هرگاه یکی از شما از چیزی که نمی داند، پرسیده شود، از گفتن «نمی دانم»خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]

فرهنگی سیاسی اجتماعی












غرب زدگی این دسته از اساتید باعث شد خود به خود به تبلیغ اندیشه ای غربی روی بیاورند که سکولاریسم یکی از کلیدی ترین آنهاست.
  

وارد سایت اصلی ایرانیان حامی سکولاریسم که  می شوی ، در کنار تبلیغات رنگارنگ توییتر و فیس بوک و مقالات جورواجور در باب جدایی دین و سیاست ، شعارهای جالبی به چشمت می خورد : "شعار ملت ما ، دین ازسیاست جدا! " یا "در چهارشنبه سوری ولایت را از خود دور کنیم!".این ظواهر و شعائر حس کنجکاوی هر ایرانی را بر می انگیزد که این افراد ( به ظاهر) ایرانی چه کالایی را اینگونه تبلیغ می کنند ... .


اصطلاح سکولار از ریشه لاتین به معنای روزگار یا دنیا ریشه می گیرد و در اندیشه سیاسی غرب، به صورت اصطلاحی در آمده است که، به جای «دنیوی» در مقابل «دینی» به کار می رود.
پس از سپری شدن قرون وسطا در غرب، هنگامی که در میان طبقه نوپای سوداگر، این طرز تفکر به وجود آمد که کلیسا، نباید در مسایل کشور دخالت کند، از آن پس سکولاریسم نام مکتبی گردید که اساس تفکر آن اعتقاد به جدایی مسایل دنیوی، مانند سیاست، اقتصاد و معیشت از مسایل مذهبی است. در این مکتب مذهب، تنها به عبادات و مراسم مخصوص خود و زندگی شخصی افراد مربوط باشد و نباید در سیاست دخالت کند.
مکتب سکولاریسم، مانند بسیاری از اندیشه های انحرافی مغرب زمین، از یک سو محصول و نتیجه بدآموزی های مسیحیت تحریف شده و از سوی دیگر حاصل عملکرد غلط متولیان کلیساست. زیرا مسیحیت تحریف شده، از یک سو بینشی متشتت داشته و دین و دنیا و آخرت و دولت را به عنوان دو قطب متضاد و مخالف معرفی کرده است، چنان که هر کس آخرت را بخواهد، باید از دنیا، کنار بکشد، و هر کس، به امور دنیوی بپردازد، باید از جهان آخرت، دست شوید. از سوی دیگر، کلیسا استبداد شدید مذهبی را ـ که ظاهراً بر خلاف تعالیم خود مسیحیت است ـ برقرار ساخته و اداره امور سیاسی را قبضه کرده بود.


در ایران اما ، نطفه سکولاریسم در عصر قجر (بین دو جنگ جهانی) ، آنجا که روس ها ایران را شکست دادند بسته شد و در جریان مشروطه تثبیت شد . انقلاب اسلامی را باید نقطة آغاز افول سکولاریسم برشمرد؛ چرا که انقلاب اسلامی بر پایة دین و به رهبری فقیهی اسلام شناس و با مشارکت مردم مسلمان تحقق یافت. انقلاب اسلامی معلول برخورد تفکر اسلامی و سکولاریسم بود. که نتیجة آن،  غلبة تفکر دینی و عقب نشینی و انفعال سکولاریسم بود. پس از انقلاب اسلامی، تا مدتی سکولارها انزوا برگزیدند، اما با پایان گرفتن جنگ و فضای آزادی که فراهم آمد، مجدداً به میدان آمدند و از طریق مطبوعات، مصاحبه و نشر کتب، در صدد معارضه با دین و حکومت برآمدند.
همانقدر که ملکم خان، طالبوف، آخوندزاده و کسروی ( در گذشته) به جدایی دین از سیاست معتقد بودند ، مهندس مهدی بازرگان، عبدالکریم سروش و حتی سیدجواد طباطبایی به اسلام سکولار اعتقاد نشان دادند .


عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری تاکید دارند که اسلام برخلاف مسیحیت دینی دنیوی است و برای سکولار شدن جامعه باید اسلام را به جایگاه واقعی آن یعنی به معنویت بازگرداند. مهندس مهدی بازرگان در آخرین نوشته خود میگوید اصل حکومت کردن جزء وظایف دینی نیست. عبدالکریم سروش بیشتر و بیشتر به سوی محدود کردن دین به عرفان حرکت کرده است. محمد مجتهد شبستری میگوید: دولت یک امر برون دینی است و فقه اندیشه سیاسی نیست.  او همچنین اضافه میکند که قرآن بر ارزش های حکومت و نه فرم حکومت تاکید دارد. البته سروش معتقد است با داشتن قانون از اخلاق بی نیاز نیستیم، جایی که قانونی به پایان می رسد، نقش اخلاق پدیدار می شود و معنی دقیق سکولاریزم هم همین است. به زعم سروش جدایی دین از سیاست از معانی سکولاریزم است اما معنای دقیق آن تعیین حدود دنیاست.
همچنین دکتر اسماعیل نوری علا ، سردبیر سایت سکولاریسم نو در مصاحبه با دویجه وله می گوید :
 "اگر ما مثل یک پزشک به یک بیمارنگاه کنیم، وقتی شما بیماری را تشخیص بدهید، مثلاً بگویید این پیکر را مار زده است، خود به خود باید دارویی را به این بیمار بدهید که از این سمی که در بدنش هست، رهایی پیدا کند. وقتی که جامعه‌ای دچار حکومتی می‌شود که در آن حکومت مذهب و حکومت یکی می‌شوند و دچار مصائب سی ساله‌ای می‌شوند، که ما با آن روبه‌رو هستیم، خود به خود به محض این که آدم بخواهد چنین مسائلی را از میان بردارد، متوجه می‌شود که باید مذهب را از حکومت خارج کرد. نه این که با مذهب مبارزه کرد، بلکه مذهب را باید از حکومت خارج کرد تا این امتیازات اختصاصی یک قشر خاص در جامعه از بین برود و دولت در خدمت تمام جامعه قرار گیرد. در نتیجه‌، به نظر من مسئله‌ی اصلی ما در حال حاضر مسئله‌ی رسیدن به یک حکومت سکولار است، حکومتی که مذهب از آن جدا شده و بیرون رفته است وحکومت می‌تواند ارزش‌ های عام حقوق بشری را که دیگر اختصاص به یک قشر خاص ندارد مطرح کند. حتی به نظر من و آنچه این سایتی که شما به آن اشاره کردید و اسمش "سکولاریسم نو" است، آن است که اساساً سکولار بودن حکومت، اگر مثلاً به آمریکا یا اروپا و کشورهای متمدن و پیشرفته نگاه کنیم، شرط اصلی برقراری یک حکومت دموکرات و برقراری مفاد اعلامیه حقوق بشر این است که این حکومت سکولار شده باشد. تا حکومت سکولار نشود، نه حقوق بشر را می‌شود در آن مستقر کرد و نه می‌توان از آن امید دموکراسی داشت."
شاید بتوان گفت پس از دوم خرداد رسانه ها و به طور ویژه مطبوعات انعکاسی از مسائل مطرح در سطح و عمق جامعه ایران بود. در عرصه ی وسیعتر اگر فرهنگ و ادبیات را مد نظر قرار دهیم و مثلا به کتابها و فیلمهای تولید شده در دوره اخیر نظر افکنیم، پیشرفت به سمت جامعه عرفی بیشتر عیان میشود.
صدای سکولار شدن جامعه پس از دوم خرداد. همان است که در کتابها، فیلم ها و روزنامه ها انعکاس می یافت. مثال واضح این فرایند کتاب « از شاهد قدسی تا شاهد بازاری» بود. ناکارآمدی دوم خرداد نشان از این داشت که فرایند سکولاریزه کردن دین، ره به جایی نخواهد برد.ترویج کنندگان فرهنگ غربی علم تجربی را مبنای معرفت خود قرار داده و نتیجه گرفته اند که چون علم، همواره در حال رشد و نقض و ابطال است، آدمی از رسیدن به معرفت یقینی در مورد شناخت عالم مادی و ماورای طبیعی و فهم یقینی دین محروم خواهد ماند و رهاورد آن در عرصه اعتقادی نسبیت، شکاکیت و حاکمیت روحیه تساهل و تسامح و در عرصة سیاسی و اجتماعی، دمکراسی تفکیک قبا و در نهایت، طرد معنویت از جامعه است. مایة تأسف، آن است که این امور، به نام اسلام شناسی، عرضه می شود و کسانی که اطلاع کافی از آرای هیوم، بیکن، راسل و پوپر ندارند، گمان می کنند که ناشران این توهمات، مبدع نظریه های اسلامی هستند.


بکرترین محیط پرورش سکولاریسم محیط دانشگاه هاست که در دهه اخیر آسیب های زیادی دیده است . متاسفانه به مرور زمان و با توجه به مقبولیت نخبگان تحصیل کرده در خارج کشور و به طبع آن تصاحب کرسی های تدریس دانشگاهی توسط این قشر ، دانشگاه ها مکانی مناسب برای رشد و یارگیری سکولارها شد . زیرا غرب زدگی این دسته از اساتید باعث شد خود به خود به تبلیغ اندیشه ای غربی روی بیاورند که سکولاریسم یکی از کلیدی ترین آنهاست . این روزها چشم امید همه دلسوزان انقلاب به اقدامات دولت و مجلس برای مبارزه با این بیماری فکری در قشر دانشجوست . 


تأکیدات این چند روزه وزیر علوم مبنی بر انتخاب اساتید متعهد و منکر این اندیشه به حق همان چیزی است که میتواند روند غربگرایی در تمام علوم ذهنی و تجربی در بین دانشجویان و نخبگان را که در دوره های گذشته پایه ریزی شده متوقف نماید. روندی که سالها در دانشگاههای ایران اسلامی ریشه دوانده و امروز بروز فرهنگی و سیاسی نیز دارد.




رهروان شهادت ::: دوشنبه 88/12/24::: ساعت 3:26 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 402


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :146119
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<