن مرد با شجاعت حرفش را زد، دل من گرم شد و فهمیدم اشتباه نیامده‌ام». تعریف می‌کرد که از زمان بچگی خداوند یک عنایت خاصی به ایشان داشته است. از جمله اینکه می‌گفت: «یک روز در کوچه باغی می‌رفتم. آن روزها دیوارها کوتاه بودند. برادرم رفت انگور بکند که ماری حمله کرد، گوئی مأموریت داشت به من بفهماند که این کار را نکن».

شهید صیاد طوری بود که وقتی شما را شناسایی می‌کرد و می‌دید انسان متدینی هستید، دیگر به شما اعتماد می‌کرد و هیچ فرقی بین خودش و شما نمی‌گذاشت. می‌دید که دیگر کسی پای سخنرانی نمی‌رود، از شیوه‌های خاصی استفاده می‌کرد، مثلاً ماهی یک دفعه به صد نفر شام می‌داد. شامش هم مختصر و مثلاً آبگوشت بود. ایشان شغل دوم که نداشت و همین شغلش بود، یعنی واقعاً وضعیت شهید صیاد این طوری بود. ایشان حاضر بود برای نظام و انقلاب آبرویش را بگذارد و همه چیزش را وقف کرده بود. بیشتر حقوقش صرف مسائل فرهنگی می‌شد و اگر حقوقش ده برابر هم می‌بود، باز کفاف تعهداتی را که برای رفع حاجات مردم می‌داد، نمی‌کرد.

به نظر شما بوسه مقام معظم رهبری بر تابوت ایشان چه پیامی داشت؟
شهید صیاد سرباز ایشان بود. این کارآقا نشان می‌داد که شهید صیاد به وظیفه‌اش به طور کامل عمل کرد. مطمئن باشید که اگر حتی یک نقطه سیاه هم در کارنامه ایشان بود، آقا این کار را نمی‌کردند. شهید صیاد امانتی به دستش بود و خوب امانتداری کرد. من از سال 73 با ایشان بودم و از خانواده و زن وفرزندنش بیشتر ایشان را می‌دیدم. ایشان از 7 صبح تا 10 شب و تا وقتی که نا داشت، کار می‌کرد و وقتی به خانه می‌رسید، واقعاً از شدت خستگی می‌افتاد؛ با این همه در دفترچه یادداشتش ریزترین مسائل آدم‌هائی را که با او سر و کار داشتند، می‌نوشت. به قدری مؤمن و دلسوز بود که هنوز وقتی سر قبر ایشان می‌رویم، از روحش استمداد می‌طلبیم. بسیار اهل ورزش بود و چیزی که با آن همه خستگی، او را سر پا نگه می‌داشت، همین ورزش بود. بسیار زیرک، شجاع و رک بود. در عین حال که خیلی به من احترام می‌گذاشت، اگر خطائی می‌دید، غیرممکن بود که تذکر ندهد. برایش مهم نبود که بدم بیاید، احساس تکلیف می‌کرد که اگر من این حرف را به فلانی نگویم به او خیانت کرده‌ام و فردای قیامت مسئول هستم.

درباره برنامه راهیان نور چه می‌دانید؟
شهید صیاد پروژه هیئت معارف جنگ را با تأئید مقام معظم رهبری راه‌اندازی کرد تا معارف جنگ به شکل منظم و از طریق توضیحات کسانی که در جنگ حضور داشتند، بیان و حفظ شود. در عین حال ایشان اعتقاد داشت که جبهه‌های جنگ انسان ساز بوده‌اند و لذا طی برنامه راهیان نور، بچه‌های مدرسه‌ای و دانشجویان را به مناطق جنگی می‌برد و آنان را از نزدیک با حقایق دوران دفاع مقدس آشنا می‌کرد. همّ و غمّ ایشان این بود که آثار دفاع مقدس حفظ و سینه به سینه نقل شود .ایشان به این نتیجه رسیده بود که بهترین مسیر برای جوان‌ها این است. خودش راهنمای راهیان نور بود و مثلاً در ایام نوروز راهنما و راوی می‌شد. ایشان همه تدارکات، از جمله بلیط قطار و خوراک مسافران را به عهده می‌گرفت و بار سنگین این کار را یکتنه به دوش می‌کشید، هماهنگی‌های لازم را با سپاه و ارتش می‌کرد و بیشتر هم دانش‌آموزان مستعد را می‌برد. می‌گفت وقت کم و امکانات محدود است و باید فعلاً روی کسانی سرمایه‌گذاری کنیم که زمینه دارند تا نهایت استفاده را ببریم. معتقد بود که اگر این خاطرات به شکل درست و زیبا و توسط فردی که در متن قضایا بوده بیان شود، این بچه‌ها باهوش هستند و خوب می‌گیرند.

گفته‌اند که ایشان بسیار کم خواب و کم خوراک بود. شما چه نظری دارید؟
هیچ وقت ندیدم که برای مدت طولانی بخوابد. فقط چرت‌های کوتاه می‌زد. اگر دور هم بودیم و حرفمان جدی نبود، یک وقت می‌دیدی که خوابش برده. اگر قرار بود ده دقیقه بخوابد، واقعاً یازده دقیقه نمی‌خوابید. خورد و خوراکش هم بسیار کم و حتی الامکان از پول خودش و در حد کمی کاهو و یا در روزهایی که روزه بود، شیر و نان بود. بسیار به بهداشت و نظافت اهمیت می‌داد.

و سخن آخر؟
پنج سالی را که در کنار شهید صیاد بودم سرشار از خاطره است. شهید صیاد خیلی منظم بود. من با سرویس می‌آمدم و شهید صیاد پنج دقیقه زودتر می‌رسید. آن روزی که شهید شد، من زودتر رسیدم و به خودم گفتم حتماً در پارکینگ است و دست کم امروز من در را برایش باز می‌کنم.




رهروان شهادت ::: دوشنبه 89/1/23::: ساعت 8:52 صبح

دولتهایی غیرقابل اعتمادند که با بی‌حیایی دیگران را تهدید به بمب اتم می‌کنند

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرماندهان کل ارتش و سپاه، و جمعی از فرماندهان عالیرتبه نظامی و انتظامی، با اشاره به جایگاه نیروهای مسلح به عنوان حصن و حصار یک ملت و کشور و لزوم استحکام و هوشیاری دائمی این حصار، تأکید کردند: استحکام واقعی یک نظام و ملت، توکل به خداوند متعال، هوشمندی، داشتن اعتماد به نفس، باور به توانایی ایستادگی، و تقویت قدرت ایستادگی است.

به گزارش رجانیوز، ایشان با اشاره به شرایط کنونی دنیا و حاکمیت زور، ظلم، جهل، و شهوت خاطرنشان کردند: در چنین دنیایی، استحکام و قدرت نیروهای مسلح و حفظ هوشمندی، و اقدام مدبرانه و شجاعانه، اهمیت دو چندان دارد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به عملکرد ظالمانه و تجاوزکارانه برخی قدرتها و سران آنها تحت لوای شعارهای فریبنده افزودند: امروز کسانی که جنگ طلب واقعی هستند، نام صلح را بر زبان می آورند و همین افراد که هیچ حق و اعتباری برای انسانها قائل نیستند، شعار حقوق بشر سر می دهند.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: برخی دولتها و سران آنها ازتجاوز، و پلیدترین شیوه ها از جمله ایجاد سازمانهای تروریستی و حمایت از تروریستها برای پیشبرد سیاستهای خود استفاده می کنند ولی در مقابل افکار عمومی دنیا، چهره ای آرام و انسان دوستانه به خود می گیرند و از الفاظ به ظاهر متین استفاده می کنند.

ایشان با تأکید بر اینکه در چنین دنیای مبتنی بر فریب، دروغ، ظلم و زور نقابدار، برخی قدرتها به دلیل غرور و اعتماد به پایه های پوشالی قدرت، اختیار خود را از دست می دهند افزودند: نمونه این موضوع، سخنان اخیر رئیس جمهور امریکا است که ملت ایران را تلویحاً تهدید به استفاده از سلاح اتمی کرد.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این سخن بسیار عجیب است و دنیا نباید از آن بگذرد زیرا در قرن بیست و یکم که قرن ادعاهای حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است، رئیس یک کشور تهدید به حمله اتمی می کند.

حضرت آیت الله خامنه ای اینگونه سخنان را به ضرر امریکا دانستند و خاطرنشان کردند: معنای اینگونه سخنان این است که دولت امریکا، دولتی شریر و غیرقابل اعتماد است.

ایشان افزودند: امریکاییها در سالهای اخیر تلاش زیادی کردند تا بگویند جمهوری اسلامی ایران در موضوع هسته ای غیرقابل اعتماد است در حالیکه اکنون مشخص است، غیرقابل اعتماد، آن دولتهایی هستند که بمب اتمی دارند و با بی حیایی دیگران را تهدید به بمب اتم می کنند بنابراین سخنان رئیس جمهور امریکا، رسوا کننده است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در چنین دنیایی باید بسیار هوشیار بود، خاطرنشان کردند: در این شرایط، مهمتر از آمادگی های نظامی و رزمی، آمادگی های روحی و معنوی و قدرت عزم و توان ایستادگی یک ملت در برابر تندبادها است.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: استحکام یک نظام، به ایمان، قدرت و توانایی ایستادگی، عزم راسخ، و فریب الفاظ فریبنده را نخوردن، است.

ایشان با اشاره به دائمی نبودن تندبادها، افزودند: ملت ایران اکنون بعد از گذشت سی سال، در همه زمینه ها پایدارتر و قوی تر است و نشان داده که توانایی ایستادگی در مقابل انواع دشمنی ها را دارد.

فرمانده کل قوا در بخش دیگری از سخنان خود نیروهای مسلح را به اتخاذ تدابیر لازم جهت ارتقای توان رزمی و دفاعی توصیه و تأکید کردند: نیروهای مسلح باید همواره آمادگی و هوشیاری کامل در برابر تهدیدها را داشته باشند و لازمه آن هم برنامه ریزی، و جدی گرفتن آموزش و تدابیر مورد نیاز نظامی و دفاعی است.

رهبر انقلاب اسلامی یکی از ویژگیهای نیروهای مسلح را دارا بودن تجربه های امیدآفرین دوران دفاع مقدس برشمردند و بر لزوم ارتقاء معنویت و بصیرت و تعمیق اعتقادات دینی تأکید کردند.

در ابتدای این دیدار سردار سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ضمن ارائه گزارشی از آمادگی ها و توانمندیهای نیروهای مسلح تأکید کرد: نیروهای مسلح ضمن حفظ آمادگی و هوشیاری، مصمم هستند با کار و تلاش مضاعف، آموزشها و آمادگی های خود را در زمینه های نظامی، دفاعی، و ترویج روحیه جهادی و بسیجی، ارتقاء بخشند.
در پایان این دیدار ، نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت آیت الله خامنه ای اقامه شد.




رهروان شهادت ::: دوشنبه 89/1/23::: ساعت 8:32 صبح

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 124


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :145841
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<