خداوند می فرماید : گفتگوی علمی در میان بندگانم دلهای مرده را حیات می بخشد؛ آن گاه که در آن به امر من برسند [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

فرهنگی سیاسی اجتماعی

نگرانی وزارت خارجه انگلیس از بازداشت بهزاد نبوی
به دنبال پیگیری شماری از نمایندگان مجلس عوام درباره بهزاد نبوی، ایوان لوئیس معاون خاورمیانه وزارت خارجه گزارشی ارائه کرد و نبوی را شخصیت برجسته معرفی کرد که 16 ژوئن دستگیر شده است.
  

وزارت خارجه و مجلس عوام انگلیس در اقدامی عجیب و سوال برانگیز نسبت به بازداشت بهزاد نبوی عضو مرکزیت سازمان مجاهدین (انقلاب) ابراز نگرانی کردند.
به گزارش کیهان، به دنبال پیگیری شماری از نمایندگان مجلس عوام درباره بهزاد نبوی، ایوان لوئیس معاون خاورمیانه وزارت خارجه گزارشی ارائه کرد و نبوی را شخصیت برجسته معرفی کرد که 16 ژوئن دستگیر شده است. لوئیس گفت: بهزاد نبوی عضو سابق پارلمان و از وزیران سابق، یکی از چند شخصیت برجسته بازداشت شده پس از انتخابات ایران است. اتحادیه اروپا نگرانی خود را درباره این بازداشت ها در تاریخ سوم اوت اعلام کرد.
معاون خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس اضافه کرد: نبوی در تاریخ نهم فوریه به خاطر نقشش در ناآرامی ها به 5 سال زندان محکوم شد. مقامات ایرانی بر سرکوب اعتراضات مشروع، محدود کردن آزادی ها و تهدید و خشونت و اعدام ادامه می دهند. به رغم این، مخالفان شجاع به مبارزه ادامه می دهند. ما به مقامات ایران تأکید می کنیم افراد بازداشت شده سیاسی را آزاد کنند.
پیتر رابینسون نماینده مجلس عوام و رهبر حزب اتحاد دموکراتیک از وزارت خارجه سوال کرده بود که چه گزارش هایی درباره زندانی شدن بهزاد نبوی دریافت کرده است.
معاون وزیر خارجه انگلیس در ادامه توضیحات خود، با حمایت صریح از اغتشاشگران گفت: آنها خود مسئولیت پیگیری حقوقشان را در زمینه حقوق بشر و دموکراسی دارند اما لازم است بدانند مطالبات آنها به وسیله جامعه جهانی حمایت می شود.
شایان ذکر است در سال 2138 و در آستانه انتخابات مجلس هفتم نیز اتحادیه اروپا بیانیه ای صادر کرد و در آن با اشاره به رد صلاحیت افرادی نظیر بهزاد نبودی، رضا خاتمی، میردامادی و... اعلام کرد به خاطر رد صلاحیت اصلاح طلبان، انتخابات را مشروع نمی داند.
حمایت علنی وزارت خارجه انگلیس از بهزاد نبوی گرداننده واقعی سازمان مجاهدین (انقلاب) در حالی است که نبوی و شماری از عناصر همسوی وی در سازمان همواره برای رد گم کنی ژست ضدانگلیسی و استقلال طلب به خود گرفته و حتی وی مدعی شده بود منتقدان مدیریت شرکت نفتی پتروپارس - که وی همزمان با نایب رئیسی مجلس، رئیس هیئت مدیره آن شرکت هم بود- سنگ انگلیس و شرکت بریتیش پترولیوم را به سینه می زنند. اما چند ماه بعد معلوم شد دست بر قضا، شرکت پتروپارس در لندن به ثبت رسیده است. روزنامه دولتی ایران که در آن زمان توسط یک تیم مشارکتی اداره می شد، اعلام کرد ده ها شرکت و از جمله پتروپارس در خارج کشور به ثبت رسیده اند و علت اصلی این امر دور شدن از حسابرسی دولتی است.
ذکر این نکته هم ضروری است که سفارت انگلیس از چند سال قبل ارتباطات گسترده ای را با طیفی از افراطیون مدعی اصلاح طلبی برقرار کرده و آنها را آلوده کرده بود. این ارتباطات در کلید زدن پروژه تقلب و شعله ور ساختن اغتشاشات خیابانی به کار آمد و یکی از ستادهای افراطیون در تهران عملاً در خدمت شبکه بی بی سی انگلیس قرار گرفت.
حسین رسام تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس که در جریان آشوب ها دستگیر شد اذعان کرد که طی چند سال گذشته با 015 فعال سیاسی مدعی اصلاح طلب ارتباط سیستماتیک برقرار کرده و از این طریق به جمع آوری اطلاعات محرمانه و ارسال آنها به لندن اهتمام کرده است.
آغاجری، تاج زاده، آرمین و توفیقی (عنصر فراری) از دیگر اعضای سازمان مجاهدین هستند که در پروژه های افراطیون نقش آفرینی کرده اند

   
  



رهروان شهادت ::: یکشنبه 88/12/23::: ساعت 9:23 صبح

حدود یک ماه قبل بود که تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی پس از ارسال مکتوبه ای به رهبر معظم انقلاب، توفیق یافتند تا به خدمت ایشان برسند. در این جلسه نمایندگان محترم پس از قرائت متنی صریح، شفاف و مستند که در آن دغدغه هایشان درباره عملکرد رییس مجلس، فراکسیون اصولگرایان و عملکرد رییس جمهور را مطرح کرده بودند، مستمع سخنان پربار رهبر معظم انقلاب شدند.
  
عضو فراکسیون اکثریت مجلس شورای اسلامی، در جدیدترین یادداشت خود، از انتقاد تعدادی از نمایندگان مجلس به عملکرد رئیس مجلس هشتم در محضر مقام معظم رهبری خبر داد.

حجت السلام و المسلمین "حمید رسایی" نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی، در جدیدترین یادداشت خود که در وبلاگ شخصی این نماینده با عنوان "آقای لاریجانی این درخت را به خاطر بسپارید! " منتشر شد، به انتقاد از موضع "علی لاریجانی" رئیس مجلس شورای اسلامی در خصوص موضوع برکناری "محتشمی پور" از دبیر کلی کمیته حمایت از مردم فلسطین پرداخت.

وی در یادداشت خود با اشاره به سخن لاریجانی در خصوص برکناری "محتشمی پور" تصریح کرد: روز یک شنبه پس از مدتی از آقای لاریجانی در خصوص نتیجه نامه 140 نماینده مجلس پرسیدم. نامه ای که در آن نمایندگان مجلس تغییر آقای محتشمی پور از ریاست کمیته حمایت از مردم فلسطین مجلس را خواسته بودند. همانطور که در مصاحبه با خبرنگاران پیگیر این موضوع اعلام کردم، ایشان ضمن ابراز علاقه برای تغییر آقای محتشمی پور، وعده تحقق این موضوع را در روزهای آینده و حداکثر قبل از پایان سال 88 داد.

رسایی ادامه داد: ظاهرا آقای لاریجانی این جمله را از رودربایستی به من گفتند چون این خبر بلافاصله با تکذیب مأمور ویژه آقای لاریجانی مواجه شد، همانطور که خبر حمایت از احمدی نژاد در انتخابات دهم را در جلسه ای گفتند و بلا فاصله توسط مشاور ویژه تکذیب ایشان، تکذیب شد.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ادامه با اشاره به دیدارهای پیاپی رییس مجلس و مشاور وی با اصلاح طلبان تصریح کرد: البته عجیب هم نبود چون فراکسیون اصلاح طلبان در سال جاری چند بار توفیق دیدار با رییس فراکسیون اصولگرایان و رییس مجلس هشتم را داشته است، یکبار در آستانه انتخابات هیات رییسه مجلس و یک بار هم پس از کودتای نافرجام اصلاح طلبان این که محتوای جلسات چه بوده نیاز به توضیح ندارد هر چند در متن خبرها هم آمده.

وی در این یادداشت می افزاید: این ملاقات ها را بگذارید در کنار دیدار رسمی آقای لاریجانی با یکی از سران کودتای نافرجام امسال که محتوای آن هیچگاه منتشر نشد و یا بگذارید در کنار خبر حضور دست اندرکاران یک سایت اینترنتی فعال در اطلاع رسانی کودتا در دفتر آقای لاریجانی که با تعریف و تمجید آقای لاریجانی از عملکرد این رسانه مواجه شد. البته ملاقات های دیگری هم طبعا بوده که رسانه ای نشده!"

رسایی با اشاره به دیدار چندی پیش تعدادی از نمایندگان با مقام معظم رهبری ادامه داد: "حدود یک ماه قبل بود که تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی پس از ارسال مکتوبه ای به رهبر معظم انقلاب، توفیق یافتند تا به خدمت ایشان برسند. در این جلسه (که از نظر موضوع و محتوای بی سابقه بود و حدود یک ساعت و نیم به طول انجامید) نمایندگان محترم پس از قرائت متنی صریح، شفاف و مستند که در آن دغدغه هایشان درباره عملکرد رییس مجلس، فراکسیون اصولگرایان و عملکرد رییس جمهور را مطرح کرده بودند، مستمع سخنان پربار رهبر معظم انقلاب شدند.

نماینده مردم تهران ادامه می دهد: خبر اصل برگزاری این دیدار چند روز بعد در سایت های اینترنتی آمد اما جزئیات آن و بویژه توصیه های رهبری انقلاب طبعا در وقت مقتضی از سوی مسئولان مربوطه باید منتشر شود. پس از این دیدار و مطالب مهم طرح شده در آن بود که تصمیم گرفته شد تا در جلسه ای با آقای لاریجانی – که بیشترین بخش نامه نمایندگان به رهبر معظم درباره انتقاد از عملکرد ایشان و فراکسیون اصولگرایان اختصاص داشت – در خصوص نظر نمایندگان و بیانات رهبر معظم انقلاب به گفتگو بنشینیم.

رسایی در ادامه این یادداشت می آورد: خبر درخواست دیدار نمایندگان منتقد عملکرد دکتر علی لاریجانی پس از مدتی خبری شد اما با وجود گذشت بیش از یک ماه، هنوز درخواست نمایندگان عضو فراکسیون اصولگرایان با رییس مجلس بی پاسخ مانده است و هر بار مشکل عدم وقت، سفرهای خارجی و جلسات داخلی مطرح می شود!

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، در پایان این یادداشت، خاطرنشان می کند: نمی خواهم اوقات دوستانم را تلخ کنم، اما چه کنیم وقتی می بینیم که محور ملاقات ما با آقای لاریجانی قرار است مسائلی باشد که یک ساعت و نیم در محضر رهبری طرح شده و محور ملاقات اعضای فراکسیون اصلاح طلبان با ایشان موضوعاتی بوده چون (رفع فیلترسایت پارلمان نیوز، عدم اجازه ورود خانواده های زندانیان کودتای پس از انتخابات دهم به مجلس، تلطیف فضای پس از کودتای نافرجام اصلاح طلبان، رفع مشکلات فراکسیون اصلاح طلبان و ...)؛ علیرغم همه این گلایه ها امیدوارم آقای زمانی (مشاور ویژه در امور تکذیب) همه اینها را با هم تکذیب کند حتی خبر غرس نهال مشترک توسط رییس دو فراکسیون اصولگرایان و اصلاح طلبان را که دیروز در حاشیه های اطراف تهران و به دور از شلوغی های شهر صورت گرفت و البته معلوم نیست که در چند سال آینده میوه خواهد یا نه ..."
   



رهروان شهادت ::: یکشنبه 88/12/23::: ساعت 9:17 صبح

اعتراف نموده اند که نرم افزارهای فیلترشکن شبکه «ایران پراکسی» مجهز به قابلیت های تخلیه اطلاعات خصوصی وخانوادگی افراد نیز بوده و متأسفانه در حجم وسیعی برای اهداف جاسوسی مورد استفاده قرار گرفته است.
  

دادستانی تهران با صدور بیانیه به تشریح جزئیات عملیات پیچیده اطلاعاتی برای شناسایی یک شبکه بزرگ جاسوسی آمریکا در ایران پرداخت.
به اطلاع مردم شریف و عزیز ایران می رساند، با عنایت و نصرت خداوند متعال و تلاشهای بی وقفه و شبانه روزی پاسداران حریم امنیت کشور و فرزندان انقلابی شما ملت غیور، تعدادی از مهم ترین شبکه های سازمان یافته جنگ سایبری آمریکا که توسط گروههای ضدانقلاب راه اندازی شده بود، با انجام سلسله اقدامات و عملیات پیچیده امنیتی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به همراه برخی از متهمان و عناصر مرتبط و موثر آن ها شناسایی گردیده و 30 نفر از آن ها دستگیر شدند.
در سال 2006 میلادی در اجرای طرح «بی ثبات سازی ایران» که توسط سازمان سیا تهیه و با اختصاص بودجه چهارصد میلیون دلاری توسط کنگره آمریکا، با دستور «بوش» ابلاغ و عملیاتی شد، راه اندازی نوع جدیدی از «جنگ اطلاعاتی» موسوم به جنگ «سایبری» در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت که با استفاده از عوامل گروهک های ضدانقلاب از جمله منافقین، سلطنت طلبان و برخی گروهک های دیگر، مورد توجه آمریکایی ها قرار گرفت. در این راستا تاسیس شبکه موسوم به «ایران پراکسی» از جمله مهم ترین اقداماتی است که در این سال با بودجه ای بالغ بر 50 میلیون دلار توسط سازمان سیا و تحت پوشش دفتر IBB وزارت امورخارجه آمریکا فعال گردید.
تخلیه بانک های اطلاعاتی کشور، نفوذ و خرابکاری در سایت های اینترنتی ایران، مبارزه با فیلترینگ در داخل کشور، ایجاد امنیت برای کاربران شبکه مجازی علیه جمهوری اسلامی، ایجاد بسترارتباط امن تلفنی و دیتا برای مصاحبه با رادیو فردا، رادیو زمانه، شبکه تلویزیونی صدای آمریکا (VOA) و سایر رسانه های غربی، در زمره ماموریت های شبکه ایران پراکسی بود. سازمان سیا با ایجاد این سرویس سایبری، تنها در حوادث اخیر با تولید و انتشار بیش از هفتاد میلیون «فیلترشکن»، جنگ روانی پردامنه ای را علیه جمهوری اسلامی سازماندهی کرد. عناصر داخلی این شبکه که حقوق ماهیانه قابل توجهی دریافت می کردند، پس از شناسایی و دستگیری، اعتراف نموده اند که نرم افزارهای فیلترشکن شبکه «ایران پراکسی» مجهز به قابلیت های تخلیه اطلاعات خصوصی وخانوادگی افراد نیز بوده و متأسفانه در حجم وسیعی برای اهداف جاسوسی مورد استفاده قرار گرفته است.
از دیگر اقدامات آمریکا در زمینه راه اندازی شبکه پوششی برای منافقین موسوم به «فعالان حقوق بشر» می باشد. این شبکه ابتدا در سال 1384 توسط دو عضو این گروهک به نام های «صادق نقاش کار» و «بهروز جاوید تهرانی» (از عناصر دستگیر شده در ماجرای هجده تیرماه 1378) تأسیس گردید و مدیریت آن به اعضای ناشناخته این گروهک به نام های «کیوان رفیعی»، «جمال حسینی»، «احمد باطبی» سپرده شد.
در سال 1387 افراد مذکور با همکاری برخی گروهک های ضدانقلاب از کشور متواری می گردند و پایگا ه های این شبکه را در آمریکا و برخی کشورهای غربی و یکی از کشورهای همسایه راه اندازی نموده و سپس از طریق فضای مجازی، اقدام به عضوگیری در سراسر کشور می کنند و با تمرکز بر روی یکی از جریان های دانشجویی، عناصری از این جریان به نام های «س. ح»، «م.پ» را جذب می نمایند.
هم زمان به منظور تسهیل و گسترش فعالیت های این شبکه، در اقدامی هماهنگ از سوی برخی از کشورهای اروپایی، نام گروهک منافقین نیز از لیست گروه های تروریستی خارج گردید.
این شبکه که برخی از اعضای آن از پیروان یکی از فرقه های ضاله هستند، پس از جذب افراد از طریق اینترنت، آنان را برای آموزش به مقر منافقین در عراق و دیگر کشورهای موردنظر منتقل می نمودند.
شبکه مذکور پس از وقوع فتنه اخیر، تلاش کرد ضمن شبکه سازی گسترده در فضای مجازی با انتشار اخبار خلاف واقع و کذب، کاربران اینترنتی را تحت پوشش و تأثیر خود قرار دهد. همچنین کمیته وکلا و خبرگزاری هرانا از دیگر مجموعه های مرتبط می باشد که در یکی از آخرین اقدامات، عناصر این شبکه و با حمایت های برخی از کشورهای اروپایی در نشست موسوم به سازمان های غیردولتی در ژنو شرکت داده و در آستانه نشست پنج به علاوه یک، به ارائه آمار و اطلاعات کذب، اقدام به فضاسازی روانی علیه جمهوری اسلامی نمود.
این شبکه از طریق برخی عوامل خود، دارای ارتباطات گسترده ای با بالاترین سطوح هیات حاکمه آمریکا است و از حمایت دولتمردان آمریکا برخوردار می باشد.
عوامل اصلی این شبکه، اهداف خود را از طریق برخی کشورهای غربی از جمله آمریکا به لایه های میانی و فعال مجموعه منتقل کرده و متاسفانه با جذب و سوءاستفاده از کاربران ایرانی از آنان به عنوان عضو، بهره برداری می نمودند.
اهم اقدامات این شبکه عبارت است از:
1- ایجاد شبکه جمع آوری اطلاعات جاسوسی، به ویژه شناسایی دانشمندان هسته ای کشور.
2- شناسایی، جذب و سازمان دهی ایرانیان خارج از کشور در برخی از کشورها مانند آمریکا، کانادا، آلمان، فرانسه و ترکیه.
3- تهیه گزارش به منظور جریان سازی و جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامی و مقدسات دینی و ارسال آن به رسانه های خارجی، سازمان ها و نهادهای حقوق بشر.
4- برگزاری تجمعات غیرقانونی و تشویق به حضور در اغتشاشات پس از انتخابات.
5- انتشار اخبار خلاف واقع از جمله کشته شدن هفتاد و دو نفر در حوادث پس از انتخابات و دستگیری و کشته شدن سعیده پورآقایی تحت عنوان فرزند شهید.
6- حمایت خبری و رسانه ای از گروهک های تروریستی ریگی و انجمن پادشاهی.
7- انتقال غیرقانونی متهمین و افراد مسئله دار به خارج از کشور از طریق گروهک های ضدانقلاب.
8- انجام اقدامات ایذایی و هکری و نفوذ به سرورهای دولتی در جهت دسترسی غیرمجاز به اطلاعات محرمانه کشور جهت ارسال به سرویس های جاسوسی و تکمیل بانک اطلاعاتی آنان.
9- برنامه ریزی برای اختلال در سیستم مدیریت شهری و شبکه خدمات رسانی از جمله سامانه سوخت رسانی به منظور ایجاد نارضایتی مردمی.
10- ایجاد پوشش های امنیتی برای ورود به فاز اقدام مسلحانه علیه نظامی جمهوری اسلامی.
عناصر اصلی این شبکه در داخل کشور دستگیر و برای تعدادی از عناصر خارج از کشور که در آمریکا به سر می برند، مراتب به پلیس بین الملل (اینترپل) جهت اقدامات بعدی اعلام گردیده است. در پایان از پاسداران حریم امنیت مردم که با اشراف اطلاعاتی و تسلط کامل، این عوامل و عناصر وابسته و ضدانقلاب را شناسایی و دستگیر نموده اند تقدیر و تشکر به عمل می آید.
اهم اقدامات و اقاریر متهمین این شبکه ها در اطلاعیه های بعدی به اطلاع عموم ملت شریف ایران خواهد رسید.
روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران

   



رهروان شهادت ::: یکشنبه 88/12/23::: ساعت 9:13 صبح

به بهانه سالگرد تدفین شهدای گمنام در دانشگاه شریف+تصاویر؛
پس از این واقعه رئیس دانشگاه مضروب شد و به بیمارستان منتقل شد. این واقعه گذشت و دانشجویان شریف با چشمانی اشکبار و البته شرمنده از نوع پذیرایی میزبان شهدای گمنام خود شدند ولی رفتار این قوم در قبال شهدای وطن در تاریخ ماند و البته بی سابقه شد، چرا که عقب مانده ترین قبایل بدوی و دور از تمدن نیز به کشته های جنگهای خود بالاترین احترامها را می گذارند ولی این قوم ...!
  

سحر- 22 اسفند یادآور روزی مقدس در تاریخ دانشگاه شریف و البته روزی تاریک و لکه ننگی تاریخی بر پیشانی ایادی تفکر غرب گرا و سکولار است. در این روز بنا به درخواست دانشجویان انقلابی دانشگاه شریف، صحن مسجد این دانشگاه میزبان 3 شهید گمنام سالهای دفاع مقدس شد. اما در حالیکه اکثر دانشجویان و اساتید و مسؤولین این دانشگاه خود را برای پذیرایی از این عزیزان آماده می کردند، عده ای قلیل برای اعتراض و جلوگیری از این میزبانی در صحن مسجد دانشگاه و جلوی مقابر مطهره متحصن شدند.

این عده که به گواه شاهدین حاضر در مراسم، برای اولین بار بود که به مسجد دانشگاه می آمدند، البته برای این عمل ناپسند و ضد میهنی خود دلایلی نیز داشتند. مهمترین مباحثی که این عده مطرح می کردند این بود که بسیج دانشجویی و دیگر گروههای موافق میزبانی شهدا،  قصد سوء استفاده سیاسی (!) از شهدا را دارند و مرقد مطهر این شهدا بعداً راهی برای حضور سپاه پاسداران در دانشگاه خواهد شد! همچنین مطرح می کردند که (البته قلم از بیان این موضوع شرم می کند) دانشگاه قبرستان نیست و جای شهدا در بهشت حضرت زهرا (س) است! از نظر این قوم شهید با مرده تفاوتی ندارد و اصولاً در منش مادی و غربی این جماعت چیزی جز دنیا و ارزشهای پست آن جایگاهی ندارد. چه اگر داشت براحتی می فهمیدند که شهید زنده است.
شاید امروز با گذشت4 سال از تدفین این شهدا زمان خوبی باشد تا اذهان عمومی درباره میزان سوء استفاده سیاسی بسیج و سپاه از حضور شهدا در دانشگاه تصمیم بگیرند.
در این روز این گروه از دانشجویان ضمن اهانت به پیکرهای مطهر شهدا و شعارهای سخیفی که خود لایق آن بودند، از مسجد خارج شدند و بر سر ریاست دانشگاه عقده گشایی نمودند. پس از این واقعه رئیس دانشگاه مضروب شد و به بیمارستان منتقل شد. این واقعه گذشت و دانشجویان شریف با چشمانی اشکبار و البته شرمنده از نوع پذیرایی میزبان شهدای گمنام خود شدند ولی رفتار این قوم در قبال شهدای وطن در تاریخ ماند و البته بی سابقه شد، چرا که عقب مانده ترین قبایل بدوی و دور از تمدن نیز به کشته های جنگهای خود بالاترین احترامها را می گذارند ولی این قوم ...!

22 اسفند 84 گذشت ولی این تاریخ لکه ننگی شد برای دانشجونمایانی که عرصه دانشگاه ها را محل تاخت و تازهای سیاسی و آزادیخواهی های غربی خود کرده اند و در این راه شهید و شهادت را نیز منکرند. همانهایی که امروز نیز در پی کودتای اقلیت بر علیه اکثریت هستند و به ملت نیز اهانت می کنند.

 مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

مظلومیت شهدای گمنام دانشگاه شریف و قضاوت تاریخ

   



رهروان شهادت ::: یکشنبه 88/12/23::: ساعت 9:7 صبح

گروه سیاسی- سید محسن میرحاجی: ساعت 8 و 30 دقیقه روز یکشنبه 22 اسفند 78، سعید حجاریان در مقابل ساختمان شورای شهر تهران واقع در خیابان بهشت مورد سوء قصد چند مرد مسلح قرار گرفت و به شدت از ناحیه سر، صورت و گردن مجروح شد.

سعید حجاریان که بود؟
حجاریان که پیش از آن از مسئولین رده بالای وزارت اطلاعات بود، پس از خارج شدن از این نهاد وارد عرصه سیاست شد و یکی از فعالان و نظریه پردازان اصلی جبهه اصلاحات به حساب می آمد که علاوه بر عضویت در شورای شهر تهران، در مسئولیت های متعدد دیگری چون مدیر مسئولی روزنامه صبح امروز(توپخانه جبهه موسوم به اصلاحات)، عضویت در شورای مرکزی جبهه مشارکت و نیز مشاور سیاسی رئیس جمهور ایفای نقش می کرد.

محکومیت ترور بلافاصله پس از این حادثه
بسیاری از شخصیت های عالی‌رتبه فرهنگی، سیاسی، نظامی و حتی گروه ها و احزاب مختلف با صدور بیانیه و اعلامیه، ایراد سخنرانی و حتی حضور در بیمارستان، این عمل را محکوم کردند و آن را اقدامی علیه امنیت و آرامش کشور اعلام نموده، عملی مطرود در نظام اسلامی نامیدند.

رهبر معظم انقلاب نیز با صدور پیامی مهم این عمل را «ناجوانمردانه» و «جنایت آمیز» نامیدند و آن را گوشه‌ای از یک توطئه خطرناک بر ضد مصالح کشور، ملت و نظام توصیف کردند.

رهبر انقلاب در این پیام به نکاتی اشاره کردند که گذشت زمان بصیرت ایشان را ثابت کرد: «اینجانب وجود توطئه ای سازمان یافته را که آرامش ملی و استحکام نظام اسلامی را آماج ساخته در این ترور شوم احساس می کنم و همه دستگاه های مسئول را به پیگیری هوشیارانه آن فرا می خوانم. بزرگترین خدمت به جنایت کاران و دشمنان پلید، آن است که به جای هوشمندی و شناخت دشمن توطئه گر، کسانی از این حادثه تلخ برای هیجان افکار عمومی و ایجاد جو سوء ظن و اغتشاش استفاده کنند و کار را بر ماموران امنیت عمومی دشوار سازند ... کسانی که با تهیج افکار عمومی و نشانه گرفتن اشخاص و جناح های داخلی جو اضطراب و ناامنی را تشدید می کنند، دانسته یا ندانسته به دشمن کمک می رسانند. »

هجمه مطبوعات زنجیره ای و تضعیف ارکان نظام
علی رغم تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر جلوگیری از ایجاد جو سوء ظن و هیجان در افکار عمومی، روزنامه های وابسته به جریان موسوم به اصلاحات (تقریبا بالاتفاق) فرصت را از هر جهت مناسب یافتند تا در ادامه ی تئوری فتح سنگر به سنگر خود این بار سراغ بسیج و جوانان حزب اللهی بروند و آنان را مورد ملاطفت قرار دهند!

آنان قبل از این و در سال 77 در ماجرای مشکوک قتل های زنجیره ای، وزارت اطلاعات را مورد هجمه قرار داده و چنان این نهاد اطلاعاتی را تضعیف نموده بودند که در آن سال ها منافقین علاوه بر پرتاب مکرر خمپاره در تهران، دو تن از شخصیتهای برجسته نظام، یعنی شهید لاجوردی و شهید صیاد شیرازی را به شهادت رساندند.

پس از تضعیف وزارت اطلاعات، این جریان در اوایل سال 78 در ماجرای غائله مشکوک کوی دانشگاه به سراغ نیروی انتظامی رفت و این نهاد را به سیبل حملات خود تبدیل کرد.

این بار و در جریان این ترور، طبیعی بود که بسیج در مرکز اتهامات این جریان قرار بگیرد و احیاناً پس از کشته شدن حجاریان و آمادگی روانی مردم برای حضور در خیابان ها و در ضمن آن تخریب و تضعیف نهاد انقلابی بعدی یعنی سپاه، شرایط برای جنگ داخلی و پس از آن براندازی نظام مهیا شود؛ این امر نه تنها ماجرایی عجیب نیست بلکه مسبوق به سابقه نیز هست (جنگ داخلی لبنان در سال 1975 با یک ترور و جریانی مشابه این موضوع آغاز شد)

مظنونین ترور بلافاصله پس از این ترور تبلیغات سنگینی شروع شد تا این حادثه را به حریف سیاسی جبهه موسوم به اصلاحات مرتبط کند.

به طور مثال به مطلبی از روزنامه فتح در مورخه 26 اسفند 78 اشاره می شود که در آن با یک پیش فرض قطعی، بدون ارائه هیچ دلیل روشنی، «منتقدان جبهه دوم خرداد» را «تنها کسانی» دانسته که از این واقعه «سود» می برند: «در یک ترور بسته به این که شخصیت ترور شونده چه نوع شخصیتی است و ترور در چه زمان و موقعیتی صورت می گیرد به راحتی می توان به ماهیت تروریست ها پی برد و این، واقعیتی است که مبنای عمل کارآگاهان جنایی نیز هست و آنان قاتل را در میان کسانی جستجو می کنند که سودی از قتل نصیب شان می شود.»

متهم کردن آیت‌الله مصباح از سوی اصلاح‌طلبان
علاوه بر این مطلب می توان بی اغراق هزاران مطلب دیگر از این دست در روزنامه های جناح موسوم به اصلاحات یافت که در تلاش و تکاپو بودند تا مظنونین این ترور را در یک دایره خاص از جناح رقیب (بسیج وجوانان حزب اللهی) محدود کنند و آنان را مظنونین اصلی معرفی نمایند.

البته درآن روزها با توجه به صحبت های هفتگی حضرت آیـت الله مصباح یزدی در نماز جمعه تهران که جناح موسوم به اصلاحات هرگز (نه آن موقع ونه بعدا) نتوانست جواب مستدلی به آنها بدهد ایشان نیز به صورت جدی و گسترده به عنوان «تئوریسین خشونت» و القاب زشت دیگری که قابل بیان نیست متهم می شدند و حتی عده ای با کنایه‌ی ابلغ از تصریح خواستار محاکمه و نابودی ایشان بودند.

البته ما نیز در این مورد خاص با آن نویسنده روزنامه فتح موافقیم و این سوالات اساسی را مطرح می کنیم که به راستی چه کسی یا چه جناحی از این ماجرا سود می برد؟ و این واقعه در راستای اهداف (بعضاً اعلام شده) چه فرد یا چه گروهی بود؟ آیا به راستی جناح اصولگرا و یا به طور اعم نظام اسلامی از این ماجرا سود می برد؟

متهمین؛ منطقی یا هجمه تبلیغاتی؟

اگر بخواهیم با نگاهی تحلیلی به این موضوع نگاه کنیم در یک دسته بندی ساده متوجه می شویم که سه گروه مورد حمله‌ی تبلیغاتی قرار گرفته اند: نظام، جناح اصولگرا، سپاه و بسیج.

در مورد اول باید گفت که نظام اسلامی مقتدرتر ازآن است که دشمنان خود را با ترور از میان بردارد و همان طور که رهبر معظم انقلاب پس از ترور حجاریان و در پی جو سازی های گروه های معاند و روزنامه های همسو با آن ها، در خطبه های نماز جمعه ی ابتدای سال 79 تاکید کردند، هر وقت که لازم باشد نظام اسلامی به طور علنی با قدرت و صلابت در مقابل محاربان و یاغیان خواهد ایستاد و حتی حکم به اعدام آنان خواهد داد.

علاوه بر این، نظام نه تنها از این ماجرا سودی نمی برد بلکه بر اثر اتهامات و تخریب های وارده دچار ضعف نیز می شد و همچنین در جامعه ی بین الملل اعتبار خود را از دست می داد، پس به لحاظ عقلی مورد اول رد می شود.
اما مورد بعد که جناح رقیب یا همان جناح اصولگراست که در جریان این ماجرا هجمه ی سنگینی را متحمل شد اما توجه به این ماجرا خالی از لطف نیست که این گروه با استفاده از مسیرهای قانونی و اخلاقی (که اتفاقاً جناح مقابل آن ها را غیرقانونی و غیر اخلاقی می داند) می توانست به مقاصد خود برسد، پس ترور یا همان حذف فیزیکی علاوه بر هزینه های زیاد کاری بی فایده و عبث بود.

اصولگرایان متهم می‌شوند
جناح اصولگرا قبل از این ترور و بدون این که دست به کاری خشونت آمیز بزند به اقتدارگرایی و تمامیت طلبی و خشونت محکوم می شد، حال با فرض اینکه این جناح واقعاً این گونه نیز می بود مشخص بود که به صلاح نیست که دست به ترور بزند و تمام مدعای حریف خویش را با یک حرکت ثابت کند.

اما مورد آخر؛ این دو نهاد (سپاه و بسیج) از قبل هم مورد هجمه و زیر ذره بین جناح رقیب بودند و گروه ‌های خشونت طلب و افراطی و... خوانده می شدند، لذا این کار غیرعاقلانه باعث نابودی این دو نهاد می شد.

نکته بسیار مهم این که بر این ادعا و توهم هیچ دلیل مستدل و محکمه پسندی (با وجود در دست داشتن دولت و حضور در شورای عالی امنیت ملی) ارائه نشد. البته به تصریح همان جناح موسوم به اصلاحات، بسیجیان و جوانان حزب اللهی و اعضای سپاه به هرحال تابع حکم و نظر ولی فقیه بودند و از طرفی به گفته‌ی همان جناح، تحت تأثیر صحبت های آیت الله مصباح نیز واقع می شدند؛ هم حضرت آیت الله خامنه ای و هم آیت الله مصباح نه یک بار بلکه چندین بار تصریح کرده بودند که «عمل خودسرانه» با وجود «نظام اسلامی»، محکوم، مذموم و شایسته مجازات است.

مظنون چهارم کیست؟
متهم اصلی پس باید به دنبال گروه چهارمی گشت که از جریان این ترور سود می برد و این ماجرا به تحقق اهدافش کمک می کرد. با مروری ساده بر جریان ترور به خصوص عاملان آن و حواشی مربوط به این قضیه، این خود اصلاح طلبان هستند که در مظان اتهام قرار می گیرند که در این نوشته سعی می شود به برخی از این موارد اشاره شود.
اگر از ارتباط و سمپات بودن خانواده ضارب (به خصوص پدرش) با جبهه ی موسوم به اصلاحات عبور کنیم، نمی توانیم نادیده بگیریم که یکی دیگر از متهمان اصلی این ماجرا، یعنی محمدعلی مقدمی، از فعالان جبهه مشارکت بود و گرایشات او به قدری آشکارا بود که امکان انکار آن وجود نداشت.

هر چند که حزب مشارکت با انکار عضویت آن در حزب مذکور سعی کرد تا این ماجرا را نیز به جناح مقابل برگرداند ولی اسناد قوی، این مطلب را اثبات می نمود. محمد علی مقدمی و وابستگی اش به مشارکت و مجمع روحانیون محمدعلی مقدمی در جریان ترور، ماموریت داشت تا با تحویل نامه‌ی حکیمی پور (یکی از اعضای شورای شهر) به حجاریان وی را برای لحظاتی متوقف کند تا سعید عسگر با استفاده از این فرصت حجاریان را مورد هدف قرار دهد.

متن این نامه که در آن میزان وابستگی مقدمی به جریان اصلاح طلب کاملا مشخص است به شرح زیر است: « برادر گرامی، جناب آقای حجاریان، سلام علیکم حامل نامه آقای مقدمی از برادران فعال جبهه مشارکت و مجمع روحانیون مبارز، در انتخابات اخیر و ریاست جمهوری در منطقه 17 تهران که سابقه شش سال فعالیت مستمر در حفاظت مجلس دارند، به خدمت می رسند. ایشان اخبار مهمی از فعل و انفعالات امور داخلی و اداری مجلس در این ایام دارند که اطلاع آن ها بسیار ضروری می باشد، حکیمی پور. »

دلیل دیگر بر این مدعا عدم شکایت حجاریان از ضاربین و پیگیری نکردن این ماجرا بر خلاف تبلیغات گسترده و موضع گیری‌های فراوان توسط اصلاح طلبان است، بر خلاف برخی پرونده های کم اهمیت تر که اصلاح طلبان نه تنها در آن به شکایت پرداخته اند که هنوز هم پس از گذشت سال ها بر پیگیری جدی تر آن پرونده ها تأکید دارند.

نوار تهدید: جعبه سیاه ترور؟
دیگر سند ما، ادعای وجود نواری بود که در آن سعید حجاریان تهدید به اعدام انقلابی به خاطر توهین به ائمه و عدم ولایت پذیری و... توسط گروهی به نام فدائیان اسلام و سازمانی به نام فدائیان ولایت شده بود. دراین ماجرا حکیمی پور و اصغرزاده (2 عضو شورای شهر) اگر چه به شدت با این نوار جو سازی می کردند و مدعی می شدند که ریشه و سرنخ های بسیاری را می توان در این نوار یافت و ... ولی در عین حال به شدت مخالف پخش مفاد این نوار بودند اما صدیقه وسمقی(عضو دیگر شورا) خواستار پرداختن به این ماجرا بود.

او سرانجام در جلسه ای با حضور خبرنگاران بخشی از این نوار را جلوی میکروفون پخش کرد: گروه اجتماعی روزنامه صبح امروز بخشی از متن پخش شده را چنین گزارش می کند: «اینجانب رضا احمدی، عضو گروه فدائیان اسلام و همچنین عضو هیئت مؤسس حزب سازمان فدایی ولایت فقیه [هستم]. جناب آقای سعید حجاریان، از دیدگاه حزب جوانان فدائیان ولایت فقیه و دیدگاه فدائیان اسلام، به دلیل زیر محکوم به ضدیت با ولایت فقیه و مرتد هستید و سابقه شما نشان می دهد با ولایت فقیه ضدیت دارید.» (روزنامه صبح امروز، 24 فروردین 1379، صفحه 15)

نکته بسیار بسیار جالب آنکه این نوار گرچه ظاهراً یک نوار تهدید بود ولی کسی که نوار را پر کرده بود هم اسم خود را گفته بود و هم آدرس خود را! همین مطلب باعث شد که این شخص (رضا احمدی، که جوانی 21 ساله بود) بلافاصله و به سادگی دستگیر شود. او 100 روز تحت بازداشت بود و در این مدت به مطالبی اشاره کرد که آگاهی از آنها بعد دیگری از قضیه را آشکار می کند. او اعلام کرد که این نوار به سفارش خود حجاریان پر شده است و مطالب آن نیز دیکته خود حجاریان است (البته گاف هایی مثل ذکر اسم و ... در همان نوار نیز مؤید این مطلب است).

مصاحبه روشنگر رضا احمدی وی پس از آزادی در مصاحبه ای با خبرنگار روزنامه رسالت گفت: «به منظور کمک گرفتن برای هیئت مذهبی با آقای طباطبایی عضو شورای شهر در نماز جمعه صحبت کردم و او من را به آقای حجاریان معرفی کرد. ... اولین باری بود که حجاریان را از نزیک می دیدم. او در جلسه اول خیلی از من استقبال کرد و گفت: شنیده ام عضو انصار حزب الله هستی اما خوشحالم که شما مثل آن ها نیستی و حرف هایت را می زنی. در آن جلسه من هم انتقادات خودم را از روزنامه صبح امروز به او گفتم، در رابطه با اهانت به ائمه و ... . او به من خندید و پاسخی نداد و گفت این اندیشه ماست و شما باید اندیشه را با اندیشه جواب بدهید. جلسه بعد هم در شورای شهر بود که چون هماهنگ کرده بود، بیشتر مرا تحویل گرفتند و در همین جلسه بود که آقای حجاریان بحث نوار را مطرح کرد و گفت شما هرچه اندیشه دارید، بر روی نوار بگویید. در جلسه سوم گفت حرف های من را هم در نوار بگو، حرف های خودت را هم بزن، حجاریان به من گفت در نوار من را تهدید کن. به او گفتم آیا مشکلی برای من پیش نمی آید؟ او گفت: نه، باقی اش با من... . آقای سعید حجاریان به من گفت: در نوار خودت را معرفی کن و بگو عضو انصار حزب الله هستم و روی این موضوع تأکید زیادی داشت. حجاریان گفت: بگو فدائی ولایت فقیه هستم، من را هم محکوم کن و به موضوع فشار از پایین، چانه زنی در بالا و فتح سنگر به سنگر حمله کن. وقتی من را تهدید می کنی، به حالت جدی حرف بزن و تهدید کن و بگو می کشمت وخانه و زندگی ات را آتش می زنیم. من هم تیتر مطالب او را یادداشت کردم. حتی گفت در نوار تهدید به نهضت آزادی، عبدالله نوری، مهاجرانی و آقای خاتمی هم توهین کن و بگو خاتمی آمده با جامعه مدنی ختم انقلاب را اعلام کند. حجاریان گفت: در داخل نوار از سعید امامی به عنوان شهید سعید امامی یاد کن. او در آخر جلسه سوم به من گفت: من به شما از نظر مالی و کاری کمک می کنم، اگر بخواهی به هیئت شما کمک می کنیم، اگر نخواستی به خودت کمک می کنیم که خانه خودتان را بسازید. با شهرداری منطقه هم هماهنگ می کنم. حجاریان به من گفت: تو نسبت به سایر بچه های انصار خیلی آرام هستی، اگر می توانی بچه های انصار را بیاور اینجا با هم صحبت بکنیم! نوار را او ساخت و من فقط یک گوینده بودم و نمی دانستم او چه سوء استفاده ای از آن می کند. من هم رفتم خانه ام در زمانی که هیچ کس نبود، نوار را پر کردم و بردم به حجاریان دادم. او هم گفت کار بزرگی کردی امیدوارم بتوانیم مشکلات ! شما را حل کنیم. وقتی نوار را دو دستی به حجاریان دادم (چند ماه قبل از ترور او) آقایان اصغر زاده و حکیمی پور نیز شاهد بودند.»(روزنامه رسالت، 12 تیر 79 صفحه 1)

تکذیب مطالب احمدی توسط حجاریان و پاسخ "رسالت"

پس از این مصاحبه، حجاریان مطالب آن را تکذیب کرد. البته او حاضر نشد مطالبش را به صورت مستند برای روزنامه رسالت بفرستد و تنها در مصاحبه ای با روزنامه «بهار» عنوان کرد: «آقای علیزاده روزی در شورای شهر فردی را به من معرفی کرد و گفت او از این بچه هایی است که تجمع های دانشجویی را به هم می ریزند و می خواهد با تو صحبت کند. کمی نصیحتش کردم و به او گفتم عقاید خود را داشته باشد اما به جای اینکه کارهای فیزیکی بکند، برود کار فرهنگی کند. روزی احمدی به من گفت که دوستان من تو را محاکمه کرده اند و نواری به من داد که جریان محاکمه در آن ضبط شده بود. احمدی به من گفت که ظاهرا پسر عمویش از این هاست و این نوار با صدای اوست. [قابل توجه است که روزنامه متعلق به خود سعید حجاریان در تاریخ 24 فروردین 79 بخشی از این نوار را منتشر کرد که در آن شخص گوینده صراحتا خود را رضا احمدی معرفی می کند] نوار را که گوش کردم، متوجه شدم همان حرف های معمول است که جریان خشونت طلب در روزنامه ها و مجله هایشان علیه من گفته و نوشته بودند. نوار بی ارزشی بود، به آن اعتنایی نکردم و آن را در گوشه کشوی میزم انداختم و به آقای اصغرزاده که در همان اتاق همکارم بود، گفتم که چنین نواری موجود است. ... چه ثمری برای من داشت که به یک بچه بگویم این حرف ها را بزن و چیزهایی به او یاد بدهم که در نوار بگوید، بعد هم نوارش را دور بیاندازم؟»

البته مشخص بود که این نوار چندان هم بی فایده نیست و می توان از آن استفاده های فراوان کرد! و دقیقاً به همین دلیل آقای حجاریان آن را دور انداخته بود (ظاهرا قرار دادن در کشوی میز کار معادل دور انداختن است!) سؤالات بی پاسخ روزنامه رسالت از حجاریان روزنامه رسالت هم در جواب حرف های حجاریان سؤالاتی را مطرح کرد که نه آن روز جوابی به آنها داده شد و نه هنوز کسی از اصلاح طلبان به آن جوابی داده است.

«از ایشان [حجاریان] می پرسیم با توجه به اینکه نوار تهدید چند ماه قبل از حادثه ترور در اختیار شما قرار گرفت و شما نوار را گوش کردید و در کشوی میزتان گذاشتید و یا به تعبیر خودتان آن را دور انداختید، آیا به اصغر زاده و دیگران هم گفتید که این نوار دور انداختنی و بی ارزش است؟ اگر گفتید چرا آقای اصغرزاده، چند روز بعد از ترور، سعی نکرد به مسئولان بگوید که این نوار از نظر حجاریان، چیز بی ارزشی بود و نباید روی آن مانور داد! بلکه بر خلاف آن برای موج سواری بیشتر، در مصاحبه ای با اشاره به نوار تهدید گفت: "محتوا و تفکر موجود در این نوار، افشاگر انگیزه و بستر ایجاد خشونت در کشور است و مسئولان باید در خشکاندن این ریشه خشونت احساس تعهد کنند." [اشاره به مصاحبه اصغر زاده با روزنامه «عصر آزادگان»، 25 اسفند 78، صفحه 4]

اگر آقای اصغر زاده می دانست که نوار بی ارزشی در کشوی میز شماست، چرا وقتی روزنامه «هم میهن» در صفحه اول خود این تیتر درشت را درج کرد که : "خوب نگاه کنید! جعبه سیاه ترور حجاریان راز می گشاید" در جلسه شورای شهر اعلام کرد: "این نوار سرنخ های متعددی را به دست می دهد و این نوار غیر از آنکه تهدید حجاریان به مرگ بوده، یک سند سیاسی محسوب می شود و محتوای آن نشانگر یک تفکر بسیار خشن و وحشی است." [اشاره صحبت اصغر زاده، مندرج در روزنامه «هم میهن»، 25 اسفند 78]

چرا آقای خسروی به عنوان رئیس شورای شهر اعلام کرد که "اگر به ترور حجاریان رسیدگی نشود، نوار تهدید را علنی می کنیم" ؟ [اشاره صحبت خسروی، مندرج در روزنامه «هم میهن»، 25 اسفند 78، صفحه 9] چرا آقای اصغر زاده با گذشت حدود یک ماه از ماجرای ترور، حتی افرادی نظیر خانم وسمقی، عضو دیگر شورای شهر را نسبت به بی ارزش بودن نوار توجیه نکرد و نتیجه آن شد که وی در روز 23 فروردین 79 نوار تهدید رضا احمدی را در جمع خبرنگاران پخش کرد؟ ... آقای حجاریان! شما می گویید رضا احمدی نوار را پر نکرده و پسر عموی او بوده، شما هم که از او به هر دلیلی شکایت نکرده اید! پس دلیلی برای مجازات و زندانی بودن او وجود نداشته و ندارد که او بخواهد برای آزادیش دروغ بگوید. ضمن اینکه اصلاً ما نیز فرض شما را می پذیریم که او دروغ گفته و شما را متهم کرده، شما نیز قوه قضائیه و وزارت اطلاعات را متهم کرده اید، پس یک راه می ماند، آن هم رسیدگی به موضوع در دادگاه علنی، آیا می توانید از ادعاهایتان دفاع کنید و ثابت کنید که احمدی تطمیع شده است؟» (روزنامه رسالت، 14 تیر 1379، صفحه 2) نکات مبهم دیگر البته این همه ماجرا نیست و ما تنها به مشتی از خروار اشاره کردیم.

مسائل مشکوک دیگری نیز در این ماجرا وجود دارد( استفاده عمدی تیم ترور از موتور 1000 که انگشت اتهام را به سمتی خاص نشانه می رود و ...) که امیدواریمابعاد بیشتری از این ماجرا مشخصشود.

گفتنی است سعید عسگر (ضارب سعید حجاریان) در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری از فعالین ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در شهرری بود.




رهروان شهادت ::: یکشنبه 88/12/23::: ساعت 8:44 صبح

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 419


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :146136
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<