آری؛ علی در راه خدا رنجها دیده و تلاشها نموده است. به رسول خدا نزدیک و نسبت به اولیاء خدا سرور بود. آستین همت را بالا زده، خیرخواه و کوشا و رنج دیده و زحمتکش بود در حالیکه شما در آسایش و رفاه بسر میبردید و به فکر خود بودید.
از نعمتها بهره مند و آسوده و بیخیال در کمین ما نشسته بودید که اوضاع چگونه میچرخد و گوش بزنگ اخبار بودید. در وقت استراحت زودتر از دیگران بر زمین مینشستید و در موقع جنگ پا به فرار میگذاشتید.
* غصب ولایت علی علیه السلام
پس هنگامی که خداوند برای پیامبرش، خانه پیامبران و جایگاه برگزیده برگزیدگانش را انتخاب کرد در بین شما کینه و نفاق آشکار و جامه دین فرسوده گشت، افراد گمراه خموش به نطق آمدند و فرومایگان پست به صحنه درآمده، سرکردگان تبهکار نعره کشیدند و در میدانها جولان دادند.
شیطان سرش را از گریبان برآورد و شما را به سوی خود فرا خواند و شما را اجابت کننده دعوت خود یافت که گول او را خوردهاید. سپس در آزمایش خود، شما را بیوزن و ناچیز دید و چون تحریکتان کرد و به خشم آمدید و بر غیر شتر خود داغ زدید (شتر دیگران را به نام خودتان غصب کردید) و به آبشخور دیگری وارد شدید! بله.
هنوز چیزی از رحلت رسول خدا نگذشته بود و زخم و جراحت فقدان او هنوز به هم نیامده و بهبود نیافته بود، بلکه هنوز جسد رسول خدا دفن نشده بود که شما از ترس اینکه فتنهای به پا شود شتاب کردید و خلافت را ربودید. آگاه باشید که با این عمل در فتنه و آشوب سقوط کرده و جهنم را که بر کافران احاطه دارد برای خود برگزیدید.
* خارج شدن از راه صواب پس از رحلت پیامبر
پس هیهات بر شما، شما را چه شد و به کجا میروید؟ و چه بیراهه میروید! این کتاب خداست پیش روی شما و امورش روشن و دستوراتش درخشان و پرچمهایش برافراشته و دورباشهایش آشکار و فرامینش واضح است. و شما آنرا پشت سرانداختهاید. آیا تصمیم دارید به غیر آن حکم کنید؟! و این چه بد تبدیلی است برای ستمپیشگان و هر کس دین جز اسلام بجوید هرگز از او پذیرفته نگردد و در آخرت از زیانکاران است.
و بعد هم شما چندان صبر نکردید که سرکشی این فتنه فرو بنشیند و مهار این شتر رسیده به چنگ آید، بلکه به شعلههایش دامن زدید و جرقههایش را تحریک کردید و ندای شیطان گمراهکننده را پاسخ مثبت دادید تا انوار درخشان دین را خاموش کنید و سنتهای پیامبر برگزیده را نابود سازید.
به خوردن کف روی شیر تظاهر میکردید ولی در باطن میخواستید از شیرها بنوشید. (ظاهرا دلسوزی برای دین میکردید ولی باطنا میخواستید به متاع دنیا برسید.) و نسبت به خاندان رسول خدا دورویی و نفاق به خرج دادید.
ما با شما از در صبر میآییم همچون کسی که دستش را به لبه تیز کارد گرفته و یا نیزهای در شکمش فرو رفته باشد.
* ذکر بینه از قرآن برای ارث
آیا چنین پنداشتهاید که ما را ارثی نیست؟ آیا از دستورات دوران جاهلیت پیروی میکنید؟ کیست که از خداوند بهتر حکم کند برای گروهی که باور دارند. آیا نمیدانید؟ برای غاصبان فدک مانند خورشید درخشان، واضح است که من دختر پیامبرم و باید از او ارث ببرم.
ای مسلمانان! من باید برای گرفتن ارثم مغلوب شوم؟!
ای پسر ابی قحافه (ابوبکر) آیا در کتاب خداوند آمده که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم نبرم؟! حقا که سخن ناروایی گفتهای! آیا عهد کتاب خدا را کنار گذاشته، پشت سرتان انداختهاید در آنجا که گوید «و سلیمان از داود ارث برد .و آنجا که داستان یحیی بن زکریا را بازگو می کند که میفرماید« پروردگارا از سوی خودت جانشینی به من ببخش که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد و آنجا که میفرماید «بعضی از خویشان بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدم هستند»
و نیز آنجا که میفرماید «خداوند شما را درباره فرزندانتان سفارش میکند که پسر دو برابر دختر ارث ببرد» و یا فرمود «اگر مالی را بهجای گذارد، به طور شایسته برای پدر و مادر و نزدیکانش وصیت کند و این حقی است بر پرهیزکاران.» .
آیا گمان کردهاید که مرا از پدرم نصیبی نیست و ارثی نمیبرم و اصلا خویشاوندی بین ما نیست؟! آیا برای شما آیهای اختصاصی آمده که پدرم از آن خارج است؟ یا میگویید اهل دو ملت مختلف از یکدیگر ارث نمیبرند و من و پدرم اهل یک ملت و آئین نیستیم؟! آیا شما از پدرم و پسر عمم،علی، به عام و خاص قرآن داناترید؟ پس این شما و این فدک، همچون شتر مهارشده و زین کرده!، یکدیگر را در روز حشر خواهیم دید.
پس چه خوب داوری است خداوند، و چه خوب بزرگ و پیشوایی است محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ،و چه خوب وعده گاهی است قیامت، که در آن روز نتیجه زیانبار عمل خود را خواهید دید، ولی پشیمانی سودی ندارد و برای هر خبری جایگاهی است و بهزودی خواهید دانست که بر چه کسی عذاب خوارکننده فرود اٌمده و شکنجه پایدار وارد میشود.
* احترام به فرزندان رسول خدا
آنگاه فاطمه (علیهاالسلام) به سوی انصار نظر افکنده فرمودند: ای گروه جوانمردان و ای بازوان دین و یاران اسلام! این چه چشمپوشی و سهلانگاری است که در حق من روا میدارید و نسبت به ظلمی که به من میشود در خواب غفلتید؟! آیا پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی فرمود: هر انسانی در فرزندانش حفظ میشود؟ (یعنی اگر میخواهید جانب کسی را محترم بشمارید بعد از او به فرزندانش احترام کنید.) چه زود این عمل را انجام دادید؟ دست مرا از فدک کوتاه نمودید؟ و برای امری که وقت آن نشده شتابان شدید؟ ای گرده انصار! شما را قدرت و طاقت این هست که خواسته مرا برآورده کنید.
آیا می گویید محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مرد و رفت و دیگر خبری نیست؟ نه، این امر بزرگی است که شکافش گسترش مییابد و رخنهاش بازتر میگردد و پیوستگیهایش از هم میگسلد.
و کم کم به قهقرا و جاهلیت برمیگردید آری زمین در غیبت او تاریک و ستارگان در مصیبتش گرفته و آرزوها نومید و کوهها فرو هشته و حریم او بیارزش و حرمت او زایل گردید. پس به خدا قسم این است آن بلای بزرگ و مصیبت عظمی که مانندش نیامده و نازل نگشته است.
* عمل به قرآن بعداز پیامبر
این کتاب خداست که هر صبح و شام بر در خانههای شما فریاد میزند و با آواز بلند و تلاوت و فهماندن آن اعلان میدارد که انبیاء قبل هم میمردند و این حکم الهی و قضاء حتمی بر آنها هم وارد میشد؛ آنجا که میفرماید: « و ما محمد الارسول. . . » محمد نیست مگر فرستادهای که بیش از او نیز فرستادگانی آمدهاند و گذشتهاند. آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به دوران جاهلیت گذشته خود برمیگردید؟ و هر کس به گذشته خود برگردد، (از دین خارج گردد) هرگز زیانی به خداوند نیاورد و به زودی خداوند پاداش سپاسگزاران را خواهد داد.
* طلب یاری از مردم
ای وای از گروه اوس و خزرج! آیا میراث مرا ببلعند در حالی که شما را میبینم و صدای شما را میشنوم و شما با هم جمع و پیوستهاید؟! این درخواست من است که شما را فرا گرفته و این خبردادن من است که شما را شامل شده (و من از شما یاری میطلبم.)
شما دارای افراد زیاد و قدرت فراوانی هستید و سلاح جنگی و تجهیزات در دست شماست! درخواست من به شما میرسد ولی جواب نمیدهید و فریاد من به گوشتان میرسد ولی به فریادم نمیرسید؛ در حالیکه شما به استقبال دشمن در جنگها معروفید و شما را به خیر و صلاح میشناسند.
شما برگزیدگان و منتخب جامعهاید، با اعراب جنگیدهاید و رنج و تعب بسیاری متحمل شدهاید.
شما با گروههای زیادی درگیر شدهاید و بدون هیچ ضعفی، شجاعان را دفع کردهاید. ما فرار نکردیم و شما هم فرار نکردید. هر چه را که ما امر کردیم پذیرفتید تا به دست ما اهل بیت، سنگ آسیای اسلام به چرخش درآمد و نتایج و بهرههایش زیاد شد.
بینی شرک به خاک مالید و طغیان تهمتها فرو نشست و آتش کفر به خاموشی گرایید؛ آشوب فتنهها آرام و نظام دین منسجم گردید. پس شما چرا بعد از روشنی راه بیراهه رفتید و چرا حق را پنهان کردید، بعد از اینکه اٌشکار شده بود و چرا عقب گرد کردید و بعد از ایمان مشرک شدید.
آیا شما با مردمی که پیمان خود را شکسته و برای بیرون کردن پیامبر تصمیم گرفتهاند، نمیجنگید با آنکه آنها اول جنگ را شروع کردهاند؟ آیا از آنان میترسید در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید اگر ایمان آورده باشید؟ (یعنی چرا وقتی این گروه غاصب خلافت، پیمان خود را شکستند و به عهدی که درباره امیرالمومنین (علیه السلام) با رسول خدا داشتند وفا نکردند، شما با آنها نمیجنگید و از امیرالمومنین دفاع نمیکنید؟)
آگاه باشید من شما را چنین میبینم که به رفاه طلبی و زندگی راحت متمایل گشته و آن کس که برای زمامداری سزاوار است دور ساخته و به راحتی و آسایش روی آورده و خود را از ضیق و تنگی نجات دادهاید.
پس آنچه را که فرا گرفته بودید کنار گذاشته و آنچه آشامیدنش آسان بود، بیرون ریختید. پس اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین زندگی میکنند کافر شوند،بدانید که خداوند بینیاز و ستوده است.
* اتمام حجت با مردم
آگاه باشید آنچه را گفتم با آگاهی نسبت به شما است که شما انگیزه یاری ندارید و نیرنگ و فریب، دلهایتان را فرا گرفته است؛ ولیکن این سخنان خروشی بود که از جان برآمد و آهی بود که از خشم برخاست، کاسه صبر لبریز، و عقدههای سینه باز و حجت بر شما تمام شد. پس این شما و این شتر خلافت! لجامش را محکم بگیرید و بتازید. اما بدانید پشتش زخمی و پایش لنگ و عار و ننگش همیشگی است. نشان خشم الهی بر آن خورده و عیبش ابدی است.
خلافتی که به آتش برافروخته الهی پیوسته، آتشی که بر دلها احاطه کند؛ در حالی که کلیه اعمال شما در پیش چشم پروردگار است و به زودی ستمگران خواهند دانست که در چه جایگاهی رجوع میکنند. من دختر پیامبر شمایم که شما را از عذاب سخت آینده بیم داد. پس هر چه میخواهید بکنید. ما هم کار خودمان را میکنیم و منتظر باشید که ما هم منتظریم.
بررسى محتوایى خطبه فدکیه
«لاالهالااللّه» کلمهاى است که تأویلش را اخلاص(11) قرار داده و پیوندش را در دلها نهاده(12) و در فکر براى تعقّل آن، روشنایى ایجاد کرده است.
خداوندى که دیدارش براى دیدگان و توصیفش براى زبانها و درک چگونگىاش براى وهمها ناشدنى است، اشیا را نه از چیزى که قبل از آن باشد [و از نیستى] پدیدار ساخت و بدون استفاده از مثال و الگو، اشیا را آفرید و به قدرت خویش، خلق کرد و به خواست خود پدید آورد، بدون اینکه به آفرینش آنها نیازى داشته باشد و یا در شکل بخشیدن به آنها فایدهاى برایش باشد، جز اینکه حکمتش را پایدار، و بر طاعت و قدرتش دیگران را آگاه، و براى آفریدگانش موجب تعبّد و بندگى، و براى دعوتش موجب سرفرازى باشد. پس از آن، بر طاعت و گوش فرادادن آنان ثواب را مترتّب ساخت و برنافرمانىشان عقاب و کیفر نهاد تا بندگانش را از خشم خود بازدارد و به سوى بهشت فراخواند.
«أشهد أنَّ ابى محمّدا عبدهُ و رسولهُ ...»؛ گواهى مىدهم که پدرم محمّد بنده و رسول اوست. پیش از آنکه به او مأموریت دهد، وى را برگزید و برترى و شرافت بخشید و پیش از پدید آوردنش، او را نام نهاد(13) و پیش از آنکه او را مبعوث کند، برگزیده است، در آن هنگام که آفریدگان در پس پرده غیب مکتوم و در پشت پردههاى ترسناک(14) نگهدارى شده و در کنار مرز نیستى به سر مىبردند؛ چون خداوند نتیجه و پیامد کارها را مىدانست و به رویدادهاى روزگاران احاطه داشت و به زمان وقوع مقدّرات و کارهاى شدنى آشنا بود ...
سپس حضرت رو به اهل مجلس کرد و فرمود: شما اى بندگان خدا! مخاطبان و مسئولان مستقیم امر و نهى الهى و حاملان دین و وحى او و امینهاى خداوند بر خویشتن و رسانندگان دین خدا به دیگر امّتها هستید. حقى از خداوند بر گردن شماست؛ خداوند را در بین شما عهد و قرارى است که نزد شما گذارده، و بازماندهاى است که بر شما به خلافت و نیابت خود برگزیده است و آن کتاب ناطق الهى و قرآن راستین، نور درخشان و چراغ تابناک است. دیدگاهش مستدل و روشن، اسرارش آشکار [در نزد اهل آن] و ظواهرش درخشان است. پیروانش مورد غبطه دیگران و پیروىاش راهبر به سوى بهشت برین و تلاوت آن موجب نجات است. به وسیله آن مىتوان به حجتهاى الهى دست یافت، و دستورات واضح، حرامهایى که از آنها بر حذر شدهاید، دلایل روشن، براهین کافى، فضیلتهاى مستحبى، امور جایز که موهبتىاند، و نیز قوانین مکتوب خداوندى از طریق آن (قرآن) حاصل مىگردند.
پس از این بیانات تفسیرى و روشن از مضامین مطرح شده، به تفسیر و تبیین مضامین و محتواى معارف و احکام مندرج در قرآن پرداخته است و پیرامون 20 مضمون قرآنى بیانات خویش را ادامه داده که به مناسبت هر یک، آیات مربوط را ذکر مىکنیم:
1. ایمان؛ پاکى از شرک: «فَجَعَلَ اللهُ الایمانَ تطهیرا لکم مِن الشرکِ.» (در قرآن کریم 736 بار مشتقات «أمن» آمده که از این تعداد 18 بار لفظ «آمنوا» است.)
2. نماز؛ تغذیه و پاکى از آلودگى تکبّر: «و الصلاةَ تنزیها لکم عَن الکِبر.» (در قرآن کریم 99 آیه درباره نماز آمدهاند.)
3. زکات؛ پاک ساختن روح و افزایش روزى: «والزکاةَ تزکیةً لِلنَّفسِ و نماءً فى الرزقِ.» (در قرآن کریم 32 آیه درباره زکات ذکر شدهاند.)
4. روزه؛ تثبیت اخلاص: «والصیامَ تثبیتا لِلاخلاصِ.» (در قرآن کریم 13 آیه درباره روزه آمدهاند.)
5. حج؛ استحکام دین: «والحجَ تشییدا للدین.» (در قرآن کریم 12 آیه درباره حج مىباشند.)
6. عدل؛ نزدیکى و تألیف دلها: «والعدلَ تنسیقا لِلقلوبِ.» (در قرآن کریم 37 آیه درباره عدل گرد آمدهاند.)
7. فرمانبردارى از فرمانهاى ما؛ انتظام امّت اسلام: «و طاعتَنا نظاما لِلملَّةِ.» (در قرآن کریم 19 آیه با لفظ «اطیعوا» آمدهاند که یک بار آن اطاعت اولىالامر است. «نساء: 59»)
8. امامت؛ امنیت از خطر تفرقه: «و اِمَامتنا امانا مِن الفَرقةِ.» (اشاره به آیه «وجَعلنا لِلمتّقینَ اِماما» «فرقان: 74»)
9. جهاد؛ عزّت اسلام و ذلّت کافران و منافقان: «والجهادَ عِزّا للاسلام.» (41 آیه درباره جهاد و مجاهد موجودند که 4 آیه آن با لفظ امر «جاهَدوا» مىباشند.)
10. صبر؛ جلب خیرات: «والصبرَ معونةً على استیجابِ الاجرِ» (103 آیه درباره صبر و مشتقّات آن مىباشند.)
11. امر به معروف و نهى از منکر؛ اصلاح حال عموم: «والاَمرَ بِالمعروفِ مصلحةً للعامّةِ» (در 6 آیه تکرار هر دو لفظ با هم، 39 آیه از ماده «معروف» و 15 آیه از ماده «منکر» ذکر شدهاند.)
12. احسان به پدر و مادر؛ جلوگیرى از خشم خدا: «و برَّ الوالدینِ وقایةً مِن السخطِ.» (5 آیه درباره احسان به پدر و مادر آمدهاند.)
13. پیوند خویشاوندى؛ تأخیر اجل و طول عمر: «وصلةَ الارحامِ منماةً للعددِ.» (اشاره به آیه «واُولوا الارحامِ بعضُهم اَولى بِبعضٍ فِى کتابِ اللهِ» «احزاب: 6» مىباشد.)
14. قصاص؛ احترام و حرمت خونها: «والقصاصَ حصنا لِلدّماءِ.» (5 آیه درباره با قصاص در قرآن کریم ذکر شدهاند.)
15. وفاى به نذر؛ در معرض آمرزش حق قرار گرفتن: «والوفاءَ بالنذر تعریضا للمغفرةِ.» (اشاره به آیه «واوفوا بالعهدِ اِنَّ العهدَ کانَ مسئولاً» «اسراء: 24 / انعام 152»)
16. کم نفروختن؛ تغییر خوى وعادت کمگذارى از حق دیگران: «و توفیةَ المکائیلِ و الموازینِ تغییرا للمبخس» (اشاره به مضمون آیات چهارگانه «واوفوا الکیلَ و المیزانَ بِالقسطِ»)
17. نهى از مىخوارگى؛ پاکیزه شدن از آلودگىها: «والنَهىَ عَن شُربِ الخمرِ تنزیها عَن الرّجسِ» (اشاره به آیات تحریم خمر «مائده 90 و 91 / بقره 219»)
18. دورى از تهمت؛ مانع لعنت: «و اجتنابَ القذفِ حِجابا عن اللعنةِ.» (اشاره به مضمون آیه «اِجتنبوا قولَ الزورِ» «حج: 30»)
19. ترک دزدى؛ موجب عفّت و خویشتندارى: «و ترکَ السرقة ایجابا لِلعفّةِ.» (اشاره به آیه «والسارقُ و السارقةُ فاقطعُوا اَیدیهُما جزاءً بما کَسَبا «مائده: 38»»)
20. حرمت شرک؛ موجب اخلاص در قبول ربوبیت در پذیرش توحید محض: «و حَرَّمَ اللّهُ الشرکَ اخلاصا بالربوبیّة.» (168 بار لفظ «شرک» و «مشرکین» در قرآن کریم آمدهاند و حرمت شرک مورد تأکید قرار گرفته که آیه «اِنَّ اللهَ لا یَغفرُ اَن یُشرکَ به» «نساء: 48» صریح در آن است.)
آنگاه پس از تبیین فلسفه احکام مزبور، به تقواى الهى توصیه کرده، مىفرماید: «اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُون.» (آل عمران: 102) بدینوسیله، اطاعت از خدا در فرمانهاى وارد شده و نهىهاى مذکور را مورد تأکید قرار مىدهد: «و اطیعوا اللهَ فیما اَمرَکم به و نَهاکُم عَنه فانّه «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»» (فاطر: 28) و سپس وارد محتواى اصلى خطبه مىگردد.