یاد امام بخیر که سالها پیش گفت "ملاک حال فعلی افراد است". بخشهایی از سخنان علی مطهری در سالهای 1379 و 1388 را یادآوری میکنیم تا تغییر در تفکرات و یا در بیانات او را ملموس تر حس کنیم و در آخر قضاوت را به خوانندگان وا میگذاریم. *1379 بعد از جنگ و در دوران سازندگی واقعا اشکالات غیرقابل توجیهی بهوجود آمد که البته همه آنها را نمیتوان متوجه آقای هاشمی دانست. به عقیده من در دوره سازندگی آزادی بیان به اندازه کافی وجود نداشت و در نتیجه بسیاری از تخلفات مکتوم میماند مثل قتلهای سیاسی که بعدها معلوم شد کسی از آن خبر نداشت.ورود و دخالت اقوام رییسجمهور(هاشمی) در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعا درست نبود. *1388 علی مطهری با انتقاد مجدد از سخنان رئیسجمهور در مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی که پرسش هایی را درباره ثروت میلیاردی برخی فرزندان آقای هاشمی عنوان کرده بود، مطرح کردن این سخنان در مناظره تلویزیونی را وسیلهای برای افزایش آرا خواند. *1379 اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتما باید از نزدیکان ایشان باشد؟ *1388 تا زمانی که چیزی در دادگاه صالح اثبات نشده است، نباید آن را به صورت یک امر مسلم از یک رسانه خصوصا رسانهی ملی اعلام کرد *1379 تا یک حدی این استدلال (استفاده از نزدیکان در برخی پست ها بدلیل اطمینان و اعتماد آقای هاشمی) قابل قبول است. مثلا اینکه پسرشان رییس دفترشان باشد.ولی حالا حتما باید "کیش" هم "دست اینها" باشد؟ وزارت نفت هم "زیر نفوذ اینها" باشد؟ فلان کارخانه خودروسازی هم "مال اینها" باشد و انحصار صادرات فلان محصول "در اختیارشان" باشد؟ اینها هم توجیه امنیتی دارد؟اینها را که دیگر نمیشود براساس مصالح ملی توجیه کرد... *1388 نحوه بیان من فرق میکرد! من گفتم باید اتهاماتی که دربارهی فرزندان آقای هاشمی مطرح است روشن شود، اما این اتهامات را به عنوان جرم مسلم بیان نکردم. من گفته بودم به طور کلی فرزندان رئیس جمهور نباید در کارهای بزرگ اقتصادی دخالت کنند چون هر مقدار هم که پاک باشند شایعه برایشان درست می شود. *1379 خب، وقتی یک خانوادهای اینقدر دستشان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کمکم جسارت پیدا میکنند و متعرض امور مقدس هم میشوند. مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامهای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد. *1388 این سخنان من امور ثابت شده بود چراکه خانم فائزه هاشمی در روزنامه زن به برخی از احکام اسلامی حمله کرده و آنها را زیر سئوال برده بود.این موضوع امر مسلمی بود که حتی خود آقای هاشمی هم از آن ناراحت بودند و با توقیف آن روزنامه موافق بودند . به هر حال صرف اتهام زنی نبود. *1379 متن سخنرانی (آقای منتظری) خیلی سخیف بود.بالاخره ایشان به تصریح حضرت امام (ره) صلاحیت کار سیاسی ندارند و حرفهایشان هم در این امور اصلا اعتبار ندارد، منظور من این بود که ما نباید جوری با ایشان برخورد کنیم که باعث سوءاستفاده دشمنان و اطرافیان ایشان که انسانهای ناسالم و ناصالحی هستند، بشود. ما باید بزرگوارانه از کنار برخی کارهای آقای منتظری بگذریم. بالاخره عمر ایشان که عمر نوح نیست، تمام میشود! بهتر است سکوت کنیم در برابر کارهای ایشان تا غائله برای کشور درست نشود .میشود عاقلانهتر از کنار رفتار ایشان عبور کرد تا مشکلی درست نشود *1388 در ملاقاتم به آقای منتظری گفتم که اگر شهید مطهری زنده بود اتفاقاتی چون عزل شما روی نمیداد.اگر شهید مطهری زنده بود آقای منتظری قائم مقامی رهبری را نمیپذیرفت چرا که او شهید مطهری را همانند برادر بزرگتر و اصلح می دانست.اما با فرض اینکه آقای منتظری قائم مقام هم میشد، نفوذ شهید مطهری در امام(ره) و آقای منتظری نمیگذاشت که اوضاع به این سمت کشیده شود و خیلی از حوادث دیگر پیش آید
|