آنکه اندیشناک پایان است، از فرو رفتن در آنچه نمی داند، باز ایستد و هرکه ندانسته به کاری بشتابد، خود را خوار کند [امام صادق علیه السلام]

فرهنگی سیاسی اجتماعی

اسلامِ کسانی که انقلابی نباشند،روز قیامت قبول نمی‌شود

گروه فرهنگی: حلاوت انقلابی بودن انگار وقتی حس می شود که قصه به عاشورا برسد و این بار نیز رسید تا معنای اسلام و معنای زندگی در چارچوب افق انقلاب رنگ پیدا کند و همه بدانند انقلابی بودن یک منش زندگی نیست؛ بلکه معنای واقعی زندگی است.

به گزارش رجانیوز دومین جلسه از جلسات هفتگی هیئت دانشجویان و فارغ التحصیلان هنر باز هم میزبان حرف هایی نو بود. حرف هایی که اگرچه آشنا اما تازه اند و نسل امروز بیش از همیشه بدان محتاج است؛ نسلی که باید پرچمدار نهضتی جدید باشد تا افق تمدن اسلامی را رهنمون شود.

علیرضا پناهیان می گفت:«انقلابی راحت می‌تواند متواضع باشد، چون احساس قدرت را در درون خودش دارد. اما کسی که از درون قدرت ندارد، با تکبّر و قیافه گرفتن می‌خواهد احساس قدرت را به دست بیاورد.»

می گفت انقلابی بودن یعنی آن تحول اساسی، هم باید در خودت پدید بیاید، هم باید در دیگران پدید بیاوری. این تحول را باید انسان در خودش «حس» کند. به گونه‌ای که حتی بتواند در تقویمش بنویسد که من از کِی انقلابی شدم. هر کسی از یک تاریخی انقلابی می‌شود. ممکن است دوران انقلابی شدنش یک ماه طول بکشد، ولی ده سال طول نمی‌کشد. کسی «به تدریج» انقلابی نمی‌شود.

متن کامل سخنان او در دومین جلسه هفتگی هیئت در ادامه می آید. این جلسات هفتگی، چهارشنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء در محل دفتر هنر و ادبیات دانشجویی(طالقانی، نرسیده به م سپاه، ک مفیدی)، برگزار می‌شود.

نزدیکی مفهوم انقلاب و جهاد

در آیات کریمة قرآن دربارة انقلابی بودن مفهوم خاصی استفاده می‌شود. این مفهوم که در قرآن کریم مکرر هم مورد تأکید قرار گرفته است، مفهوم جهاد است. خداوند متعال در قرآن کریم حتی در شرایطی هم که جنگ نباشد، دستور «جاهِدوا» صادر می‌کند. اگر شرایط بحرانی خاصی هم نباشد، می‌فرماید «فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا». آنهایی که در راه خدا مجاهده می‌کنند، همیشه تحسین می‌شوند، و برتر قرار می‌گیرند.

جهاد در قرآن به جنگ مسلحانه و مواجهه رو‏در‏رو محدود نمی‌شود و معنای وسیع‌تری دارد. جهاد معنایش در قرآن کریم معلوم است. اصلاً‌ جهاد در یک زندگی آرام و بی‌دغدغه که «آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه» تحقق پیدا نمی‌کند. البته آرام، نه به معنای آرامش روحی، بلکه به این معنا که انسان نسبت به بسیاری از حق‌ها و باطل‌هایی که در اطرافش هست، معترض و تحول‌خواه نباشد. با چنین رویه‌ای مفهوم جهاد تحقق پیدا نمی‌کند. مفهوم جهاد خیلی به مفهوم انقلابی بودن نزدیک است.

انقلابی بودن یعنی درماندن از انقلابی بودن

این آیه از قرآن در توصیف روحی? جهادی و انقلابی آی? زیبایی است:«جاهدوا فی الله حقّ جهاده». اوائل انقلاب، جمعی از نوجوانان تهرانی، آرم گروه انقلابی محل? خودشان را همین آیه قرآن قرار داده بودند. الله‌اش را هم به آرم جمهوری اسلامی تبدیل کرده بودند، و این آرم چندتا معنا پیدا کرده بود. غرض اینکه این آیه، بیانگر شعار و حس یک انقلابی است. خدا در اینجا کمر انسان را شکسته است. آیا کسی می‌تواند حق جهاد خدا را به جا بیاورد؟

انقلابی بودن یعنی درماندن از انقلابی بودن. انقلابی بودن یعنی درنظر گرفتن آستانه‌ای که از پیش معلوم است که نمی‌توانیم آنقدر خوب باشیم. این آیه حدّ انقلابی بودن را «شایستگی خداوند متعال» ذکر کرده. چه کسی می‌تواند به این حد برسد؟ خدا با این آیه، آتش مداومی از روحی? جهاد را در دل انسان می‌اندازد. آتشی که می‌توان از آن به «روحیه جهادی» یا «روحیه انقلابی» تعبیر کرد.

لذت انقلابی بودن

خداوند در سراسر دین خودش لذت‌هایی قرار داده است، که اگر انسان خودش را از آن لذت‌های پاک و اصیل و عمیق سیراب کند، دیگر دنبال لذت‌های اندک و مبتذل نمی‌رود. یکی از این لذت‌ها، عضو یک گروهی بودن است. بیایید عضو یک گروهی شویم. این خودش لذتی دارد. چه برسد به اینکه آن گروه، گروه ممتازی هم باشد.

گروه انقلابیون گروه خاصی نیست. باند خاصی هم ندارد. اتفاقاً انقلابی در هیچ باند و حزبی قرار نمی‌گیرد. انقلابی در هر حزبی هم قرار بگیرد همه می‌دانند که لزوما به حزب مقید نخواهد ماند، به مقیدات خودش مقید است و به آسانی می‌تواند فراتر از حزب عمل کند و پا بر روی باندبازی‌هایی که در هر جایی ممکن است به سهولت پدید بیاید، بگذارد. و به سهولت وفادار است به رفقای انقلابی خودش، در هر باند و هر گروه و هر صنفی باشند.

بیایید یک هویتی را، یک حیثیتی را به خودمان اضافه کنیم و آن را در خودمان بیابیم و بار بیاوریم. بیایید خودمان را به یک صفت متفاوتی متصف کنیم. بیایید متفاوت شویم. روز قیامت اگر گفتند انقلابیون بیایند این طرف بایستند ما هم جزو آنها برویم آن طرف. بیایید این حس را بگیریم.

از خودمان سؤال کنیم که ما بناست چگونه آدمی باشیم؟ مهمترین وصفی که هر کسی وقتی نام ما را به یاد می‌آورد، به سرعت به ذهنش می‌رسد چه وصفی باشد؟ «او یک انسان انقلابی است.» انقلابی ازدواج می‌کند، انقلابی خانه می‌خرد، انقلابی مستأجر می‌شود، انقلابی مستأجر می‌آورد، انقلابی درس می‌خواند، انقلابی شغل انتخاب می‌کند، انقلابی موضوع انتخاب می‌کند برای کار خودش. او یک آدم انقلابی است. او انقلابی نماز می‌خواند، عافیت طلبانه نماز نمی‌خواند، مصلحت‌جویانه و عافیت‌طلبانه از حق سخن نمی‌گوید.

بیایید عضو چنین گروهی شویم. هر چند خیلی از رفقایمان را از دست بدهیم، ولی رفقای تازه‌ای پیدا خواهیم کرد. طراوت و شیرینی بیشتری دارد آن‌گونه زندگی کردن. زندگی معنا پیدا می‌کند. و الا آدم باید بنشیند پای فیلم، و آنهایی که زندگی‌شان به دلیلی معنا پیدا کرده، زندگی آنها را تماشا کند و حسرت آنها را بخورد. آنها کیف کنند، و تو کیف کنی از کیف کردن آنها.

بیایید تماشاگر نباشیم، بازیگر صحنة جهانی باشیم. بازیگران صحنة جهان، امروز انقلابیون هستند. بقیه مثل بقیه هستند. مثل بقیه بودن و متفاوت نبودن خودش یک ننگ بزرگ است برای انسان امروز. چون انقلابیون همیشه قلیل هستند. انقلابیون نه تنها بازیگران صحنة جامعه هستند، بلکه بازی را از دست بازیگردانانی که همه را دارند بازی می‌دهند در می‌آورند.

قدرت حقیقی در قلب یک انسان انقلابی است

انقلابی در خودش قدرت احساس می‌کند. وقتی کسی در خودش قدرت احساس کرد، دیگر برای بدست آوردن قدرت گناه نمی‌کند. دیگر با حُبّ مقام و حُبّ مال به دنبال کسب قدرت نمی‌رود. با زورگویی و با تکبّر دنبال قدرت نمی‌رود.

انقلابی راحت می‌تواند متواضع باشد، چون احساس قدرت را در درون خودش دارد. اما کسی که از درون قدرت ندارد، مدام قیافه می‌گیرد، مدام با سرفه‌های درشت کردن و سینه ستبر کردن و باد به غبغب انداختن، می‌خواهد آن قدرت پوشالی را برای خودش ایجاد کند و خودش را با یک قدرت خیالی ارضاء کند. او با تکبّر می‌خواهد احساس قدرت را به دست بیاورد.

اما قدرت حقیقی در قلب یک انسان انقلابی است. انقلابی بشوید و قدرتمند زندگی کنید. در همة فیلم‌های دنیا، در همة مرام‌ها، مرگ یک انسان قدرتمند، باشکوه است. ‌زندگی یک انسان قدرتمند، با شکوه است.

بچه‌ها از بچه‌گی وقتی می‌خواهند بازی کنند، نقش‌هایی را پیدا می‌کنند که قدرت در آنها هست. در روانشناسی رشد، از نقش قدرت در دوران کودکی صحبت می‌شود. یکی از مهمترین اوصافی که بچه‌ها برای پدر و مادر خودشان قائلند این است که پدر و مادر من قدرت زیادی دارند.

اساساً فطرت انسان تشن? قدرت است. اینقدر قدرت برای انسان شیرین است که معصومین(ع) برای برطرف کردن بسیاری از دردهای روحی، که کمترین آنها رفع اندوه است، ما را به یاد کردن قدرت خدا با عبارت «لا حول ولا قوّة الاّ باللّه» توصیه کرده‌اند. هیچ کس مثل خدا قدرت ندارد. اینقدر انسان از بچه‌گی دنبال قدرت می‌گردد. زیرا قدرت برای انسان خیلی شیرین است.

ما انسان‌ها معمولاً در دو زمینه در رفتارهایمان تظاهر می‌کنیم: یکی اعلام نیاز به محبت نمی‌کنیم، در حالی که همه‌مان اسیر محبّت هستیم. می‌خواهیم خودمان را باکلاس نشان دهیم، تشنگی محبّت را ابراز نمی‌کنیم و ظاهراً‌ نشان می‌دهیم که ما دیگر کودک و کوچک نیستیم و به محبّت و نوازش نیاز نداریم.

یکی هم اعلام نیاز به قدرت نمی‌کنیم، و برای حفظ کلاس خودمان، نشان می‌دهیم که قدرت نمی‌خواهیم. در حالیکه ما هم قدرت می‌خواهیم هم محبّت. محبّت را باید از خدا بگیریم، قدرت را هم باید از آن روحیة انقلابی‌گری دریافت کنیم که آن نیز منشأ و پشتوانه‌اش ایمان به خداست که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «المُؤمِن نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ» و یا امام باقر(ع) فرمودند: «المؤمنُ أصْلَبُ مِن الجَبلِ»

انقلابی بشوی قلب قوی‌ای پیدا می‌کنی. انقلابی بشوی حقیقتاً در عالم تأثیر گذار خواهی بود. وجودت در عالم تأثیرگذار است، دیگر دنبال تأثیرگذاری‌های سطحی و ظاهری نمی‌روی.

واقعاً زندگی یک غیرانقلابی، چگونه زندگی‌ای ‌است؟ زندگی حقیرانه، این احساس حقارت دائمی و احساس ضعف دائمی در وجودش هست، قلب قویی ندارد هر چند به روی خودش نیاورد. ولی ما افشا می‌کنیم، چنانکه پیامبر اکرم (ص) هم فرمود: «مَن تَرکَ الجِهادَ ألْبسَهُ اللّه ُ ذُلاًّ فی نفسِهِ؛ هر کس جهاد را ترک کند، خدا او را به خواری درونی مبتلا می‌کند» انسانی که انقلابی نیست، چون قلب قوی‌ای ندارد، این احساس ضعف را با خودش تا مرگ حمل می‌کند و از این زجر اگرچه با کسی حرف نزند، اما همیشه رنج می‌برد. اگرچه حواس خودش را پرت کند. ممکن است برای اینکه قوت قلبی برای خودش ایجاد کند، ضرب‌آهنگ‌های تندی در آهنگ‌هایی که می‌شنود ایجاد کند. در حالی‌که آن ضرب‌آهنگ باید در قلب تو باشد. صدای تپش قلب تو باید اینقدر باعظمت باشد. اما او که قلبش مثل مردنی‌ها دارد می‌زند، موسیقی خودش را بالا می‌برد که بگوید این منم.

قوت قلب یکی از آثار انقلابی بودن است و این قوت قلب را ما در زندگی نیاز داریم. اگر یک انقلابی را بخواهیم مثال بزنیم، طبیعی است شهید چمران را به عنوان یکی از اولین نمونه‌ها ذکر کنیم. به دلیل این جملة امام، که فرمود: مثل چمران بمیرید. مثل چمران بمیرید کلمة قدرتمندی است.

انگار او مرگ را تسخیر می‌کند. اکنون نوبت مرگ است. آن را به سمت خود می‌کشد. مرگ او را به سمت خود نمی‌کشد، او مرگ را به سمت خود می‌کشد. در آخرین گفتگوی پیش از شهادتش با خانمش، می‌گوید: شما دیگر باید رضایت بدهی من شهید بشوم. خانمش می‌گوید من هر دفعه مخالفت می‌کردم، اما این نمی‌دانم چه شد که بالاخره رضایت دادم. فردا صبح رفت و دیگر برنگشت. این‌گونه آدم می‌میرد. و هر کسی هرگونه زندگی کند، همان‌گونه می‌میرد. زبونانه زندگی کند زبونانه می‌میرد. مثل چمران بمیرید، یک معنایش هم این است که مثل چمران زندگی کنید.

چرا ما از قهرمان‌های فیلم‌هایی که یک قدرت قوی باطنی دارند خوشمان می‌آید؟‌ بیایید عضو آن گروه شویم، عضویت در این گروه انقلابی، جان تازه‌ای به ما خواهد داد. یکی از ویژگی‌هایی که پیدا می‌کنیم این خواهد بود که انسان‌های قدرتمندی می‌شویم. آنوقت اگر کسی واقعاً قلبش قوی شد، چقدر راحت با خطاهای دیگران برخورد می‌کند، چقدر بزرگوار می‌شود، چقدر شیرین و دوست داشتنی می‌شود.

انقلابی بودن یعنی: بعد از تحول درونی، به دنبال تحول بیرونی بودن

اما انقلاب معنایش چیست؟ انقلاب یعنی تحول بنیادین. و این تحول باید آنقدر عمیق باشد، تا نام انقلاب بر رویش بگذارند. انقلاب یعنی یک دگرگونی همه جانبه و اساسی. اما انقلاب در قاموس انقلاب اسلامی یعنی یک دگرگونی اساسی برای خدا پیدا کردن. این دگرگونی اساسی دو بُعد دارد، یک بُعد درونی و یک بُعد بیرونی. اگر کسی هر دو بعد را داشته باشد، او یک انقلابی خواهد بود. و اگر هر کدام را نداشته باشد، او دیگر یک انقلابی نیست.

1. بُعد اول: خیلی‌ها با انقلاب اسلامی «منقلب» شدند، اما «انقلابی» نشدند

اگر کسی فقط بُعد درونی را داشت، او دیگر انقلابی نشده، او صرفاً منقلب شده. خیلی‌ها با انقلاب اسلامی منقلب شدند و انسان‌های خوبی شدند، اما انقلابی نشدند. انقلابی یعنی بعد از اینکه منقلب شد، می‌خواهد هم? عالم را هم منقلب کند، می‌خواهد همه را عوض کند. و لذت این حال خوب را به همه هدیه دهد و در میان همه بپراکند.

انقلابی با همان قدرت دورنی، به دنبال اثرگذاری در عالم است. و معمولاً هم در تأثیرگذاری در عالم موفق است، و تحول ایجاد می‌کند. اما کسی که فقط منقلب شد، هنوز انقلابی نیست. خیلی‌ها خودشان منقلب شدند، ولی توفیق اینکه انقلابی هم بشوند نداشتند.

تمجید پیامبر از روحی? انقلابی عمار یاسر

بعد از جنگ اُحد که مسلمانان شکستی در آن جنگ خورده بودند، عمّار یاسر و یکی از دوستانش، با تعدادی از یهودیان مدینه مواجه شدند. یهودیان مدینه همانجا یکی از حملات جنگ نرم خودشان را آغاز کردند. با تمسخر به عمّار و رفیقش گفتند: «پس وعد? نصرت الهی و پیروزی که پیغمبر به شما داده بود، چی شد؟» خدا و ملائکه‌اش کجا بودند که از پیامبر شما که اینقدر مجروح شد دفاع کنند؟ این همه کُشته دادید، ...حمزة‌تان، قهرمانان‌تان به شهادت رسیدند....

رفیق عمار برگشت گفت: «لعنت خدا بر شما. من با شما حرف نمی‌زنم. شما ایمان آدم را سست می‌کنید. و گذاشت رفت.»

اما عمّار ایستاد و با آنها سخن گفت. فرمود: «تقصیر ما بود که شکست خوردیم. به وعده‌های پیغمبر ربطی ندارد. پیامبر به ما وعده داد که اگر حرف‌های من را گوش کنید، پیروز می‌شوید. ‌ما گوش نکردیم، و شکست خوردیم. اگر گوش کرده بودیم شکست نمی‌خوردیم.»

عمّار یاسر خدمت رسول خدا(ص) رسید و حضرت که خبر را شنیده بودند، از عمار گزارش خواستند. پس از گزارش عمار، رسول خدا(ص) فرمود: «رفیقِ تو که با آنها بحث نکرد آدم خوبی است. اما تو از دین خدا دفاع کردی و تو از «مجاهدین فی سبیل الله» که خدا آنان را بر دیگران برتری داده، هستی.» یعنی تو که انقلابی عمل کردی عضو گروه انقلابیون هستی.

عمّار اینگونه است. عمّار در مقابل دیگران، در مقابل آنهایی که با دین دشمنی می‌کردند، آرام نمی‌گرفت.

2. بُعد دوم: بعضی‌ها در مدیریت‌های نهادهای انقلابی، مسندهای انقلابی دارند امّا هنوز خودشان منقلب نشده‌اند

کسی که فقط منقلب شده، و درونش تحولی ایجاد شده، او آدم خوبی است، اما انقلابی نیست. این بُعد درونی انقلابی‌گری این است. اما از آن طرف هم یک گروهی هستند که مدام می‌خواهند همه را عوض کنند، اما خودشان اصلا منقلب نشده‌اند. در خودش انقلابی نشده.

دفاع مقدس که جهاد فی‌سبیل‌الله بود، یک روحیه انقلابی می‌خواست. دفاع مقدس یک روحی را در خون و در جان انسان می‌دمید. اما واقعاً در برای رزمنه‌ها مشهود بود که بعضی‌ها جبهه هم آمده بودند، در حالی که هنوز این ماده در خونشان جریان پیدا نکرده بود. حتّی ترکش هم از بغل گوششان رد می‌شد، اما هنوز «دفاع مقدسی» نشده بودند. هنوز «جهادگر» نشده بودند. بچه‌های جبهه، اگر هنوز هم از آنها بپرسی، این احساس را به یاد می‌آورند.

اگر از آنها بپرسی: «ما شنیده‌ایم آن رزمنده‌ای که طعم جهاد را می‌چشید، خودش هم رنگ و بوی جهاد می‌گرفت. خودش هم متفاوت می‌شد. درست است؟»، خاطرات گذشته‌شان زنده می‌شود و هم از آنها برایت می‌گویند، هم از آنهایی که در دفاع مقدس حضور داشتند، اما هنوز رنگ و بوی جهاد را نگرفته بودند.

بعضی‌ها در مدیریت‌های نهادهای انقلابی، مسندهای انقلابی دارند امّا خودشان انقلابی نشدند، خودشان هنوز منقلب نشدند. مسلمان و متدین هم هستند، نه اینکه آدم بدی باشند یا ضد انقلاب باشند، اما انقلابی نشدند. اینها همگی، کسانی هستند که در فتنه‌ها ریزش می‌کنند.

تاریخ انقلابی شدن را می‌توان در دفترچه خاطرات یادداشت کرد

انقلابی بودن یعنی آن تحول اساسی، هم باید در خودت پدید بیاید، هم باید در دیگران پدید بیاوری. این تحول را باید انسان در خودش «حس» کند. به گونه‌ای که حتی بتواند در تقویمش بنویسد که من از کِی انقلابی شدم. هر کسی از یک تاریخی انقلابی می‌شود. ممکن است دوران انقلابی شدنش یک ماه طول بکشد، ولی ده سال طول نمی‌کشد. کسی «به تدریج» انقلابی نمی‌شود.

انقلابی بودن چیزی است که آدم زمانش را می‌تواند حس کند. گرچه بعضی‌ها از اول، انقلابی بودند. امام(ره) اینگونه بود. امام(ره) می‌فرمود: «واللَّه، تا حالا نترسیده‏ام». قوّت قلب انقلابی را، امام از ابتدای سنین نوجوانی داشته. آن زمان که امام(ره) طلبه بوده، از قم به تهران می‌آمده و در مجلس شورای ملّی بحث‌ها را دنبال می‌کرده. یک عنصر انقلابی، حساس است. حساسیت‌های امام را ببینید.

انقلابی، طرفدار رفورم نیست، طرفدار انقلاب است

یک انقلابی، هم از درون منقلب شده، و هم در بیرون می‌خواهد انقلاب ایجاد کند. طرفدار رفورم نیست، طرفدار انقلاب است. طرفدار دگرگونی اساسی است. این انقلابی اگر دستش به کسی برسد، دنبال این است که او را هم انقلابی کند، او را هم عمیقاً متحول کند. نه اینکه یک توصی? خوب فرعی بکند و رد شود. می‌گردد ببینید چه گیری هست که اگر کمک کند و آن گیر را برای او مرتفع کند، همة گیرهایش یکجا مرتفع می‌شود، و متحول می‌شود، آن یک گیر را رفع می‌کند، آن یک توصیه را می‌کند. پیامبران هم گرچه گاهی در جهت تربیت انسان‌ها موفق نبودند، ولی تلاش‌شان یک تلاش انقلابی بود.

امام(ره)، یک فقیه، فیلسوف و عارفِ «انقلابی» بود

اگر از یک شاعر حماسی بخواهیم یاد کنیم، از فردوسی و شاهنام? او می‌توان یاد کرد. و اگر دوست داشته باشید از یک فقیه انقلابی، یا یک فیلسوف انقلابی، یا یک عارف انقلابی، یاد کنید از چه کسی باید یاد کرد؟ اگر خواستید به هم? اینها یکجا نگاه کنید، به امام نگاه کنید. امام انقلابی است. و این خیلی افتخار است برای انقلابیون.

شما از امام بخواهید هنر را تعریف کند. صدای چکاچک شمشیرها در تعریف مفهوم هنر در بین کلمات امام به گوش می‌رسد. توپخانه و تیربار و جنگ در آن هست. می‌فرماید:

«هنری زیبا و پاک است که کوبند? سرمایه‌داری مُدرن و کمونیسم خون‌آشام و نابودکنند? اسلامِ رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد، و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد»

امام این‌گونه است. امام وقتی از «توقع» خودش از بسیج‌ها سخن می‌گوید و می‌خواهد سطح توقع خودش را مشخص کند، مالک اشتر و امیرالمؤمنین(ع) را نشان می‌دهد. وقتی می‌خواهد از رسالت پیغمبر اکرم بگوید، آخرش را می‌گوید، اولش را نمی‌بیند. می‌گوید: «پیغمبر مى‏خواست همه مردم را على بن ابیطالب کند ولى نمى‏شد.» نشد. لیاقت نداشتند. وقتی یک انقلابی به پیغمبر اکرم(ص) نگاه کند، این‌گونه نگاه می‌کند. نگاهش به عالم این‌گونه است، یک زاوی? نگاه خاصی دارد. که می‌تواند انقلابی باشد، و نباشد، او اسلامش هم قبول نمی‌شود

با تأمل، انسان به این نتیجه می‌رسد که اسلامی بودن از انقلابی بودن جدا نیست. و اینکه اساساً اسلامِ کسانی که انقلابی نباشند، روز قیامت قبول نمی‌شود. مگر اینکه خدا به دلیل کمی توان و ظرفیت و کشش و فهم، از بعضی‌ها نخواسته باشد. کما اینکه وقتی در صدر اسلام فرمان جهاد عمومی صادر شد، رسول خدا(ص) یکی از یارانشان را که شاعر بود و از شدت ترس تاکنون شمشیر نزده بود، به درخواست خودش از جنگ معاف فرمود. و امام صادق(ع) هم می‌فرماید: اگر مردم از اسرار خلقت خبر داشته باشند که خدا چقدر انسان‌ها را متفاوت و با ظرفیت‌های مختلف آفریده، هیچ کس دیگری را سرزنش نمی‌کرد.

اما آن کسی که می‌تواند انقلابی باشد، و نباشد، او اسلامش هم قبول نمی‌شود. و ما امروزه ظرفیت انقلابی‌گری‌مان خیلی بالاست. در این شرایط، با این شیعه بودن‌مان، با این پیشینه‌ای که از انقلاب اسلامی داریم، در این شرایط خاصی که قرار داریم، اینها ظرفیت ما را برای انقلابی بودن خیلی افزایش داده است. هر کسی در ارتش وارد می‌شود، اگر هم آن روحیه نظامی‌گری را نداشته باشد، دیسیپلین جاری در ارتش، کم کم آن روحیه را در او ایجاد می‌کند. کسی هم که در شرایط جهان امروز، و در این جمهوری اسلامی زندگی کند، شرایط، باید او را انقلابی کند. مگر اینکه چقدر در مقابل این روحیه مقاومت کند، که انقلابی نشود.

چرا نباید ماجراهای انقلابی در سریال‌ها و داستان‌ها ببینیم؟

هنرمندان چرا نباید موضوعاتشان را از موضوعات انقلابی انتخاب کنند؟ گاهی حتی موضوع یک اثر هنری دفاع مقدس است، اما همه‌اش عشق و عاشقی است. خبری از جنگ و روح جهادی و انقلابی‌گری نیست. انگار دفاع مقدس را هم از زاوی? دیگری نگاه می‌کند. مثل این می‌ماند که آدم بعد از جنگ 33 روزه، برود لبنان، بعد یک موضوع غیرانقلابی پیدا کند و فیلم بسازد. امام(ره) به هم? موضوعات انقلابی نگاه می‌کرد، آنوقت ما بعضاً به موضوعات انقلابی هم غیرانقلابی نگاه می‌کنیم.

سریال‌های معنوی ماه رمضان، از اخلاق و دیانت و معنویت صحبت می‌کند، اما از اخلاق و دیانت و معنویت «غیرانقلابی» صحبت می‌کند. چرا انقلابی نیست؟ چرا ما نباید شب‌های ماه رمضان یک سریال دفاع مقدسی ببینیم؟ در حالی‌که می‌تواند در عین واقع‌نمایی، بسیار هم جذاب باشد. چرا ما نباید ماجرای یک انقلابی زجرکشیده را ببینیم؟ قوّت قلب او را ببینیم. اصلاً چرا باید چیزهای دیگر را ببینیم؟ چرا باید به چیزهای دیگر بپردازیم؟ ما همة نیازهایمان را در فضای یک داستان، در فضای یک کوشش انقلابی‌گری می‌توانیم به دست بیاوریم.

الان چندین سال است آدم گاهی دختر و پسرهای جوانی را می‌بیند که به اقتضای سن‌شان، رمان‌های خانوادگی و عشقی برایشان جذابیت دارد، یک کتابی را خیلی با علاقه می‌خوانند. وقتی نگاه می‌کنی، می‌بینی خاطرات همسران سرداران شهیدی است که از دوران خواستگاری و نامزدی‌شان در متن دفاع مقدس، سخن گفته‌اند.

یک فیلم خانوادگی را می‌توان در متن فضای انقلابی، و بدون اینکه داستان از آن فضا بیرون بیاید، نشان داد. می‌گوید «قبلاً نامزد کرده بودیم. از جبهه مرخصی گرفت آمد، دیدم خیلی دوست داشت با من گفتگو کند، ولی فاصله‌اش را حفظ می‌کرد. در راه که می‌آمدیم، آمد من را از شهرستان برداشت ببرد خانة پدرشان. چندکیلومتری با هم صحبت نکردیم، نمی‌دانم در دلش چه می‌گذشت، من هم دوست داشتم بعد از مدتی که تازه او را دیدم، با او صحبت کنم» بعد که گفتگوهایشان شروع می‌شود، می‌بیند این آدم در دل زندگی خانوادگیش هم، وسط سنگرش هست. در فکر خودش نیست، در فکر بزرگ‌تری است. به دیگران می‌اندیشد، به سرنوشت مردمی که بخشی از آن در دستان تلاشگر او و همرزمانش است.

چرا نمی‌شود؟ اینها اتفاق افتاده. اینها خاطرات آدم‌های این مرز و بوم است. یک کمی آدم‌های بزرگ ببینیم. یک کمی آدم‌های با قلب قوی و قدرتمند ببینیم.

انقلابی بیش از جسمش، با اراد? قویش عالم را تغییر می‌دهد

انقلابی، بیش از اینکه با جسم مادّی و با افعالش در عالم تأثیر بگذارد، با ارادة قویش عالم را تغییر می‌دهد. ارادة امام(ره) هنوز دارد در عالم کار می‌کند، جثة نحیف یک پیرمرد.

التهابات تپش قلب انقلابی حضرت امام(ره) هنوز دارد کار می‌کند. کجا بمب اتمی این‌گونه است؟ ‌واقعاً آیا بمب اتم مضحک نیست در کنار امام؟ چرا انرژی هسته‌ای ما، برای آنها اهمیت دارد؟ چون ما انقلابی هستیم. چون انقلاب‌مان اهمیت دارد. و الا انقلابی نباش، انرژی هسته‌ای داشته باش. حتی بمب اتم داشته باش. مگر ندارند برخی کشورها. برای آنها اهمیتی ندارد. بمب اتم و انرژی هسته‌ای حرف اصلی آنها نیست. آنها حرفشان به ما این است: یا گرگ باش یا گوسفند! یا با ما بیا شکار آدمها و ملت‌ها، یا شکار ما باش و به شکارهای ما هم کاری نداشته باش. فقط انقلابی نباش!

از قدرت خیال برای ترسیم شکوه و زیبایی یک انقلابی وارسته کمک بگیرید

و چقدر خوب است برای انقلابی شدن، انسان از قدرت خیالش برای ترسیم شکوه و زیبایی یک انقلابی کمک بگیرد. در نظر بگیرید اشک‌ها، گریه‌ها، احساساست، و عواطف یک انقلابی را. تصور کنید لبخندهای یک انقلابی، استراحت یک انقلابی، غذا خوردن یک انقلابی را، چقدر لذت‌بخش است. یک انقلابی وارسته را برای خودتان ترسیم کنید، یک انقلابی وارسته که هم انقلاب درونی داشته باشد، هم دنبال انقلاب کردن در بیرون باشد. چه طهارتی، چه خلوصی وجودش را در برمی‌گیرد؟ خیلی زیباست.

اما آن انقلاب دائمی ما که آتش آن، یک آتش همیشگی است و هر موقع کم بیاوریم و آتش‌مان خاموش شود، می‌توانیم برویم آنجایی که آتشش هیچ وقت خاموش نمی‌شود، یک قبس آتش بگیریم بیاوریم بیندازیم در قلب‌مان، تا این تنور همچنان داغ باقی بماند، کجاست؟ انقلاب دائمی قلبِ ما اباعبدالله‌الحسین‌‌علیه‌السلام و آتش حرارت مصیبت اوست. یک مصیبت پر از حماسه. و چقدر زیبا.

خیمه‌ها در کربلای اباعبدالله‌الحسین دوبار آتش گرفت. مشهور است می‌گویند یک بار آتش گرفت و آن هم عصر عاشورا. اما یک بار هم ظهر عاشورا در حالی که بنی‌هاشم همه بودند، خیمة اباعبدالله‌الحسین آتش گرفت. نه کسی نتوانست از خیمه فرار کند، و نه کسی نتوانست این آتش را خاموش کند.

آتش عصر عاشورا خاموش شد، بچه‌ها هم از خیمه‌ها فرار کردند. ولی آتش ظهر عاشورا، نه خاموش شد، و نه کسی از این آتش جان سالم به در برد.

آتش عصر عاشورا دامن‌ها را آتش زد، اما آتش ظهر عاشورا جگرها را آتش زد و کسی اگر جگرش سوخته باشد، می‌فهمد که این چقدر سخت‌تر است از اینکه پیراهنش آتش بگیرد.

هنگام خداحافظی علی‌اکبر با اهل حرم، خیمه‌ها آتش گرفتند، و سوختند. خیلی علی‌اکبر از همه دل بُرده بود. جوان انقلابی با عظمتی بود. اینقدر مرد بزرگی بود که آدم رویش نمی‌شود بگوید جوان. انگار کلمة جوان برای او کم است و این افتخار است برای کلمه جوان.

در مسیر کربلا، دید پدر می‌گوید «انالله و اناالیه راجعون»، گفت: «بابا ناراحت نبینمت» فرمود: «پسرم منادی ندا داد این کاروان که می‌رود، سایه به سایه، مرگ به دنبالش است.» پسر از سر ادب و حیا هیچ نگفت. پدر که دوست داشت کلمات پسر را بشنود، گفت: «علی‌اکبرم مرگ پیش تو چگونه است؟»

اینجا جواب یک انقلابی را نشنوید، بچشید و لذت ببرید:

گفت: «هنگام مرگ بر حق هستیم یا نه؟» اصلاً به مرگ نگاه نمی‌کند، نگاهش به جای دیگری است. مرگ مهم نیست، یک چیز دیگر مهم است. فرمود: «بله پسرم البته که بر حق هستیم.» لبخندی زد، شاید یک نهیبی هم به اسبش زد و حرکتی هم کرد، گفت:«اذاً لانبالی بالموت؛ پس بابا بی‌خیال مرگ.»

خیلی علی‌اکبر انقلابی بود. نمی‌دانم شما می‌دانید یک انقلابی چقدر عزیز می‌شود در خانواده‌اش؟ خیلی عجیب است. خیلی دوستش دارند. چون انقلابی، وارسته است، وارسته‌ها را هم همه دوست دارند. حالا این وارسته اگر وجودش در خانة شما گُل کرده باشد، آزارش که به کسی نمی‌رسد هیچ، هر لحظه عطر وجودش شمیم همه را سر حال می‌آورد، و نوازش می‌کند.

آمد با اهل خیام خداحافظی کند، حسین(ع) که طاقت خداحافظی نداشت، فرمود مراسم وداع ما کوتاه باشد بهتر است. علی‌اکبرم برو! من طاقت خداحافظی با تو را ندارم، برو!

انقلابی خداحافظی کرد! ولی خدا که از دلِ حسین(ع) خبر داشت، علی‌اکبر هر چه جنگید دید کُشته نمی‌شود، برگشت یک نگاهی به چشمان سیر نشدة بابا از لحظة خداحافظی کرد، گفت:

«بابا از شدّت عطش دارم هلاک می‌شوم و سنگینی زره دارد هلاکم می‌کند.» بچه که نیست علی‌اکبر که از زرِه و تشنگی شکایت بکند، این یک زمزمة انقلابی و عاشقانه و مؤدّبانه بود.

یعنی: بابا بگذار بروم، آن وداع ناتمام را تمام کن! خدا خواسته بالاخره پسرت را یک لحظه در آغوش بکشی. در آغوش بکش. علی‌اکبرش را جانانه در آغوش کشید، به بهانة آب، لب بر لب‌های علی‌اکبر گذاشت و روانة میدان کرد. الا لعنة الله علی القوم الظالمین.




رهروان شهادت ::: چهارشنبه 89/2/1::: ساعت 9:10 صبح

 
تجهیزات نظامی ایران در برابر هرگونه تهدید دشمن پاسخ‌گو است
قم - جانشین وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح گفت: امروز تجهیزات نظامی ما در مقابل هرگونه تهدیدات دشمنان پاسخ‌گو است.
به گزارش ایرنا سردار سرتیپ " احمد وحید دستجردی " سه شنبه شب در دیدار با آیت الله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید افزود: وزارت دفاع به عنوان پشتیبان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سال های اخیر پیشرفت های زیادی داشته و قدرت بازدارندگی کشور را افزایش داده است.
وی خاطرنشان کرد: در سالی که بعنوان همت مضاعف و کار مضاعف نامگذاری شده وزارت دفاع در قالب 50 برنامه در چارچوب برنامه پنجم توسعه کار خود را مضاعف خواهد کرد.
جانشین وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح افزود: پروژه های کلیدی مهمی در دست اجرا داریم که به محض به بار نشستن هر یک بلافاصله در اختیار نیروهای مسلح قرار خواهند گرفت.
دستجردی با تشکر از مواضع مراجع عظام تقلید در موقعیت های مختلف زمانی و مکانی گفت: خوشبختانه وزارت دفاع در سایه حمایت مراجع عظام قم با روحیه مضاعف در راه خدمت به مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی گام بر می دارد.
وی خاطر نشان کرد: با توجه به موقعیت بالای معنوی شهر قم وزارت دفاع نیز دوره های مختلف بصیرت را در سال گذشته در قم برگزار کرده است.
جانشین وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بار دیگر به قدرت بالای نظامی کشور اشاره کرد و افزود: امروز دشمنان ما خود بر این موضوع اذعان دارند که جمهوری اسلامی ایران کشوری نیست که به راحتی تهدیدپذیر باشد.



رهروان شهادت ::: چهارشنبه 89/2/1::: ساعت 9:7 صبح

تعدادی از تکاوران نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در ساحل رودخانه کارون رزمایش برگزار کردند.



رهروان شهادت ::: چهارشنبه 89/2/1::: ساعت 8:59 صبح

خبرگزاری فارس: معاون محیط زیست انسانی سازمان محیط زیست گفت: از نظر سازمان محیط زیست احتمال ورود گردوغبار ناشی از فعالیت آتشفشان ایسلند به ایران صفر است و جای هیچ نگرانی نیست.
---------------

علی محمد نوریان در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی فارس در رابطه با احتمال ورود آلودگی‌های ناشی از فعالیت آتشفشان ایسلند از طریق کشور ترکیه به ایران اظهار داشت: در حال حاضر آلودگی‌های ناشی از فعالیت آتشفشان ایسلند منطقه وسیعی از اروپا را پوشانده است اما بصورت خط مستقیم حدود 6 تا 7 هزار کیلومتر از منبعی که گازها از آن خارج می‌شوند فاصله داریم؛ بنابراین به دلیل این فاصله زیاد تأثیر زیست محیطی آنچنانی بر کشور نخواهد داشت.

وی در رابطه با دلیل این امر گفت: مجذور فاصله به نسبت میزان آلودگی مشخص می‌کند که مشکلی برای کشور ما ایجاد نخواهد شد.

نوریان افزود: از نظر سازمان محیط زیست، احتمال این‌که آلودگی که در اروپا ایجاد شده بتواند ایران را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد بسیار ناچیز است.

معاون محیط زیست انسانی سازمان محیط زیست همچنین اظهار داشت: در این زمینه وظیفه سازمان هواشناسی است که به صورت دقیق وضعیت هوا را پیش‌بینی کند و بر اساس مراقبت دائمی و مستمر اطلاعات را اعلام کند.

نوریان گفت: بر اساس اطلاعاتی که بطور منظم در این رابطه ارسال می‌شود و بر اساس شرایط جوی که بر روی منطقه مستقر شده است، احتمال تأثیر آلودگی‌ها وجود ندارد.

وی با بیان اینکه احتمال ورود آلودگی‌ها به ایران بسیار ناچیز است، گفت: این احتمال صفر است و جای نگرانی وجود ندارد.
قائم مقام رئیس سازمان محیط زیست با بیان اینکه این پدیده قابل پیش‌بینی است گفت: بر اساس همین پیش‌بینی‌ها اعلام می‌کنیم که شرایط موجود روی ایران تأثیر نخواهد داشت.

نوریان در ادامه یکی از عواملی که " صفر بودن احتمال ورود آلودگی‌ها به کشور " را تأیی‌ می‌کند را سیستم‌های جوی حاکم در منطقه دانست و گفت: مسیر جریان‌ آلودگی‌ها به سمت ایران نیست و این نشان می‌دهد که جای نگرانی وجود ندارد.




رهروان شهادت ::: چهارشنبه 89/2/1::: ساعت 8:48 صبح

ابلاغ سیاست‌های کلی نظام اداری توسط رهبر انقلاب
متن سیاست‌های کلی نظام اداری که به رؤسای قوای سه گانه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ابلاغ شده است، بدین شرح است:1- نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و کرامت انسانی و ارج نهادن به سرمایه‌های انسانی و اجتماعی.2- عدالت محوری در جذب، تداوم خدمت و ارتقای منابع انسانی...
حضرت آیت الله خامنه‌ای با ابلاغ سیاست‌های کلی نظام اداری، کلیه مخاطبان این سیاست‌ها را موظف کردند زمان‌بندی مشخص برای عملیاتی شدن آن را تهیه و پیشرفت آن را در فواصل زمانی معین گزارش نمایند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با ابلاغ سیاست‌های کلی نظام اداری که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، کلیه مخاطبان این سیاست‌ها را موظف فرمودند زمان‌بندی مشخص برای عملیاتی شدن آن را تهیه و پیشرفت آن را در فواصل زمانی معین گزارش نمایند.

متن سیاست‌های کلی نظام اداری که به رؤسای قوای سه گانه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ابلاغ شده است، بدین شرح است:

1- نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و کرامت انسانی و ارج نهادن به سرمایه‌های انسانی و اجتماعی.
2- عدالت محوری در جذب، تداوم خدمت و ارتقای منابع انسانی.
3- بهبود معیارها و روزآمدی روش‌های گزینش منابع انسانی به منظور جذب نیروی انسانی توانمند، متعهد و شایسته و پرهیز از تنگ نظری‌ها و نگرش‌های سلیقه‌ای و غیرحرفه‌ای.
4- دانش‌گرایی و شایسته سالاری مبتنی بر اخلاق اسلامی در نصب و ارتقای مدیران.
5- ایجاد زمینه رشد معنوی منابع انسانی و بهسازی و ارتقای سطح دانش، تخصص و مهارت‌های آنان.
6- رعایت عدالت در نظام پرداخت و جبران خدمات با تأکید بر عملکرد، توانمندی، جایگاه و ویژگی‌های شغل و شاغل و تأمین حداقل معیشت با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی.
7- زمینه سازی جذب و نگهداری نیروهای متخصص در استان‌های کمتر توسعه یافته و مناطق محروم.
8- حفظ کرامت و عزت و تأمین معیشت بازنشستگان و مستمری بگیران و بهره گیری از نظرات و تجارب مفید آنها.
9- توجه به استحکام خانواده و ایجاد تعادل بین کار و زندگی افراد در نظام اداری.
10- چابک سازی، متناسب سازی و منطقی ساختن تشکیلات نظام اداری در جهت تحقق اهداف چشم انداز.
11- انعطاف پذیری و عدم تمرکز اداری و سازمانی با رویکرد افزایش اثربخشی، سرعت و کیفیت خدمات کشوری.
12- توجه به اثربخشی و کارآیی در فرآیندها و روشهای اداری به منظور تسریع و تسهیل در ارائه خدمات کشوری.
13- عدالت محوری، شفافیت و روزآمدی در تنظیم و تنقیح قوانین و مقررات اداری.
14- کل نگری، همسوسازی، هماهنگی و تعامل اثربخش دستگاههای اداری به منظور تحقق اهداف فرابخشی و چشم انداز.
15- توسعه نظام اداری الکترونیک و فراهم آوردن الزامات آن به منظور ارائه مطلوب خدمات عمومی.
16- دانش بنیان کردن نظام اداری از طریق بکارگیری اصول مدیریت دانش و یکپارچه سازی اطلاعات، با ابتناء بر ارزشهای اسلامی.
17- خدمات رسانی برتر، نوین و کیفی به منظور ارتقای سطح رضایتمندی و اعتماد مردم.
18- شفاف سازی و آگاهی بخشی نسبت به حقوق و تکالیف متقابل مردم و نظام اداری با تأکید بر دسترسی آسان و ضابطه‌مند مردم به اطلاعات صحیح.
19- زمینه سازی برای جذب و استفاده از ظرفیت های مردمی در نظام اداری.
20- قانونگرایی، اشاعه فرهنگ مسئولیت پذیری اداری و اجتماعی، پاسخگویی و تکریم ارباب رجوع و شهروندان و اجتناب از برخورد سلیقه‌ای و فردی در کلیه فعالیت‌ها.
21- نهادینه سازی وجدان کاری، انضباط اجتماعی، فرهنگ خود کنترلی، امانت داری، صرفه جویی، ساده زیستی و حفظ بیت المال.
22- تنظیم روابط و مناسبات اداری بر اساس امنیت روانی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، فرهنگی و نیز رفاه نسبی آحاد جامعه.
23- حفظ حقوق مردم و جبران خسارتهای وارده بر اشخاص حقیقی و حقوقی در اثر قصور یا تقصیر در تصمیمات و اقدامات خلاف قانون و مقررات در نظام اداری.
24- ارتقای سلامت نظام اداری و رشد ارزش‌های اخلاقی در آن از طریق اصلاح فرآیندهای قانونی و اداری، بهره گیری از امکانات فرهنگی و بکارگیری نظام موثر پیشگیری و برخورد با تخلفات.
25- کارآمد سازی و هماهنگی ساختارها و شیوه های نظارت و کنترل در نظام اداری و یکپارچه سازی اطلاعات.
26- حمایت از روحیه نوآوری و ابتکار و اشاعه فرهنگ و بهبود مستمر به منظور پویایی نظام اداری.
مخاطبان محترم این سیاست‌ها (رؤسای محترم سه قوه، نیروهای مسلح، مسئولان نهادهای غیردولتی) موظفند زمان بندی مشخص برای عملیاتی شدن آن را تهیه و پیشرفت آن را در فواصل زمانی معین گزارش نمایند.
سیدعلی خامنه‌ای



رهروان شهادت ::: چهارشنبه 89/2/1::: ساعت 8:44 صبح

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 427


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :146144
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<